فیلم های پدرانه سینمای ایران/ بازی نسل ها

فیلم های پدرانه سینمای ایران/ بازی نسل ها


187

1399/12/10

20:06


مروری بر پدرانه های ماندگار در فیلم های ایرانی. روابط میان پدران و فرزندانی که هرکدام به شکل خاص خود در ذهن مانده اند. گاه مانند «به نام پدر» پر از گلایه و تفاوت و گاه مانند «بوی پیراهن یوسف» پر از انتظار و اشک.

فیلم های پدرانه سینمای ایران/ بازی نسل ها

۴ ساعت پیش
مروری بر پدرانه های ماندگار در فیلم های ایرانی. روابط میان پدران و فرزندانی که هرکدام به شکل خاص خود در ذهن مانده اند. گاه مانند «به نام پدر» پر از گلایه و تفاوت و گاه مانند «بوی پیراهن یوسف» پر از انتظار و اشک.

فیلم های پدرانه سینمای ایران/ بازی نسل ها

اختصاصی سلام سینما- میلاد امیرالمونین در هفته گذشته و روز پدر یکی از اتفاقات ویژه تقویم شمسی است. روز پدر همیشه برای ایرانیان خاطره انگیز بوده است. در این یادداشت به بهانه روز پدر روابط جالب و خاطره انگیز میان پدران و فرزندان را در برخی از فیلم‌های تاریخ بعد از انقلاب مرور کرده‌ایم. روابطی که هرکدام نشاندهنده جنبه خاصی از روابط پدر و فرزندی است. گاه اختلافات و تناقضات دو نسل را به نمایش می‌گذارد و گاه محبت خاصی را که تنها میان پدر و فرزندش وجود دارد، به تصویر می‌کشد. 

از این حیث تصویری که از «پدر» در سینمای ایران وجود دارد بسیار متنوع‌تر از مادران است. مادران عموما مهربان، فداکار و حل شده در زندگی هستند اما پدران طیف‌های گسترده‌تری از کاراکترها را به خود اختصاص داده‌اند.

 

قاعده تصادف

فیلم های پدرانه سینمای ایران

سال ساخت:  1391

کارگردان: بهنام بهزادی

بازیگران: امیر جعفری، ندا جبراییلی

خلاصه داستان:

این فیلم به روابط بین جوانان با همدیگر و والدینشان می‌پردازد و درباره پشت صحنه تئاتر و تمرین‌های یک گروه برای به صحنه بردن نمایش است.

 

«قاعده تصادف» از جمله فیلم‌هایی بود که در زمان بدی به جشنواره فجر رسید (سال ۸۹) و همین مسئله باعث شد فیلم آنطور که باید دیده نشود. «قاعده تصادف» از جمله اولین فیلم‌هایی است که به شکل زیست جوانان دهه هفتادی در این شکل نوین و مدرنش پرداخته بود.

رابطه بچه‌های دهه هفتاد با خانواده‌های خود عموما پربحران بوده است. این نسل در دورانی بزرگ شده که مدرنیته و شکل و شمایل غربی تازه به ایران بعد از انقلاب وارد شدند و لایف استایل جدیدی را نشان دهه هفتادی‌ها دادند که البته چندان مورد پسند و پذیرش پدرانشان نبود. «قاعده تصادف به‌خوبی از پس نمایش این اختلاف زیستی برمی‌آید. پدری که از سر علاقه و حساسیت زیاد روی دخترش او را بسیار محدود کرده، حالا باید با تصمیم ساختارشکنانه دختر دست و پنجه نرم کند.

فیلم سعی دارد نشان دهد که چطور تربیت و سخت‌گیری پدر، مخل مسیر طبیعی زیست دخترک شده و او را به نقطه فرار رسانده. امیر آقایی به خوبی از پس ایفای نقش پدری که میان سنت و مدرنیته سرگردان است، برآمده. 

 

جدایی نادر از سیمین

فیلم های پدرانه سینمای ایران

سال ساخت: ۱۳۸۹

کارگردان: اصغر فرهادی

بازیگران: شهاب حسینی، لیلا حاتمی، سارینا فرهادی

خلاصه داستان:

سیمین می‌خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر نمی‌خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج می‌برد تنها رها کند. این اختلافات باعث می‌شود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند...

 

داستان نادر و سیمین با بازی هماهنگ لیلا حاتمی و پیمان معادی ، داستان همه دغدغه‌های معاصر طبقه متوسط جامعه ایران است و در ادامه «چهارشنبه‌سوری» و پیش از «گذشته»  پازل روایت جدایی‌های اصغر فرهادی را شکل می‌بخشد.

در «جدایی نادر از سیمین» دو رابطه پدرانه وجود دارد که هرکدام در نوع خود جالب توجه هستند. در وهله اول رابطه میان نادر و پدرش که آلزایمر دارد و دیگری رابطه نادر با دختر خودش. 

دیالوگی درباره رابطه نادر و پدرش که بسیار ترند هم شده به خوبی گویای چگونگی این رابطه و دلبستگی پسر به پدر هست: «من که می‌دونم اون پدرمه...» این دیالوگ همانقدر که نشان می‌دهد نادر پسر مسئولیت پذیری است ، از صمیمیت پدر با او و پدری کردن بی‌چون و چرایش برای نادر هم خبر می‌دهد.

در سوی دیگر رابطه نادر با دخترش هم بسیار خوب است. با وجودیکه ترمه تنها یک نوجوان است، پدر درباره مسائل خانواده راحت با او صحبت می‌کند و برای عقل و احساسش آنقدر ارزش قائل هست که در تصمیمات دخیلش کند و به نظرش اهمیت دهد. این در عین این است که به وقتش در تربیت کردن و اخلاقمداری پدر سرسختی برای ترمه می‌شود و به او یاد می‌دهد که حتی جلوی معلمش هم باید پای اخلاق و درستی بایستد.

 

به نام پدر

فیلم های پدرانه سینمای ایران

سال ساخت:  1384

کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا

بازیگران: پرویز پرستویی، گلشیفته فراهانی

خلاصه داستان:

فیلم درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست که مین های باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است.

 

«به نام پدر»‌از جمله فیلم‌هایی است که حاتمی‌کیا در آن سعی کرده به احوالات نسل جوان نزدیک شود و اختلافات آن‌ها با نسل خودشان را در معرض نمایش بگذارد. او داستان جالب و دردناکی را برای رسیدن به مفهوم مورد علاقه‌اش انتخاب کرده. داستانی که در درون و هسته مرکزی خود، درست مانند دیگر آثار حاتمی‌کیا جنبه نمادین قوی پیدا می‌کند: مین‌هایی که روزی به دست پدر کاشته شده تا سرزمین و کشور را حفظ کنند، امروز باعث می‌شود که پای دختر خودش روی آن‌ها از بین برود و نقص عضو شود.

هرچند دیالوگ‌های میان پدر و دختر پر از شکوه و گلایه است و در بعضی از مواقع هم بسیار گل‌درشت به‌نظر می‌رسد اما به‌هرحال پرده از دغدغه‌ها و اختلافات پررنگی برمی‌دارد.

اینکه در نهایت دخترک پایش را از دست می‌دهد تا رد پشیانی آن تا ابد بر چهره پدر بماند، تصمیم شجاعانه‌ای برای کارگردانی از نسل پدران مین‌گذار به حساب می‌آید.

 

گاو خونی

فیلم های پدرانه سینمای ایران

سال ساخت: 1381

کارگردان: بهروز افخمی

بازیگران: عزت الله انتظامی، بهرام رادان

خلاصه داستان:

گاوخونی داستان کابوس‌های جوانی را حکایت می‌کند که خاطرات پدر مرده‌اش، شهر زادگاهش یعنی اصفهان و رودخانه زاینده رود او را به مرز پریشانی می‌رساند.

 

فیلم بر اساس رمان جعفر مدرس صادقی ساخته شده و اصلاً انگار ادعانامه‌ پسران است علیه پدران، یا به عبارت بهتر یک‌جور شرح از بین رفتن پسران در چنبره جهل پدران، عزت‌الله انتظامی با بازی درجه‌یکش این پدرسالاری جاهلانه را در فضاسازی کل فیلم منتشر می‌کند. آن‌قدر حضور دوگانه‌اش در این فیلم ویژه است که می‌توان آن را آخرین آسی دانست که آقای بازیگر برای سینمای ایران رو کرد. 

ایفا کننده نقش پدر کسی نیست جز عزت‌الله انتظامی. پدری که در لابه‌لای خاطراتی که بر پسر هجوم آورده چون شبحی سرگردان می‌چرخد. پدری که در کودکی پسر، بسیار سلطه‌گر بوده و رفتار دیکتاتورمابانه‌اش باعث همه تنش‌های امروز پسر شده است. دیالوگ‌های میان پدر و پسر که در ذهن پسر می‌گذرند از جمله نکات ویژه فیلم افخمی‌اند:

-بابا...راسته میگن مادر من از دست تو دق کرد و مرد؟

-نه من از دست مادرت دق کردم.

-ولی وقتی تو مردی مادرم زنده نبود.

-بله زنده نبود ولی هرشب خوابشو میدیدم.

-منم هرشب خواب تورو می‌بینم.

-ههه... پس به‌پا دق نکنی.

 

بوی پیراهن یوسف

فیلم های پدرانه سینمای ایران

سال ساخت: 1374

کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا

بازیگران: نیکی کریمی، علی نصیریان، جعفر دهقان

خلاصه داستان:

دایی غفور راننده تاکسی فرودگاه،‌ با وجود همه مدارکی که ثابت می کند پسرش یوسف در جنگ شهید شده، هنوز فکر می کند که او زنده است. یک شب به طور اتفاقی با دختر جوانی به نام شیرین آشنا می‌شود...

 

فیلمی درباره انتظار طولانی و دیریاب پدری برای بازگشت پسری که همه زیر گوشش می‌خوانند دیگر شهید شده و نباید منتظرش ماند. پدر و شم پدرانه‌اش اما باور دارد که پسر زنده است و جایی نفس می‌کشد و زنده است و همه فیلم حاتمی‌کیا ستایش‌نامه‌ای بر همین حس پدرانه است و بدل به یکی از اجساساتی‌ترین فیلم‌های کارگردان می‌شود.

یکی از صحنه‌های به یادماندنی فیلم که علاوه بر حاتمی‌کیا، علی نصیریان و بازی استادانه‌اش هم تاثیر بسیاری بر گیرایی آن داشته‌اند، لحظه بدرقه پدر است. کیفیت بازی نصیریان در این صحنه عالی است. خود سکانس هم البته بخش زیادی از جذابیتش را از بداهه‌پردازی استاد نصیریان به عاریه می‌گیرد.
سکانس آشنا و خاطره‌انگیزی که نصیریان در کنار اتوبوس رزمندگان در حال دویدن است… تلوتلو خوردن نصیریان در حین دویدن همان عنصر خلاقه‌ای است که کاملا بداهه‌پردازی شده و بار دراماتیک سکانس را دوچندان کرده است.

 

خواهران غریب

فیلم های پدرانه سینمای ایران

سال ساخت:  ۱۳۷۴

کارگردان: کیومرث پوراحمد

بازیگران: خسرو شکیبایی، الهه علی یاری، الهام علی یاری

خلاصه داستان:

نسرین و نرگس دو خواهر دو قلو که هرگز یکدیگر را ندیده اند و نمی شناسند در یک برنامه تفریحی که برای مدارس برگزار شده با هم برخورد می کنند، آن ها با جستجو در می یابند که والدینشان سال ها پیش جدا شده اند و حالا پدر قصد ازدواج دارد. نرگس و نسرین تصمیم می گیرند جای خود را با هم عوض کنند...

 

موضوع «خواهران غریب» برای سینمای ایران در آن سال‌ها تازه می‌نماید و حضور دو ستاره مطرح روز یعنی خسرو شکیبایی و افسانه بایگان باعث دیده شدن فیلم می‌شود. «خواهران غریب» را می‌توان جز بهترین فیلم‌های کیومرث پوراحمد دانست. فیلمی که در میان تماشاگران هم بسیار محبوب شد.

پدر بچه‌ها با بازی خسرو شکیبایی فقید، یک موزیسن است و مشغول تولید یک آلبوم موسیقی و این باعث می‌شود بسیاری از لحظات فیلم او در خانه یا استودیو مشغول کار بر روی موسیقی باشد. با این حال رابطه او با دختر کوچکش بسیار خوب و خاص است. آن دو بیشتر شبیه به دو رفیق هستند تا پدر و دختری دهه هفتادی. باهم آهنگ می‌خوانند، شوخی و خنده می‌کنند و جان هرکدام برای دیگری در می‌رود. پوراحمد سعی کرده تصویر پدری متفاوت و به‌روز را تصویر کند.

صدای دلنواز شکیبایی و موسیقی درخشان ناصر چشم آذر باعث می‌شود تا موسیقی این فیلم و ترانه‌هایش در ذهن تماشاگر ماندگار شود. در این میان صحنه‌ای که شکیبایی برای دخترش آهنگ جدیدش را اجرا می‌کند، بسیار خاص و ویژه است.

 

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو