آیا همه ما تنها در یک دنیا زندگی میکنیم؟ و دنیای کنونی ما با دنیای دیگری ترکیب نشده است؟ آیا همانطور که در فیلمها و کتابها برای اطرافیانمان ارزش قائل میشویم، در دنیای واقعی هم به آنها اهمیت میدهیم؟ متاسفانه جواب تمامی سوالهای بالا “خیر” میباشد. دنیای مادی ما با دنیای دیگری ترکیب شده است، این دنیای جدید علاوه بر مزایایی که برای ما دارد معایب خطرناکی را نیز به همراه خواهد داشت که تخریب دیجیتالی یکی از آنها میباشد.
digital destructionتخریب دیجیتالی ، سرزمینی جدید
ما تبدیل به موجودات دیجیتالی و ساکنان دنیای جدید دیجیتالی شده ایم. همزمان با این ویژگی جدیدمان همچنان ساکنان دنیای مادی اولیه نیز هستیم. ما به راحتی این قابلیت را داریم که در میان این دو دنیا گرفتار شویم و ماهیت خودمان را گم کنیم. اولین حرکت اول صبح مان که معمولا هنوز چشم ها بسته است لمس یک شریک یا حتی لمس یک حیوان خانگی نیست بلکه لمس یک اسباب بازی دیجیتالی مثل موبایل، لب تاپ و آیپدهایمان است.
زنگ موبایلمان همانند جملهی کلیشهای “سلام بر جهان ” خوش آمد گویی را از طرف دنیای سایبری به ما هدیه میدهد. با همان چشمان نیمه باز خوش آمد گویی را از طرف دوستان مجازی، بازیکنان آنلاین، همکاران آنلاین و به طور کلی دنیای سایبری دریافت میکنیم. دنیای قدیمی ما که به شدت التماس میکند تا ما نیم نگاهی به او داشته باشیم، بوی تازه باران، نگاه افراد داخل آسانسور، چای سرد شده روی میزمان همه و همه در یک مستطیل دیجیتالی جای گرفته اند.
“من” واقعی، “من” مجازی
به طور همزمان ساکن این دو سرزمین بودن مرز بین واقعیت و مجاز را از بین میبرد و تخریب دیجیتالی از آنجایی شروع میشود که فرد را آنقدر گیج و سردرگم میکند که در نهایت او نیز نمیتواند بین واقعیت و مجاز فرقی قائل شود. کلمه “من” هنگامی که در آینه دستشویی به آن نگاه میکنیم با کلمه ” من” در اینستاگرام تفاوت پیدا میکند و فرد به صورت ناخوداگاه دچار تنشی میشود که خود واقعی، واقعیت و مجازی را نمیتواند از هم تشخیص دهد. احساساتی از قبیل “از خود فراری بودن”،”من نمیتوانم خودم را حس کنم”، “احساس غیر واقعی بودن دارم ” ، ابهام و گنگی بین من در دنیای واقعی و من در دنیای مجازی همه و همه فرد را به سمتی سوق میدهند که دیگر نمیتواند خودش را باور کند و این مرز را در هم بشکند. چنین تجربیات ناعادلانه دیجیتالی آنقدر برای فرد زورگویی و قلدری میکند که نهایت باعث تخریب و زوال شخصیت فرد میشوند.
در این وضعیت “من” شخصیت های متفاوتی به خودش میگیرد. “من” هنگامی که با تلفن در حال صحبت با مادرم هستم. “من” هنگامی که سعی میکنم خودم را یک فرد بامزه و خوش مشرب جلوه بدهم تا دوستان جدیدی پیدا کنم .”من” زمانی که خودم را یک فرد مسئول و متعهد جلوه میدهم تا در مصاحبه آنلاین شغلی موفق بشوم. اما آن “من” واقعی کجاست؟ آیا او یک ” من” خجالتی و پژمرده است که جرعت بیرون آمدن ندارد؟ این “من” زمانی که فرد خودش را بین این دو دنیا جابه جا میکند، تغییر میکند و از شکلی به شکلی دیگر عوض میشود. اما همه این “من” ها حکم رنگهای مداد رنگی را دارند و “من ” واقعی حکم همان مداد سفیدی که همه فکر میکنند به آن احتیاجی نیست. آیا واقعا همینطور است؟ آن مداد سفید برای هیچ خلق شده است؟ برای نادیده گرفته شدن؟ برای فراموش شدن؟
لینک بین مجاز و واقعیت
digital destructionدر دنیای مجازی هیچ لینکی با واقعیت و هیچ لمسی از واقعی بودن، وجود ندارد. این جدال بین واقعیت و مجاز، آرام آرام شخصیت فرد را از وی میگیرد و باعث میشود که او در آینه به خود نگاه کند و بگوید: “من احساس غیر واقعی بودن میکنم” و این تخریب دیجیتالی تا نابود کردن دائمی فرد پیش میرود.
√ “من” داخل فیسبوک بیانگر یک شخصیت حقیقی نیست بلکه سایههایی از خواستهها، آرزوها، مقاصد و خیال پردازیهای اوست. این چهره ای که فرد در فیسبوک از خود نشان میدهد ممکن است با چهره ای که دوستانش در دنیای واقعی میبینند زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد. این تصویر غیر واقعی پخش شده در دنیای مجازی با خیال پردازیها و آرزوهای افراد دیگر رویارویی پیدا میکند. در حقیقت اگر این افراد یکدیگر را در دنیای واقعی ببینند، شاید هرگز نتوانند به مدت یک ساعت همدیگر را در داخل یک اتاق تحمل کنند.
√ ارتباط بین شخصیت واقعی و تصاویر مجازی که فرد از خودش بروز میدهد، به طرز عجیبی پیچیده و درهم است. آنها شاید بتوانند به ما کمک کنند بخشهای پنهان خود را بهتر بشناسیم اما همچنین این ارتباط میتواند ساختار درونی شخصیت را از بین ببرد و منجر به ناآشنایی فرد با خودش بشود. در این زمان فرد بین تمامی نقشهایی که بازی کرده است و شخصیت واقعی خود سردرگم میشود، او در نهایت دیگر نمیتواند خود واقعی را در بین همه این سردرگمی ها پیدا کند.
√ اینکه فرد آنقدر در دنیای مجازی فرو برود که زندگی واقعی و شخصیت حقیقی خود را فراموش کند مسئله ای است که از هر 10000 نفر یک نفر به آن مبتلا میشوند. تحقیقات نشان داده است که شروع این بیماری هیچگونه نشانهای از خود ندارد و فرد یا اطرافیان زمانی متوجه غیر عادی بودن اوضاع میشوند که این بیماری تا حد عمیقی پیش رفته است. علاوه بر این موضوع مشکلات دیگری از قبیل افسردگی شدید، ترس از اجتماع، اعتیاد به دارو و … را برای فرد به وجود میآورد. پیشنهاد آسان طب به شما این است: مسئله تخریب دیجیتالی را جدی بگیرید و شما چقدر به خود اطمینان دارید که آن یک نفر نیستید؟
سخن نهایی:
ما در بین پیکسلهای دنیای مجازی، عکس ها، حقیقت واقعی و دنیای واقعی زندگی میکنیم. شاید بهتر است در نهایت باور کنیم که مفهوم واقعیت تغییر کرده است و با این واقعیت کنار بیاییم که اجتناب کردن از دنیای مجازی امری غیر ممکن است. این جهان به صورت ترکیبی، مجموعه از اشیایی است که میتوانیم آنها را لمس کنیم و از طرفی دیگر تصورات و عکس هایی است که قابلیت لمس ندارد. اما در نهایت نمیتوانیم مسئله تخریب دیجیتالی را نادیده بگیریم. شاید بهتر است بتوانیم مرز هر چند نه چندان واضحی را بین دنیای مجازی و دنیای واقعی برای خودمان تعیین کنیم.