متن در مورد قاصدک

دلنوشته قاصدک متن پروفایل در مورد قاصدک قاصدک را فوت کردم عکس قاصدک و پروانه فوت قاصدک قاصدک خیال من فلسفه فوت کردن قاصدک قاصدک آرزوها

در این پست برای شما بهترین و زیباترین جملات و متن ها در مورد قاصدک را آماده کرده ایم. قاصدک ها, از زیباترین و دوست داشتنی ترین گل ها و پدیده های دنیا هستند. در این مقاله از سایت چی شی برای شما عزیزان انواع متن های ادبی – شعر- جملات – اس ام اس – صمیمانه – احساساتی- فلسفی و … درمورد قاصدک را آماده کرده ایم. شما می توانید این متن های زیبا را روی کتاب و یا دفترچه یادداشت خود نوشته و هر زمان که آنها را می بینید احساس شعف کنید. شما می توانید از این متن های زیبا برای متن های پروفایل و بیو شبکه های اجتماعی استفاده کنید. همچنین متن ها و جملات موجود در سایت چی شی بسیار مناسب برای کپشن های اینستاگرامی می باشد. با ما همراه باشید. گل قاصدک که در ایران اغلب به صورت گل های سفید موجود است, یک گل بسیار ظریف , زیبا و دوست داشتنی است که توجه همگان را به خود جلب می کند. زنبور عسل ؛ گل قاصدک را بسیار دوست دارد. در ادامه بهترین متن های دنیای اینترنت درمورد قاصدک را می خوانیم.

متن در مورد قاصدک

قاصدکی دیدم

آرزو کردم

و تو

زیباترین تحقق آرزوی منی

دلنوشته قاصدک

تو فروغ آرزوهای منی

تو را دست کدامین قاصدک بسپارم..؟.

که برآورده شوی…

و عشق را

تا بی نهایت تا خدا ..تا بوسه ی پروانه ها

در میان قلبم

عاشقانه

ادامه دار کنی ….

متن پروفایل در مورد قاصدک

قاصدکی روی سنگ فرش خیابان…

در انتظار یک دست … یک فـوت ..

این همه رهگذر کسی پیامی ندارد برای کسی ؟!

قصه ی این همه تنهایی را قاصدک به کجا خواهد برد ؟!

قاصدک را فوت کردم

دوست نداشتم

خبر رفتنت را

کسی بفهمد

بغضم را در تنهایی شکستم

مثل قاصدکی که

جای باد

به باران فکر می کرد.

عکس قاصدک و پروانه

و چه زیبا گفت سهراب عزیز…

باید امروز حواسم باشد

که اگر قاصدکی را دیدم ،

آرزوهایم را

بدهم تا برساند به خدا

کپشن فوت قاصدک

همه اینجا خوبند،

نی لبک میخواند،

قاصدک میرقصد،

دریا آرام است،

باد عاشق شده است.

قاصدک خیال من

عاشقانه هایم را …

گوشه ی ایوان بهار می گذارم…!

شاید!

قاصدکی،

احساس را

به تماشا بنشیند…!

فلسفه فوت کردن قاصدک

در آن لحظه که

قاصدک را در دستانم فشردم

قاصدک دیگر نه به آسمان تعلق داشت

و نه به من …

زیرا که

زیبایی قاصدک در رها کردن آن است

متن قاصدک آرزوها

انتظار خبری نیست مرا

نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک

در دل من همه کورند و کرند

مهدی اخوان ثالث

بیو قاصدک

قاصدک ! هان چه خبر آوردی؟

از کجا ،وز که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی ،اما ،اما

گرد بام و در من

بی ثمر می گردی

انتظار خبری نیست مرا …

دلنوشته قاصدک بلند

قاصدک ها را دیدم

اما

خبری از تو نبود

دستانشان خالی از تو بود

کجا مانده ای

کجا ایستاده ای با خیالت حرف می زنی

کجا قدم هایت را می شماری

کجا سردو راهی سر می دوانی

کجا آوازت را سر می دهی

قاصدک ها را بال می دهد باد

با زمزمه هایی

که حتی به گوش دیوار می رسد

این رویای من است

که جای تو را میان گلهای باغ باز می کند

اس ام اس قاصدک

شاید یکى از این چراغ ها

چراغ خانه ى تو باشد

کجاى این شهر پیدایت کنم؟

تو فقط

قاصدکى به آسمان بفرست

باقى اش با من

جملات در مورد قاصدک

“روزش‌ مهم نیست”

دلبر جان تا وقتی‌ که قاصدک‌ها در آسمان می‌رقصند

تا‌ وقتی‌که آسمان عطر باران‌ دارد تا آن‌گاه که:

“شکوفه‌ ‌نرگس” لبخند می‌زند کنارت می‌مانم،

روزش مهم نیست فقط…

خدا را چه دیدی

شاید هم روزی

همان قاصدک خوش خبر معروف

خبر آمدنت را برایم بیاورد!…

قاصدک خودش را به هزاران تکه می شکند

تنها برای آن که

ایمان بیاوری آرزویی از هزاران آرزویت را

محقق خواهد شد

با خودم قرار گذاشته ام ،

به وقت تمام بی خیالی ها ،

توی تمام کافه ها ، خیابان ها ، کتابفروشی ها …

خودم را به صرف انواع قهوه و نوشیدنی و موسیقی و شعر ؛

دعوت کرده ام

و به قدم زدن روی تمام سنگفرش های پیاده روهای این شهر …

قرار گذاشته ام با خودم و با آسمان و با ابرها ،

که رهاتر از همیشه در آسمان های خیال ،

پرواز کنم و در آغوش ابرهای آرامش ، بخوابم .

و بخندم ،

و آرام باشم …

قرار گذاشته ام با کبوترها ، گربه ها ، گنجشک ها ،

با برگ ها ، با قاصدک ها ، با گل ها …

قرار گذاشته ام آنقدر برای خودم باشم که

هر جای زندگی که دلم گرفت ؛

با مرورِ حالِ خوب این روزهایم بخندم ،

و هر جا که کم آوردم ؛

بی معطلی با خودم توی کافه ای،

خیابانی ، چیزی ، قرار بگذارم …

کسی صدای قاصدک ها را نمی شنید

جز من

که خویشاوند باد بودم

تمام پروانه‌ها قاصدک بودند

به هر قاصدکی

راز چشمان تو را گفتم

پروانه شد

تمام پروانه‌ها

ادای چشمان تو را

در می‌آورند

چون بغض مرا دوست دارند.

سراغت را از “قاصدک” که می گیرم

تابی خورده و در دل ابرها گم می شود !

غصه ام می گیرد می دانم ، شرم دارد

از اینکه “خبر” دهد که رفتنت همیشگی بود …

تنها راه ارتباطی من

با تو همین گل‌های قاصدک است!

عشق‌ام را آرام در گوش آنها نجوا کردم…

کمی آهسته‌تر قدم برداری می‌شنوی…

فقط کمی آهسته‌تر قدم بردار کمی آهسته‌تر…

قاصدک شعر مرا از بر کن …

برو آن گوشه باغ ، سمت آن نرگسِ مست

و بخوان در گوشش ، و بگو باور کن :

یک نفر یادِ تو را ، دمی از دل نبرد ……

نیامدی اما

به لطف هزاران قاصدکی که

به یادت

و

در آرزویت

به باد دادم

آسمان قاصدک ها بوی تو را می دهد

– چه فرقی دارد؟!

ستاره باشی

یا قاصدک

وقتی

نه شب به دامانم می خزی

نه روز به گریبانم…

دنبال کلاغی می گردم تا قارقارش را

به فال نیک بگیرم

وقتی قاصدک ها

همه لالند…

قاصدک آمد و رفت نه کلامی،

نه پیامی در سکوت آمد و چرخی زد

و رفت در افق پنهان شد قاصدک آمد

و رفت لیک ما همچنان منتظریم…!

زیبایی را در قاصدک جستجو کن

که چگونه به آرامی

از خورشید طلایی به ماه نقره ای تغییر می کند

رویاهای من‌اند این قاصدک‌ها که

هر روز از چشمانم پَر می‌کشند

کافی‌ست یکی را تعبیر کنی …

زندگی مانند قاصدک است

هرچه بیشتر در دستانت نگه داری

بیشتر خرد می شود

اما زمانی که رهایش کنی

شروع به پرواز خواهد کرد

قاصدک با من بگو صدای قدم هایش نزدیک است

با من از آمدنش سخن بگو

تا یاس من جای خود را به امید دهد

و رویاها و آرزوهایم هم چنان بیدار بمانند