مرگ خاموش

83

1400/2/5

12:22


مرگ خاموش

سلامت نیوز:تصاوير و گزارش‌هايي از بقاياي لاشه تعدادي كل و بز از دو منطقه، پارك ملي قطرويه شهرستان ني‌ريز استان فارس و درسايبان هرمد لارستان به دست رسيده كه به گفته افراد محلي روايتگر شيوع و گسترش جدي بيماري طاعون نشخواركنندگان كوچك (PPR) است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،اين در حالي است كه ليلا جولايي، رييس اداره نظارت بر امور حيات وحش اداره كل حفاظت محيط زيست فارس نيز در يادداشتي به روزنامه اعتماد (مورخ دوشنبه 30 فروردين) از شيوع اين بيماري ويروسي مشترك بين دام و حيات وحش خبر داد و عنوان كرد كه در دو سال گذشته تنها در استان‌هاي فارس و اصفهان نزديك به هزار رأس بز و پازن و قوچ و ميش بر اثر اين بيماري از بين رفته كه به گفته ايشان اين عدد بسيار بزرگ‌تر از آمار سالانه شكار غيرمجاز در اين مناطق است.

يكي از عشاير محلي كه خواست نامش ذكر نشود گفت:«حدود تلفات مشخص نيست اما مي‌دانيم كه زياد است. برآورد محلي‌ها بالاي 200 يا 300 لاشه است. چند روز پيش جز دو منطقه درسايبان و پارك ملي قطرويه در چاه نفتي داراب هم مواردي از تلفات گزارش‌ شد. محيط زيست ماده‌اي را كه مخصوص ضدعفوني است در دبه‌هاي يك ليتر و يك ليتر و نيمي به محلي‌ها داده‌ و خواسته‌اند كه داخل چشمه‌ها ريخته شود اما اين مردم محلي‌ هستند كه آستين بالا زده و تعدادي از لاشه‌ها را دفن كرده‌اند.

محلي‌ها چند باري گزارش دادند كه مواردي از بيماري در پارك ملي قطرويه هست اما توجه نشد تا بار سوم كه قتل عامي از مرگ و مير بز و پازن ديده شد. افراد باتجربه‌تر مي‌گويند كه تنها راه‌حل دور كردن سريع‌ گوسفندهاي محلي از اين مناطق، شستن و آب آهك زدن آبشخورها و سوزاندن اطراف چشمه‌ها با گازوييل و نفت و سمپاشي است. آن‌طور كه ما ديده‌ايم بيشترين آسيب از طريق آب و دور آبشخورهاست.

بالاخره وقتي لاشه اينها روي زمين مي‌افتد، حيوانات ديگر مانند كفتار و گرگ از آنها تغذيه مي‌كنند و كافي است كه آن حيوان سر چشمه ديگري برود و از آب مصرف كند يا فضله‌اي نزديك آب بيندازد، ديگر جلوي مصيبت را نمي‌توان گرفت.»

بيماري طاعون نشخواركنندگان كوچك چيست؟

ايمان معماريان، دامپزشك حيات وحش دركتاب راهنماي ميداني بيماري‌هاي عفوني، متابوليك و انگلي رايج در حيات وحش ايران مي‌نويسد: «در اكثر مواقع ابتلا به طاعون نشخواركنندگان كوچك به صورت حاد است، اين بيماري بسيار واگيردار و عامل آن يك Morbillivirus از خانواده Paramyxoviridae است. اين بيماري مخصوصا بز را درگير مي‌كند و در ايران به صورت بومي است.

از سال 1381گزارش‌هايي تاييد نشده از ابتلا به اين بيماري در كل و بز مناطق مختلف ايران وجود داشت. در سال 1394 تلفات بالاي كل و بز بر اثر اين بيماري در استان‌هاي مختلف از جمله مركزي، زنجان، قزوين، البرز و تهران تاييد شد. در اكثر مواقع ابتلا به اين بيماري همراه با تب ناگهاني است كه به مدت 5 تا 8 روز ادامه دارد و اگر حيوان تلف نشود رو به بهبود مي‌رود. اما مرگ ناگهاني با علايم اندك قابل رويت در بزها به ‌شدت رايج است. علايم شاخص بيماري عبارت است از ترشحات بيني كه با زخم‌هاي نكروتيك(بافت مرده) در بيني و محوطه دهاني همراه است.

ضمن اسهال شديد كه بي‌رنگ و گاهي همراه با خون است يا ذات‌الريه همراه با برونشيت و التهاب مجاري هوايي همراه با سرفه‌هاي مقاوم نيز از نشانه‌هاي بيماري است؛ البته جانوران بهبوديافته همواره ضعيف و مستعد ابتلا به ساير عوامل عفوني هستند.»اين دامپزشك حيات وحش در پاسخ به اين پرسش «اعتماد» كه چرا كل و بز وحشي نسبت به اين بيماري مقاومت كمي دارند، مي‌گويد:«گزارش‌ها نشان داده كه در كل و بز بالاي 80 درصد جمعيت‌هاي درگير بيماري تلف شده‌اند.

هنوز علت آن مشخص نيست اما نشانه‌ها از علايم مخاطي در دهان و مخاط دستگاه گوارش شروع مي‌شود و متعاقب آن اسهال شديد، درگيري ريه و عفونت‌هاي شديد است كه باعث مرگ حيوان مي‌شود. اين را هم بگويم كه گزارش‌هايي از بروز اين بيماري درگوزن‌سان‌ها و تلفات آنها وجود دارد.»

مخزن بيماري كجاست؟

ايمان معماريان مي‌گويد:«مخزن اصلي اين بيماري نشخواركنندگان اهلي هستند.تا زماني كه دامداري سنتي وجود دارد و چراگاه و آبشخور دام‌هاي اهلي با حيوانات وحشي تداخل دارد، بيماري راحت انتقال پيدا مي‌كند. مهم‌ترين كاري كه مي‌توان انجام داد،كنترل و پيشگيري از بيماري است نه درمان آن چون اين بيماري وقتي شيوع پيدا كند، ديگر قابل درمان نيست. جلوگيري از ورود دام‌هاي اهلي به زيستگاه‌هاي حيات وحش راه كنترل بيماري است. واكسيناسيون مداوم و صحيح دام‌هاي اهلي مخصوصا دام‌هايي كه نزديك زيستگاه‌هاي حيات وحش هستند، ضروري است.»

برنامه سازمان دامپزشكي چيست؟

دكتر عليرضا اكبرشاهي، مديركل دفتر بهداشت و مديريت بيماري‌هاي دامي سازمان دامپزشكي در مورد برنامه اين سازمان جهت مهار وكنترل طاعون نشخواركنندگان كوچك مي‌گويد:«سازمان بهداشت جهاني دام پس از ريشه‌كن كردن طاعون گاوي طي سال‌هاي گذشته براي ريشه‌كني طاعون نشخواركنندگان كوچك برنامه‌ريزي كرده و تمام كشورهاي دنيا متعهد شده‌اند كه تا سال 2030 در اين راستا قدم بردارند. سازمان دامپزشكي كشور هم بالطبع وظيفه و تعهد دارد كه كارهايي را در اين زمينه انجام دهد.كنترل و ريشه‌كني طاعون نشخواركنندگان كوچك 4 مرحله دارد كه ايران در حال حاضر در مرحله 2 است.

مرحله اول مربوط به شناسايي بيماري و فراهم‌سازي تجهيزات آزمايشگاهي مرتبط است كه طي 10 سال گذشته خوشبختانه در كشور انجام شد و بحث‌هاي آموزش و اطلاع‌رساني صورت گرفت. سازمان دامپزشكي طي 10 سال گذشته در يك روند صعودي نسبت به افزايش واكسيناسيون دام‌هاي حساس با اولويت دام‌هاي اهلي مستقر در مناطق پرخطر مانند مناطق نزديك به زيستگاه‌هاي حيات وحش اقدام كرده.

در سال 1392 در كشور 3042 كانون بيماري گزارش شد و تعداد دام واكسينه در اين سال بالغ بر 7072009 راس بود. افزايش واكسيناسيون(واكسيناسيون 37833015 راس دام سبك در كشور) طي سال‌هاي گذشته سبب كاهش تعداد كانون‌هاي بيماري به تعداد 361 كانون در سال 1399 شد كه همين امر اهميت واكسيناسيون گسترده را در كاهش كانون‌هاي بيماري متذكر مي‌شود.»

او مي‌افزايد:«بررسي نمودارها و آمارها طي سنوات گذشته نشان مي‌دهد كه روند بروز بيماري به ويژه در دام‌هاي اهلي با كاهش قابل توجه روبه‌رو بوده اما در خصوص دام‌هاي وحشي هنوز رخدادهايي از بيماري گزارش مي‌شود. در راستاي تعهد بين‌المللي و پيگيري ريشه‌كني بيماري در كشور اولين مرحله از واكسيناسيون گسترده و عمومي كه به صورت كاملا رايگان و با استفاده از واكسن توليد داخل است از ارديبهشت ماه سال جاري در سراسركشور به مدت 3 ماه آغاز و برنامه‌ريزي شده كه بيش از 60 ميليون راس دام سبك كشور تحت پوشش واكسيناسيون قرار گيرند.

اين امر كمك مي‌كند كه ميزان بيماري در دام‌هاي اهلي به‌ شدت كاهش پيدا كند. از سال چهارم برنامه فقط واكسيناسيون بره‌ها و بزغاله‌هاي غيرواكسينه است و از سال ششم كشور در مرحله سوم كنترل بيماري قرار مي‌گيرد.»او در پاسخ به اين سوال كه چقدر احتمال دارد بعد از انجام واكسيناسيون گسترده، بار ديگر مشكل از طريق دام‌هاي آلوده‌ وارد شده ازكشورهاي همسايه بروز كند، مي‌گويد: «اين احتمال هست به ويژه اينكه در برخي كشورهاي همسايه پيشگيري و كنترل بيماري‌هاي دامي به خوبي صورت نمي‌گيرد.

بحث قاچاق دام و جابه‌جايي دام سبب مي‌شود كه دام‌هاي آلوده حتي در صورت كوچ موقت وارد مناطق پرخطر شوند و در تماس با دام‌هاي وحشي قرار گيرند. دام‌هاي وحشي به دليل عدم واكسيناسيون به ‌شدت نسبت به اين بيماري حساس هستند و در زمان خشكسالي و كمبود آب، حيوانات وحشي به آبشخور دام‌هاي اهلي نزديك مي‌شوند و احتمال خطر بروز بيماري در دام‌هاي وحشي به‌ شدت افزايش مي‌يابد.»

او راهكار كنترل بيماري در حيات وحش را اجراي اقدامات لازم شامل پيشگيري و ايجاد ممانعت در تماس بين حيوانات وحشي و اهلي، واكسيناسيون گسترده جمعيت دام اهلي، جمع‌آوري سريع لاشه‌ها و تلفات حيات وحش و سوزاندن آنها و ضد عفوني آبشخورهاي حيات وحش عنوان مي‌كند:«طي 3 سال گذشته، كانون‌هاي پرخطر در كشور كاهش داشته اما هنوز هم احتمال خطر هست مگر اينكه واكسيناسيون كامل انجام شود و اميد داريم پس از آن موارد بروز بيماري به تعداد انگشتان دست برسد.

اين بيماري جزو بيماري‌هايي است كه اگر واكسيناسيون انجام يا دامي درگير شود و بهبود پيدا كند، ايمن خواهد بود اما در حيوانات وحشي چون هيچ ايمني مناسبي در برابر بيماري و طبيعتا امكان واكسيناسيون هم وجود ندارد بنابراين دام‌هايي كه آلوده باشند همچنان مي‌توانند منجر به گسترش بيماري و افزايش تلفات شوند.»

نقش اساسي سازمان‌هاي متولي در ساماندهي دام‌هاي كوچ‌رو مديركل دفتر بهداشت و مديريت بيماري‌هاي دامي سازمان دامپزشكي در پاسخ به اين پرسش كه دليل پيشتازي بيماري در استان‌هايي مانند فارس، اصفهان (كلاه‌قاضي) و خراسان جنوبي(كمرسرخ) چيست، مي‌گويد:«طي سنوات گذشته، سازمان دامپزشكي از طريق تامين بخشي از مواد ضدعفوني‌كننده براي ضد عفوني آبشخورهاي حيات وحش و تشخيص بيماري در تلفات حيات وحش همكاري‌هايي با سازمان حفاظت محيط زيست داشته اما واقعيت اين است كه بخشي از دام عشاير كوچ‌رو است و جابه‌جايي‌هايي كه به مناطق پرخطر و زيستگاه‌هاي حيات وحش رخ مي‌دهد، ضرورت اين را ايجاب مي‌كند كه ديگر سازمان‌هاي متولي نيز در خصوص كنترل تردد دام عشاير به مناطق حيات وحش به صورت جدي‌تر اقدام كنند چون تا زماني كه تماس دام اهلي و دام وحشي به حداقل ممكن نرسد اين مشكل حل نخواهد شد.

درست است كه واكسيناسيون بخش عمده‌اي از مشكل را حل مي‌كند اما ساماندهي تردد دام‌ها هم موردي است كه نبايد مغفول بماند.» او خطر خشكسالي‌ها و كم‌آبي را هم در سال جاري خيلي جدي مي‌داند:«بايد توجه و نظارت جدي شود كه در زمان‌هايي كه خشكسالي اتفاق مي‌افتد، آبشخورهاي مناطق حفاظت شده از نظر تامين آب مشكلي نداشته باشند تا حيوانات وحشي مجبور نباشند براي دسترسي به آب به جاهايي كه دام اهلي است، نزديك شوند؛ اين توصيه خيلي جدي و اكيد است كه تا زمان به سرانجام نرسيدن واكسيناسيون گسترده، سازمان‌هاي متولي در خصوص تامين آب مورد نياز دام وحشي در مناطق تحت حفاظت خود برنامه‌ريزي مناسب داشته باشند.»

خطر ترددهاي بي‌رويه،كوچ اجباري حيات وحش و گسترش بيماري با اين وجود احسان سعيدي، دامپزشك حيات وحش مي‌گويد: مهم‌ترين كاري كه در اين برهه خاص و با اين تلفات گسترده بايد انجام شود، اين است كه از ازدياد بي‌رويه افراد و ورودهاي غيرضروري به منطقه جلوگيري به عمل آيد. حضور پرتعداد محيط‌بان‌ها در اين شرايط حتي براي گشت و پيدا كردن لاشه‌ها كار درستي نيست چراكه باعث ناامن‌تر شدن زيستگاه‌ها مي‌شود و در نتيجه گله‌ها ناچار به مهاجرت‌هاي اجباري مي‌شوند و مهاجرت‌هاي اجباري دامنه بيماري را روز به روز گسترده‌تر و شيوع را هم بيشتر مي‌كنند.

اين بيماري بايد به اوج برسد و از بين برود و بهتر است كه محيط‌بان‌ها الان و در اين شرايط تلاش كنند كه امنيت زيستگاه بيشتر شود نه اينكه بالعكس با حضورشان باعث ناامني و مهاجرت گله‌ها شوند.ايمان معماريان هم معتقد است كه وقتي اين بيماري شايع مي‌شود،كاري نمي‌توان انجام داد:«هرگونه ورود غيرعادي و تجمع در زيستگاه، سطح ايمني و استرس را بالا مي‌برد وكمكي جز مهاجرت اجباري نمي‌كند. استفاده از مواد ضد عفوني، تكان دادن لاشه و ... فقط مشكل را بيشتر مي‌كند.درست است كه در زمان بيماري كاري نمي‌توان كرد؛ اما قبل و بعد بيماري بايد به صورت مستمر اقدامات لازم انجام شود تا از شيوع مجدد جلوگيري شود.»

آيا گوشتخواران هم در خطر هستند؟

سوال ديگري كه مطرح است، اين است كه با توجه به احتمال تغذيه گوشتخواران از لاشه‌هاي آلوده، آيا خطري مي‌تواند متوجه گوشتخواران شود؟ احسان سعيدي، دامپزشك معتمد سازمان محيط زيست در اين مورد با قاطعيت نظري نمي‌دهد و معتقد است كه در اين زمينه بايد از ويروس‌شناس‌ها پرسش شود؛ با اين حال به نكته‌اي جالب اشاره كرده و مي‌گويد:«بيماري ديستمپر، بيماري طاعون نشخواركنندگان كوچك(Peste des Petits Ruminants)، بيماري طاعون گاوي(Rinderpest) و بيماري سرخك انساني (Measles) از يك جنس ويروس هستند، در اصل يك RNA Virus منفي از جنس Morbillivirus است كه قرابت ژنتيكي خيلي نزديكي را در آنها سبب شده؛ حتي يك فرضيه است كه مي‌گويد طاعون نشخواركنندگان صدها سال قبل از طاعون گاوي ايجاد شده بنابراين احتمال تبديل‌هاي متقابل وجود دارد و اين احتمال را نمي‌توان با قاطعيت رد كرد و گفت كه براي گوشتخواران خطري نيست.»

آيا احتمال انتقال اين بيماري به انسان وجود دارد؟

ايمان معماريان مي‌گويد:«طاعون نشخواركنندگان كوچك به انسان منتقل نمي‌شود اما در صورت مشاهده موارد مشكوك در نشخواركنندگان ‌بايد سريع به نزديك‌ترين مراكز دامپزشكي اطلاع‌رساني شود. توصيه ما اين است كه هرگونه گزارش و نمونه‌برداري با حضور دامپزشك باشد و دامداران با واكسينه كردن دام‌هاي خود نه‌تنها سرمايه خود بلكه سرمايه طبيعي يك سرزمين را حفظ كنند.»

تنها راه مقابله پيشگيري است

سعيدي در خاتمه يادآور مي‌شود كه گره اين داستان به دست چند سازمان باز مي‌شود و صرفا انتظار داشتن از محيط‌بان‌ زيستگاه‌هاي مختلف حيات وحش درست نيست:«سازمان دامپزشكي وظيفه دارد كه واكسيناسيون تمام دام‌هاي اهلي را انجام دهد، خريد و فروش دام‌هاي واكسينه نشده ممنوع است نه‌تنها بايد به دامدارها آموزش داده شود بلكه بايد در موارد لازم برخورد قانوني هم صورت بگيرد.

سازمان منابع طبيعي بايد همكاري كند تا جلوي اين پروانه‌هاي چراي بي‌حد و حصر گرفته شود چون مشخص است كه با اين ظرفيت چراي بي‌رويه، وضعيت سلامت حيات وحش ناديده گرفته شده است. تنها راه مقابله با بيماري طاعون نشخواركنندگان كوچك پيشگيري است بنابراين هيچ راهي جز جلوگيري از ورود دام‌هاي اهلي به مناطق و واكسينه كردن دام‌هاي اهلي وجود ندارد.

اين را هم بايد بگويم دامي هم كه واكسينه شده تا 3 الي 4 هفته بايد در قرنطينه بماند نه اينكه تا واكسن زده شد، اجازه ورود حيوان را بدهند. اگر اين محدوديت‌ها رعايت شود، مي‌توان جلوي چنين مرگ و ميرهايي را گرفت وگرنه متاسفانه بايد شاهد چنين آمار تلفات بالايي باشيم و از دست رفتن حيات وحش‌ را به نظاره بنشينيم.»

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو