برترینها: خاموشیهای عجیب و گسترده، رمق مردم غمزده را از بین برده، شاید دشوارترین کار این روزهای دنیا، ایرانی بودن است، آنهای که حسرت نوستالژی را میخورند حالا با سویههای سیاه گذشته مواجه شدهاند، مثل قطعی برق در سالهای جنگ، این گزارش روزنامه مردمسالاری که البته مال این روزها نیست را با کمی دخل و تصرف و چند واکنش مجازی اینجا آوردهایم.
آخرین سالهایی که جدول خاموشیهای برق در تهران منتشر میشد، سالهای آخر جنگ و یکی دو سال بعد از جنگ بود؛ و حالا سی سال بعد از آن ایام، گویی دوباره به آن روزها برگشته ایم؛ روزهایی که هر خانواده، بریدهای از روزنامهها را در خانه داشت که نشان میداد کدام روز و در کدام ساعتها برق آن منطقه قطع میشود،
شایدباید این سوال را پاسخ داد که جطور بعد از این همه سال دوباره به «خاموشی برق» در کشور رسیدهایم؟! خاموشی در دوران جنگ عجیب نبود و با توجه به وضعیت ایران از طرف مردم درک میشد، اما حالا نه! دیگر نمیتوان این مشکل را گردن استکبار و تحریم انداخت.
روزنامه آیندگان شنبه ۲۶ تیرماه ۱۳۵۵ میتواند تابلویی باشد در مقابل چشم مسئولان فعلی و قبلی کشور، به عنوان مشتی نمونه خروار؛ چرا که در طول این سالها نه فقط تولید برق، که در بسیاری زمینهها، از مدیریت آب و کشاورزی گرفته تا صنعت و مدیریت و ... جلو نرفته ایم؛ آنچه ظاهر زندگی مان را عوض کرده نه پیشرفت ما، که پیشرفت تکنولوژی و دانش در دنیا است و آنچه باعث شرمندگی است فاصله گرفتن هر روز بیش از دیروز ما با قلههای تکنولوزی، رفاه، توسعه و پیشرفت است!
روزنامه جامجم هم چند سال پیش یادداشتی در این زمینه داشته که بخشهای از آن را با جرح و تعدیل اینجا گذاشتیم:
مردم ِ آن سالها فراوان به یاد دارند: «از شما بینندگان عزیز خواهشمندیم لوازم برقی و حتی لامپهای اضافی را دستکم در مدت پخش برنامه بعدی خاموش کنید تا هممیهنان بیشتری موفق به تماشای آن شوند...» پشت سرش هم مجری از تلفنهای زیادی میگفت که از «اقصی نقاط کشورمان» به صدا و سیما شده و عده زیادی خواستهاند تا این نکته حتما مطرح شود و به این ترتیب بار کمتری بر شبکه برق کشور وارد شود و میزان خاموشیها کاهش یابد و از قضا گویا این خواسته مجری با استقبال خیلیها روبهرو میشد. اما خب حالا زمانهی دیگریست.
هرچند که با جمع شدن ـ تقریبا ـ همه افراد خانواده در آن زمان (که معمولا دو سه برابر زن و شوهرهای امروزی فرزند داشتند) در یک اتاق در کنار هم و مقابل تلویزیون، لامپ کمتری هم روشن میماند.
با در نظر داشتن چنین مواردی، کسانی که دهه60 را درک نکردهاند، میتوانند در نظر بگیرند یک ترجیعبند همیشگی و به قول قدیمیها «سرقباله» تماشای تلویزیون در آن روزگار خاموشیهای برق بود که بیش از همه هنگام پخش برنامههای سرگرمکننده، تماشاگران را دلخور میکرد. تردیدی نیست که در چنین شرایطی، بچهها ـ یعنی کودکان و نوجوانانی که مشغول تماشای برنامههای مخصوص سنین خودشان بودند ـ بیش از بقیه بینندگان تلویزیون از قطعهای همیشگی برق اذیت میشدند. حالا همان کودکان در بزرگسالی هم چنین سرنوشت محتومی دارند.
حالا یک لحظه خودتان را جای کودکی شش ساله و دهه شصتی بگذارید که با اضطراب و علاقه به سرنوشت گالیور و کوتولههای دوستداشتنی، منتظر دیدن فرجام ماجراست و یکدفعه برق شهر قطع میشود و این دیالوگ تکراری هم در خانههایی که یک یا چند بچه دارند به هوا پرتاب میشود: ا.....ه!» همان کوذک حالا در آسانسور نگران سالمند در خانه است، در وضعیت شغلیاش نگران حجم کارهای تلمبار شده است..
به همه اینها اضافه کنید خلوتی خیابانها و کوچهها را که بر کیفیت و آمار دزدی از خانهها و مغازهها نیز تاثیر میگذارد.