اندر احوال «سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» (۱)
                    «سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!

اندر احوال «سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» (۱) «سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


منبع: سینما پرس

148

1400/3/12

11:27


سینماپرس: مرور جشنواره سی و هشتم به وضوح اثبات می‌کند که جشنواره جهانی فجر بیش از هر چیز تبدیل به مهمانی ویژه‌ای شده است که قرار است تا معاش قبیله‌ای خاص را با عنوان برگزار کننده رقم بزند و اسباب دید و بازدید و دورهمی طیفی خاص را فراهم سازد.

محمدمهدی عسگرپور در سومین روز سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر

سینماپرس: مرور جشنواره سی و هشتم به وضوح اثبات می‌کند که جشنواره جهانی فجر بیش از هر چیز تبدیل به مهمانی ویژه‌ای شده است که قرار است تا معاش قبیله‌ای خاص را با عنوان برگزار کننده رقم بزند و اسباب دید و بازدید و دورهمی طیفی خاص را فراهم سازد.

شمس‌الدین حمیدیان/ امسال سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر پس از یک سال وقفه، در حالی ششمین تجربه خود را در فُرمت و قالب جدید سپری نمود که تقریبا نتوانست هیچ فیلم جریان‌ساز و قدرتمندی را فهرست آثار حاضر در بخش‌های مختلف خود جای دهد و به نمایش درآورد. این در حالی است که مبتنی بر ماده یک ثبت شده در مقررات و آیین‌نامه اجرایی، این جشنواره می‌بایست «رویدادی برای عرضه فیلم‌های باکیفیت بین‌المللی و ملی محسوب ‌شود»؛ «رویداد که به مبادلات فرهنگی اولویت ببخشد»!


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!

«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


با بررسی سطح فیلم‌های ایرانی و خارجی پذیرفته شده در سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، آشکارا می‌توان به چنین باوری رسید که این جشنوراه نه تنها از هیچ قرابت و تطبیقی با این سیاست اعلام شده که «جشنواره به آثاری که در گسترش پیام عدالت‌خواهی و صلح جهانی و ارزش‌های اخلاقی تاکید داشته باشد، نگاهی ویژه خواهد داشت» برخوردار نمی‌باشد؛ بلکه آنچنان مشوش است که گویی در عمل از هیچ معیار و مقررات مشخص دیگری نیز در گزینش و انتخاب اثار پیروری نکرده و اساسا در بی‌هدفی مطلق به سر می‌برد.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


البته شاید بتوان برای مَنگی جشنواره سی و هشتم در جذب فیلم خارجی مناسب و منطبق بر سیاست‌های اعلامی خود، به سراغ «کووید ۱۹» رفت و شرایط کرونایی حاکم بر جهان را به عنوان مقصر اصلی و عاملی محدود کننده برای حضور فیلم‌های خارجی در سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی نمود. دلیلی تقریبا باورپذیر که می‌تواند پاسخ موجهی برای منتقدان باشد که چرا این دوره نتوانست «رویدادی برای عرضه فیلم‌های باکیفیت بین‌المللی و ملی محسوب شود»! اما با این همه، واقعیت آن است که هیچ توجیه قابل قبولی را نمی‌توان برای چرایی «نزول کیفیت فیلمهای ملی» یافت و هیچ عاملی را نمی‌توان برای چرایی گزینش و حضور فیلم‌های ایرانی معلوم الحالی همچون «صحنه زنی» و «میجر» و «بوتاکس» و ... در این دوره از جشنواره تراشید و عذر موجهی را به عنوان عامل بیچارگی برگزارکنندگان جشنواره سی و هشتم برای گزینش و جای دادن چنین فیلم‌های ضعیف و کم رمقی معرفی نمود. فیلم‌هایی که قریب به اتفاق آنها در «ژانر فللاکت» دسته بندی می‌شوند و معلوم نیست بر اساس چه منطق و استدلالی به عنوان نماینده سینمای ایران در بخش ‌های مختلف جشنواره سی و هشتم جای داده شده‌اند.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


قطعا ارایه تصویری سیاه و بدون هیچ روزنه‌ی امیدبخشی از فرجام ایران و انسان ایرانی که شالوده اصلی عموم تولیدات ایرانی عرضه شده در سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر را شامل می‌شود و به وضوح بر فلاکت و بیچارگی دائمی انشان ایرانی در فیلم‏هایی همچون «صحنه زنی» و «میجر» فریاد زده و در عموم فیلم‌های ایرانی حاضر در بخش‌های مختلف جشنواره، همچون «دشت خاموش»، «گیسوم»، «شهربانو»، «بوتاکس» و... به نمایش گذاشته شده است؛ از هیچ قرابتی با این وظیفه مندرج در آیین‌نامه ندارد که به صراحت جشنواره جهانی فیلم فجر را موظف می‌کند تا تمرکز ویژه خود را منحصرا معطوف به معرفی و ارایه آثاری نماید که «با الهام از آموزه‌های راستین پیامبران الهی، نوع دوستی و صلح و آشتی ساخته شده باشند»!


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


پس اگر بتوان تمام تقصیرها در باب چرایی ضعف فیلم‌های خارجی ارایه شده در جشنواره سی و هشتم را متوجه شرایط کرونایی نمود و محدودیت ایجاد شده به سبب این بیماری را به عنوان عامل تنزل دهنده سطح کیفی و محتوای فیلم‌های خارجی شرکت داده شده در بخش‌های مختلف معرفی کرد و به نوعی حضور این فیلم‌ها را فقط برای پُر کردن قسمت‌های متعدد بخش‌های مختلف جشنواره دانست! اما واقعیت آن است که بیان چنین دلیلی برای فیلم‌های ایرانی اساسا مضحک بوده و لازم است تا برای پاسخ به چرایی چنین اتفاقی به دنبال عواملی دیگر بود.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


فرومایگی فُرم و محتوا در عموم فیلم‌های ایرانی به نمایش درآمده در این دوره از جشنواره و عدم برخورداری اکثر قریب به اتفاق این آثار از سطح کیفی و محتوایی لازم برای حضور در جشنواره جهانی فجر سبب شد تا این رویداد سینمایی به عنوان جشنواره‏ای فاقد اهداف کلان جلوه کند. جشنواره‌ای که گویی می‌خواهد به صورتی بی‌هویت، فرمایشی و سفارشی به راه خود ادامه دهد و عملا «هیچ» را به عنوان دستاورد خود به «صنعت سینمای ایران» عرضه نماید!


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


سطح و کیفیت فیلم‌های ایرانی پذیرفته شده در جشنواره سی و هشتم به وضوح نشان داد که جشنواره جهانی فیلم فجر به رویدادی بی‌هویت و اساسا سردرگم در برزخ منافع شخصی و مصالح قبیله‌ای خاص در صنعت سینمای ایران مبدل شده است. قبیله‌ای که خود را مالک سینما دانسته و با برگزاری چنین رویدادی از یک سو به دنبال بسط قدرت داخلی خود در اجزای مختلف صنعت سینمای ایران بوده و از طرف دیگر معاش قبیلگی خود را به نحوی ویژه از بیت المال رقم می‌زنند!


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


مرور جشنواره سی و هشتم به وضوح اثبات می‌کند که جشنواره جهانی فجر بیش از هر چیز تبدیل به مهمانی ویژه‌ای شده است که قرار است تا معاش قبیلهای خاص را با عنوان برگزار کننده رقم بزند و اسباب دید و بازدید و دورهمی طیفی خاص را در سالن‌های سینما و فوت کورت و ... فراهم سازد. جشنواره‌ای که اتفاقاً مسئولان و برگزارکنندگان آن طیفی از سلبریتی‌ها هستند که حسابی در این چند سال گذشته در جشنواره به هم نان قرض داده‌اند و بارها در پروژه‌های مختلف برای یکدیگر جبران کرده‌اند! این در حالی است که جشنواره‌ها در دنیا ایستگاه و فرصتی برای ارزیابی و سنجش مسیر آمده و طراحی مسیر آینده است و از این جهت توقع بر آن است تا جشنواره جهانی فجر راهگشایی برای حضور سینماگران انقلابی و اساسا نسل انقلاب و حضور جهانی سینمای جمهوری اسلامی باشد.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


مرور مجموعه آثار و فیلم‌های ایرانی پذیرفته شده در جشنواره سی و هشتم به وضوح موید این واقعیت است که جشنواره جهانی فجر محفلی قبیلگی است که بر خلاف مندرجات زیبا و شعارهای جذاب ثبت شده در آیین‌نامه خود، عملا فاقد رویکرد کلان بوده و در مقام عمل برای خویش اهدافی استراتژیک متصور نمی‌باشد و یا حداقل آنکه سعی می‌کند اهداف استراتژیک خود را در سلایق شخصی برگزارکنندگان محترم، خلاصه نماید.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


از این جهت یکی از مصادیق بیخود شدگی فرهنگی در شرایط حاکمیت ولنگاری فرهنگی را می‌بایست در جشنواره جهانی فیلم فجر جستجو نمود. جشنواره‌ای که از عنوان فجر انقلاب اسلامی ارتزاق می‌کند و در عین حال بدور از هرگونه جهان‌بینی و نگاه مشخص اسلامی و ایرانی به پیش ‌می‌رود. جشنواره‌ای التقاطی با ساختاری معیوب که بیش از هر چیز اسباب مضحکه فرهنگی را در تعاملات خود به ارمغان آورده و سطح التقاط آن به چنان درجه‌ای از فُکاهی رسیده که سعی می‌کند تا خود را میراث‌دار «دختر لُر» معرفی کند!


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


شاید خوشحالی زاید الوصف مدیران و متولیان برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر برای پذیرفته شدن در فدراسیون بین‌المللی انجمن تهیه‌کنندگان فیلم ((Fédération Internationale des Associations de Producteurs de Films) یا همان «فیاپف» (FIAPF) و پذیرش پروتکل‌های نظارتی و کنترل کننده این مجموعه سبب شده است که این مهم در منظر ایشان فراموش شود که جشنواره جهانی فیلم فجر زیرمجموعه سازمان سینمایی جمهوری اسلامی ایران است و نه هیچ نهاد خصوصی دیگری که مبتنی بر آن بخواهند به ترویج عقاید و آرمان‌هایی خارج از چارچوب آرمانهای انقلاب اسلامی مبادرت ورزند!


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


قطعا اصلی‌ترین و اساسی‌ترین توجیه هزینه‌کرد مادی و معنوی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، برای جشنواره‌ای همچون جشنواره جهانی فیلم فجر را می‌بایست در کارکرد آن به منظور ترویج باورها و آرمانهای ایرانی و اسلامی جستجو نمود. پس مبتنی بر این اصل و در این شرایط حضور مُشتی فیلم‌ کم رمق و ضعیف خارجی، در کنار چند فیلم معلوم الحال ایرانی که بعضا حتی به سخیف‌ترین شکل ممکن سعی می‌کنند تا به ترسیم ایرانی تیره و تار و انسان ایرانی‌ بدبخت و درگیر و دار فلاکت بپردازند را نمی‌توان با هیچ منطقی توجیه نمود و حال در این شرایط فُکاهی سخیفی را رقم خواهد آن هنگام که بخواهیم کارکردی در راستای دیپلماسی فرهنگی از برای چنین جشنواره‌ای متصور شویم و یا به جشن و پای کوبی از برای ثبت چنین جشنواره بی‌هویتی در «فیاپف» (FIAPF) بپردازیم.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


دیپلماسی عمومی (Public Diplomacy) در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بین الملل که در سال ۱۹۸۵ میلادی توسط وزارت خارجه امریکا منتشر شده این چنین تعریف می‌شود: «دیپلماسی عمومی به برنامههای تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاعرسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است. ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو و تلویزیون و اینترنت است».

مبتنی بر این تعریف، جشنواره جهانی فیلم فجر نه تنها نقش مثبتی را در صحنه دیپلماسی عمومی نظام جمهوری اسلامی در عرصه روابط بین‌الملل ایفا نمی‌کند، بلکه دارای نقش منفی ویژه‌ای بوده و متاسفانه از کارکردی معکوس در این زمینه برخوردار است.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


پُرواضح است که هر مخاطبی چه ایرانی و چه خارجی، پس از مواجهه با آثار و فیلم‌های ایرانی عرضه شده در جشنواره سی و هشتم به این باور می‌رسد که ایران جامعه‌ای است اسیر فلاکت دایمی و بدبختی مطلق؛ جامعه‌ای مملو از فساد و هرزگی و قتل و تجاوز و پلشتی و نیرنگ و دروغ و ...؛ جامعه‌ای که نه تنها از شور و اشتیاق لازم برای زندگی در سال ۱۴۰۰ هجری‌شمسی برخوردار نمی‌باشد، بلکه آنچنان درگیر انواع و اقسام بدبختی‌ها است که دیگر هیچ نقطه روشنی برایش یافت نمی‌شود و این حداقل پیامی است که برگزار کنندگان سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر با بهره‌گیری از ظرفیت و ابزار دیپلماسی عمومی نظام جمهوری اسلامی به مخاطبان جهانی خود منتقل می‌نمایند و بجای تصویرسازی از ایران به عنوان قلعه مقاومت و پیشرفت و امید؛ تمرکز خود را بر ترسیم ماکت فقر و زجر نموده و سعی می‌نمایند تا در نهایت مخاطب خود را به این باور برسانند که الگو گیری از سبک زندگی اسلامی و ایرانی حماقتی بیش نیست!


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


خلاصی از فلاکت ریشه داری با عنوان سبک زندگی اسلامی و ایرانی در کنار تحمل همراه با مشقت شرایط و یا خودکشی و نابود کردن خود و یا بی‌غیرت و کثافت شدن در شرایط اجتماعی کشور، ماحصل پیام و کلیت محتوای عموم تولیدات ایرانی عرضه شده در سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر است که نه در شبکه های ماهواره‌ای معاند تولید شده و نه توسط غربی‌ها از برای هجمه به ارزش‌های مطرح در نظام جمهوری اسلامی مورد حمایت واقع شده است؛ بلکه تولیداتی است که با مجوز شوراهای نظارتی و بعضا حتی با حمایت‌های مادی و معنوی متولیان حال سینمای کشور تولید گردیده و اکنون به عنوان شاخصه‌ی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی، توسط حاکمیت در جشنواره سی و هشتم اکران عمومی شده و به معرض دید عموم گذاشته شده است.


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


از این جهت است که سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر را می‌توان به عنوان مدرک جُرم و سند جنایت مدیران فرهنگی و سینمایی کشور در طی هشت سال گذشته قلمداد نمود و از مدعی العموم خواست تا مبتنی بر آنچه که در این دوره از جشنواره گذشت، اقدام به اخذ توضیح و یا حتی محاکمه متولیان امر به جهت مباشرت ایشان در وقوع جُرم فرهنگی نمود. جُرمی نا بخشودنی که نخستین محصول آن، ترسیم وجهه‌ای ذلیل شده از جمهوری اسلامی در منظر مخاطب جهانی است و این در حالی است که نهادهای نظارتی لازم است تا به دنبال پاسخ به این پرسش باشند که آیا بر گزاری جشنواره جهانی فیلم فجر با در نظر گرفتن سطح نازل فیلم های اکران شده ایرانی و حتی خارجی در قالب چنین محتوایی با صرف هزینه بیت المال ملت ایران چه کمکی به لحاظ پیشبرد اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی در داخل و سطح بین المللی می‌نماید؟


«سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر» هجویه‌ای برای روزهای پایانی مدیران بنفش!


ادامه دارد...

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو