صفر - صفر به پایان رسید تا میزبان و مهمان امتیازات را تقسیم کنند. این مسابقه دو صحنه مشکوک داوری داشت؛ برخی کارشناسان عقیده دارند در نیمه اول یک بازیکن از ذوب‌آهن باید اخراج می‌شد و در عین حال یک پنالتی به سود تیم اصفهانی اعلام می‌شد. داور مسابقه اما از هر دو صحنه چشم پوشید تا کادرفنی هر دو تیم به تصمیماتش معترض باشند. با این حال صدای محمود فکری بلندتر بود. سرمربی استقلال در نشست خبری بعد از بازی با چیزی شبیه فریاد زدن، از وزیر ورزش خواست که به اشتباهات داوری ورود کند؛ باز هم یک واکنش عصبی دیگر بعد از ناکامی. شاید به واقع حق استقلال در این مسابقه تضییع شده باشد، اما نکته اینجاست که حتی متعصب‌ترین هواداران این تیم هم بعد از پایان مسابقه با سرمربی‌شان همراهی نکردند. مساله داوری به کنار؛ پرسش اینجاست که چرا استقلال از نظر فنی مشکل دارد؟ چرا مثل فصل گذشته زیاد موقعیت گل می‌دهد؟ چرا بسیار کمتر از فصل گذشته موقعیت می‌سازد و گل می‌زند؟ چرا مهدی قائدی در تیم فکری تبدیل به یک مهره متوسط شده است و چرا از آن ارسلان مطهری تیزچنگ و فرصت‌طلب خبری نیست؟ ارسلان پارسال اگر یک ربع هم بازی می‌کرد بوی گل می‌داد و هواداران بارها شاهد گیتارنوازی او بودند، اما حالا مطهری فیکس هیچ نشانی از آن ستاره موثر ندارد. همه اینها در حالی است که فکری تیم دستیاران مفصلی دارد، اما گویا تفکرات تکراری دوستانی مثل پرویزخان مظلومی و صمد مرفاوی در چنین بزنگاه‌هایی خیلی به‌کار سرمربی استقلال نمی‌آید. بنابراین تا دیر نشده، «فکری» نو باید کرد.