انشا حجاب
در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم چند نمونه انشا درباره حجاب برای شما عزیزان آورده ایم. امیدواریم بهره کافی را ببرید.
انشا درمورد حجاب
حیا و حجاب قصه مبهمی نیست، پوششی است که به زنان و دختران وقار میبخشد و پادزهری در مقابل تهاجم فرهنگی و کاهش آسیبهای اجتماعی است.
عفاف و حجاب را اگرچه زینت بخش انسانیت (زن و مرد) میدانند اما حجاب زیبا و مناسب زنان و دختران علاوه براینکه حریم پاکیهاست و به آنها وقار میبخشد، صفای ظاهر و باطنش دوچندان میشود.
حجب و حیا قصه مبهمی نیست، زیرا سالیان درازی است که اثر این گوهر زیبا، نه تنها در کلمات قصار ائمه اطهار (ع) که در صدر واژگان عارفانه شعرا، شهدا و علما بوده و هست.
حجاب کامل و پوشش مناسب داشتن در کلام اهل معرفت و تدین پناهگاه و محافظ زن است که او را از لذتهای حرام دور نگه میدارد و هر چه این پوشش کاملتر باشد، به خصوص در قالب ‘چادر’ درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر میرود.
آنجا که امام علی علیه السلام فرموده است: «مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده باشد، پاداشش بیشتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و پاکدامنی ورزد، نوعی به حجاب و پاکدامنی زنان و مردان دارد.
اما این گوهر گرانبها در کلام شاعران و اهل ذوق، به زیبایی درون زن عزت میدهد و ارزشهای انسانیاش در امان میماند همچون مروارید سپید درون یک صدف.
اما این مروارید درون صدف در پس هجمههای برخی شاعران دیروز و خودفروختگان امروز، در زبان پاک شاعران خوشقریحه و متعهد از شعر به عنوان ابزاری برای تحسین یا ترویج عفاف و حجاب بهره و از وصف بانوان محجبه بیت شعرهایی ناب میسرآیند که زبانشان امر به فضیلت و پاکیها است.
انشا درباره حجاب
حجاب یعنی پوشش؛ خداوند در قرآن کریم از مردان و زنان خواسته است که پوشش داشته باشند و حیا پیشه کنند. پوشش برای زنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
کسانی که حجابشان را رعایت می کنند، نمی گذارند جامعه با بی حجابی و بد حجابی به بیراهه برود. شخصیت هر انسان را لباسی که بر تن دارد، نمایان می کند. چه بسا انسان لباسی بپوشد که تنگ و مجذوب باشد و قسمت هایی از بدنش را نمایان و شخصیت او را تخریب کند.
شهیدان چفیه بستند تا بسیجی وار بجنگند. من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم! آن ها چفیه را خیس می کردند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایی” نشود من چادر می پوشم تا از”نفس های آلوده”دور بمانم!
حجاب زینتی برای مردان و زنان می باشد تا ارزش های انسانی آن ها حفظ و حضور عفت و حیا در وجودشان پررنگ تر شود. حجاب پیوند محکمی با ” حیا ” دارد؛ هرچه حیا بیشتر باشد حجاب محکم و استوار است و عکس.
هرچه حیا کم تر باشد حجاب نیز کم تر و کم تر خواهد شد تا بر روح و شخصیت انسان نیز تاثیر خود را نمایان کند. حجاب، احترام به حرمت های الهی ست و چادر – حجاب برتر – پله ی بلندی است به یکتا معشوق عالم، به خدای مهربان.
حجاب ظاهری ، ریشه در عفاف درونی دارد. کسی که بخواهد پاک باشد ، ظاهر و باطنش را باید یکی کند. آنان که بی قید و لاابالی اند ، ولی می گویند :« دلت پاک باشد ! »
نمی دانند که پاکی دل، در پاکی رفتار و متانت و وقار ، نمایان می شود و از دل پاک ، جز نگاه پاک برنمی آید.از کوزه همان برون تراود که در اوست. نمی توان پذیرفت که از کسی عفونت گناه به مشام برسد ، ولی مدّعی باشد که دلش پاک است.
تحقیق درمورد حجاب
انشا درمورد حجاب و پوشش
حجاب برای زن، به معنای ذلت نیست؛ بلکه به معنای عصمت و حفظ زن است و نه فقط عصمت و حفظ زن، بلکه عصمت و حفاظت زن و مرد هر دوست. حجاب به معنای چادر نیست؛
اما چادر در نزد ما ایرانی ها که زن های ما از قدیم داشتند، بهترین نوع حجاب است؛ بدون چادر هم حجاب ممکن است. حجاب به معنای پوشیدن سالم [است]؛ نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است.
به تعبیر روایات، پوشیده عریان که در عین پوشیدگی، مثل انسان برهنه و عریان است. آن پوشیدن، به درد نمی خورد؛ حجاب نیست؛ پوشیدن سالم که سر و مو و گردن و بدن و تمام سر تا پای بدن زن را پوشانده باشد؛
البته صورت و دو دست را بسیاری فقها مستثنا می دانند؛ البته در مواردی که صورت بدون آرایش و ساده باشد؛ این هم معنای حجاب.
البته زن های ایرانی، روش چادر را پیدا کرده اند که بسیار هم روش خوبی است و هم زیباست و منافی با زیبایی زن نیست و هم حجاب حافظ کامل است. به هر حال، حجاب را چه به شکل ایرانی، چه به شکل عربی، چه به شکل کشورهای دیگر که در هر یک از کشورهای اسلامی زن ها یک جور حجاب خود را حفظ می کنند،
هر جوری که حجاب حفظ بشود، این نظر اسلام، تأمین شده است، این، یکی از پیش گیری های اسلام است.
اسلام در باب حجاب، پوشش را معین نکرده است؛ مقصود را معین کرده است. مقصود این است که دیدار زن و مرد و ملاقات طبیعی آنها، به صورت روزمره، تبدیل به یک عامل تحریک نشود و این، هدف اسلام است.
در کشورهای اسلامی، خانم هایی هستند که مقیدند حجاب شرعی را که آیات قرآن به آن ناطق است، رعایت کنند؛ ولی شما ببینید همه آنها یک نوع رعایت می کنند؛ متدین ها و مقیدهایشان را می گویم؟
در کشورهای شمال آفریقا حجابی دارند که شما اصلاً با آن آشنا نیستید؛ در کشورهای شرقی، یعنی هند و پاکستان، حجابی دارند که باز هم شما با آن آشنا نیستید. اینها هم ناشی از همان شرایط فرهنگی و اجتماعی است
انشای کوتاه در مورد حجاب
شش ماه از چادری شدنم گذشته و من هر روز که میگذره خوشحال و راضی ترم از انتخابم، خدایا صد هزار مرتبه شکر، چادر به من ارزش میده و به خودم افتخار میکنم!
چادر … محافظ منه، دیروز که داشتم چادرم رو اتو میزدم… یادم اومد چقدر دوسش دارم و حس میکردم من و به بانوی دو عالم نزدیک میکنه (من کجا و بانو کجا) این حداقل کاریه که ازم برمیاد دیگه!
خدایا کمکم کن بتونم چادرم رو ، حجابم رو حفظ کنم، خدایا کمکم کن هر روزم بهتر از روز قبل باشه، خدای مهربونم کمکم کن کسی باشم که میتونه رضایت تو رو جلب کنه، خدایا دوست دارم دوسَم داشته باش… لطفا!!!
مقاله درباره حجاب
انشا داستانی درباره حجاب
کودک و کوچک که بودم، سنی نداشتم، تازه دریافته بودم که چه کسی هستم و در این دنیا چه می کنم همان وقت ها بود که مادرم به من یاد داد زن مرواریدی است درون صدف.
برایم سوال شد که این جمله به چه معناست و بخاطر چه چیزی این جمله برای زن ها بیان می شود؟! درون ذهنم غوغا شده بود! تا این که مادرم به من گفت: «دختر عزیزم منظور من از این حرف، حجاب توست منظورم چادر توست چادر کمک به حیا و عفت زن است.»
از کودکی چادر را درک کردم و با حجاب و عفاف بزرگ شدم. درود به مادری که دخترش را چنان تربیت کرد که می داند چه خون ها ریخته شد و بدن ها تکه پاره شد تا این آرامش جاودانه زنده بماند، باید دست آن مادر را بوسید که چنان دختری را تربیت کرده که می داند حجاب و اسلام را از سر راه نیاورده ایم
شهید ها در این راه داده ایم قطعا مادری که چنین دختری داری بهشتِ تو و دخترت قطعی است چون فرزند صالح باعث می شود تا پدر و مادر آن شخص شفاعت شوند.
من که با چادر بزرگ شدم معنی اش را از اول فهمیدم که چه کار خوبی کرده ام چون خادمان حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به من آفرین می گفتند، از همان بچگی هایم همه به من آفرین می گفتند و حالا که بزرگ شده ام خودم معنی کارم را می دانم.
آرزو می کنم خداوندا تا تمام زنان را مثل مروارید داخل صدف بگردان.
انشا با موضوع حجاب
همیشه ما در طول زمان هر وقت گفتیم حجاب و عفت، عده ای گفتند آقا حجاب به عفت چه کار دارد؛ خیلی ها حجاب دارند؛ عفت ندارند؛ خیلی هم عفت دارند؛ حجاب ندارند.
در طول زمان، هر وقت ما این حرف را می گفتیم،… بعضی این را می گویند؛ در حالی که این، حرف درستی نیست. عفت یک چیز است؛ حجاب یک چیز دیگر؛ اما عفت، آن چیز غیرقابل دسترسی و غیرقابل تأثیرپذیری و آن صخره آسیب ناپذیر در انسان نیست؛
مثل همه خلقیات و خصلت های انسانی، در معرض تهاجم قرار می گیرد. یکی از چیزهایی که می تواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقوای او و حالت پرهیز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محیط زندگی و محیط کار و محیط جامعه است.
معاشرت نامناسب، یعنی معاشرتی که در او جهات فرهنگی و اخلاقی خاص رعایت نشده باشد. آن چیزی که می تواند به این نگه داری و مصون سازی و جداسازی کمک کند، حجاب است.
بهترین چیز، حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نکردن است: حجاب، یعنی مانع؛ یعنی فاصل در زن.
از نظر غرب و فرهنگ غربی، یکی از ارزش هایی که برای زن متصور است، این است که با وجود خود و با شخصیت خود، وسایل التذاذ و بهره مندی دیگران را فراهم آورد؛
لذا وقتی ما بر اساس فرهنگ اسلامی اعلام می کنیم که اسلام برای معاشرت زن و مرد، محدودیتی قائل شده و معاشرت بی قید و شرط زن و مرد را جایز ندانسته، ما را متهم می کنند که شما به زن اهانت می کنید؛ در حالی که اهانت آن چیزی است که در فرهنگ غرب نسبت به شخصیت زن دیده می شود.
این مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین، سالم نگه داشته شود. اسلام به مسئله عفاف زن اهمیت می دهد؛ البته عفاف مرد هم مهم است.
عفاف، مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، می تواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است.
شما امروز هم که در دنیا نگاه کنید، می بینید یکی از مشکلات زنان در دنیای غرب، به خصوص در کشور ایالات متحده امریکا، همین است که مردان با تکیه به زورمندی خودشان، به عفت زن تعدی و تجاوز می کنند.
آمار منتشر شده از سوی مقامات رسمی خود آمریکا را من دیدم که یکی مربوط به دادگستری آمریکا و یکی هم مربوط به یک مقام دیگری بود. آمارها واقعاً وحشت انگیز است؛ در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف در کشور آمریکا صورت می گیرد! ببینید چقدر مسئله عفت مهم است.
انشا حجاب برای مسابقه
انشا ادبی درباره حجاب
حجاب من ، چادر مشکی من است، پس چادرم را دوست دارم، من این سیاهی تمام قد را دوست دارم ! خودم ، دوستش دارم و انتخابش کردم ! اما نه به اجبار خانواده و نه به قانون اداره و نه به هر دلیل دیگر با تمام آرزوهای رنگارنگ ، با تمام راحتی ها ، با تمام دنیا ، عوضش نخواهم کرد.
می دانی ، چرا ؟؟ برای اینکه حجاب واجب است و حجاب داشتن حق من است، مپندار که دست و پا گیر است ، چون که باید دست و پا را بگیرد! از دست درازی ها و قدم های اشباه.
حجاب چون چتری است در برابر باران مسموم نگاه ها ! ذوق خارج از خانه بودنم تنها به چادر سیاهم است ! به اینکه باید از حق خود دفاع کنم … همان حق داشتن حجاب را می گویم.
به اینکه من حق دارم چادری باشم و تو اگر نخواستی ، نباشی. من یک چادری ام، دوستش دارم و چادری خواهم ماند .
انشا درمورد حجاب و چادر
من چادرم را دوست دارم، چرا که سیاهیش نشانه رفته و بر زمین نشانده است هرچه سیاهی و ظلمت را، هرچه نگاه زهرآلود را! من چادرم را دوست دارم، چرا که سنگینی نجابتش، خم کرده است کمر دشمنان را و حصار امن و ایمنش، نقش برآب کرده است نقشههای بدخواهان و هرزهدلان را!
من چادرم را دوست دارم، چرا که سلاح من در جنگ نرم با دشمن است و خاکریزهای آنان را چه ماهرانه فتح میکند. بدون این سلاح قافیه جنگ را از همان ابتدا باختهام و با آن، جبهه اراده و فکر و عزم دشمن را سنگر به سنگر فتح کردهام!
من چادرم را دوست دارم و آن احساس زیبا، امنیت و آرامشی که از داشتنش دارم، هیچگاه با نگاههای سنگین عوض نمیکنم!
من چادرم را دوست دارم، چرا که مرا یاد کوچههای غریب مدینه میاندازد، یاد چادر خاکی زهرای اطهر (س) و چه پیوند زیبایی بین چادر فاطمه (س) و ولایت علی (ع) است. شاید اگر آن روز حرمت چادر زهرا (س) حفظ میشد، به زیر دست و پا نمیافتاد، هیچگاه علی (ع) خانهنشین نمیشد!
من چادرم را دوست دارم، چرا که هرگاه میایستم و آن را با افتخار به سر میکنم، به یاد هزاران شهیدی میافتم که بر خاک افتادند تا زنان ایران زمین با وقار بایستند!
سرخی خونشان فرش انقلاب شد تا سیاهی چادر زنانی چون من برافراشته بماند، در سطر سطر وصیتنامههایشان اینگونه مرا به رعایت حجاب سفارش کردند: «خواهرم، محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میکشید.
حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را میبینی و دشمن تو را نمیبینید.»
من چادرم را دوست دارم، چرا که به این سخن گهربار مولایم علی (ع) یقین دارم که فرمودند: «بهترین لباس، لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد» و چادر مصداق کامل این گفتار است، برترین پوششی است که مرا به خدای مهربان وصل میکند و مرا از هرچه غیر اوست جدا میسازد.
من چادرم را دوست دارم، چرا که همین سخن رهبر و مقتدایم امام خامنهای برایم بزرگترین و قاطعترین حجت است که در بحث حجاب و عفاف فرمودند: «چادر یک نشانه ملی است، هیچ اشکالی هم ندارد. هیچ منافاتی با هیچ نوعی تحرکی هم در زن ندارد.
اگر واقعا بنای تحرک یا کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد. لباس رسمی زن میتواند چادر باشد و همانطور که عرض کردم چادر بهترین نوع حجاب است.»
من چادرم را دوست دارم، چرا که شاید مُحرمی، این افتخار نصیبش شود که خیمهگاه عزاداران حسینی گردد. آن روز که پسرم بیاید و چادر مرا بخواهد و با همبازیهایش در کوچه عزای حسین (ع) برپا کند!
من چادرم را دوست دارم، چرا که چادر برای من نماد عفاف است و حجاب، نماد نه گفتن به تمام آرزوهای رنگارنگ دنیایی، نماد فاطمهوار زیستن و خدایی شدن!
من چادرم را دوست دارم…
انشا راجع به حجاب
انشا حجاب و عفاف
منم یه روزی از حجاب متنفر بودم اما الان حجابمو دوست دارم چون بهم آزادی میده، حجابمو دوست دارم چون کسی تو خیابون به خودش اجازه نمیده مزاحمت ایجاد کنه، حجابمو دوست دارم چون یه حس امنیت و ارامش بهم میده.
حجابمو دوست دارم چون باعث میشه خانوم تر جلوه کنم، حجابمو دوست دارم چون باعث میشه از نگاه ها بد در امان باشم، حجابمو دوست دارم چون خدا ازم خواسته و با جون و دل انجامش میدم.
حجابمو دوست دارم چون به خاطر اینکه الان داشته باشیم اش خون ها ریخته شده، حجابمو دوست دارم چون مثل خاریه تو چشم دشمن ها، حجابمو دوست دارم چون هیچ وقت از مد نمی افته.
حجابمو دوست دارم چون میراث حضرت فاطمه ی زهرا (س)، حجابمو دوست دارم چون باعث میشه دل هیچ ادم هرزه ای واسم نتپه، حجابمو دوست دارم چون ارزشش اونقدر زیاده که شبکه های خارجی دارن خودشون و میکشن و کلی هزینه میکنن که از چشممن بندازنش ولی نمیتونن.
حجابمو دوست دارم چون با وجود سن کم منو حاج خانوم صدا میزنن، حجابمو دوست دارم چون داشتنش توفیق میخواد، حجاب من همون چادرمه من چادرم و دوست دارم.
انشا درمورد حجاب برای متوسطه
دلیل اصلی بدحجابی یا بیحجابی این است که خانوادههای مذهبی نتوانستهاند احساس و باور مذهبی را به بچههایشان منتقل کنند. این خانوادهها فقط اطلاعات دینی (آن هم در حالت بسیار خوبش) دادهاند و بعد هم سعی کردهاند که نشان بدهند در حال زندگی مذهبی و دیندارانه هستند.
تربیت دینی یک تربیت تحمیلی و بیرونی نیست که بشود با «نمازت را بخوان» یا «چادر سرت کن» بچه مذهبی تربیت کرد. تا یک نفر به انتخاب نرسد و حس خوبی از این انتخاب نداشته باشد نمیتوان امیدوار بود که این شخص باحجاب و حریمدار خواهد بود.
مسئله اینجاست که دخترهای امروز جامعه ما مسائل دینی را میدانند ولی به آن باور و اعتقاد ندارند و همه این اطلاعات و آگاهیها را هم به دلیل خانواده دینی و فضای دینی جامعه با یک حس گناه میگذارند روی دوششان و تمام مدت با خودشان حمل میکنند!
یعنی یک خانواده دیندار فقط یک حس گناه به فرزندش هدیه داده و او را رها کرده وسط دنیایی از اطلاعات جدید و به روز! در حالی که در گذشته مگر بچهها چهقدر از دین اطلاع داشتند؟
پس چه میشود که با این همه اطلاعات نمیتوانیم از پس شبهههای خودمان بربیاییم. این میشود که با یک کولهپشتی پر از کتاب دینی یک راه غیر دینی را انتخاب میکنیم؟ اطلاعات کافی نیست، من باید خودم راهم را، چادرم را و مقنعهام را انتخاب کنم.
یکی از مهمترین اتفاقاتی که در مورد انتخاب در حجاب باید بیفتد این است که آدمها حس خوب باحجاب بودن را داشته باشند این حس را خانواده با همراهی و عملی که انجام میدهد به وجود میآورد.
به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم خانواده الگوی فرزندانش است. وقتی در یک خانواده مذهبی مادر و پدر مذهبی حس دینی خوبی به بچهها ندهند چطور میشود امیدوار بود که دختر و پسر باحجاب و دینداری از این خانواده بیرون بیاید.
بعد از تربیت و شناخت دینی فقط در صورتی بچهها شیفته پدر و مادر خودشان میشوند و شیفته انتخابی که انجام دادهاند، که احساس دینی خوبی در آنها به وجود بیاید.
مادری که حجاب برتر دارد ولی اخلاق برتر ندارد؛ نمیتواند زمینه انتخاب این حجاب را برای دخترش ایجاد کند، پدری که شکل و ظاهر دینی دارد ولی احساس امنیت را در خانواده ایجاد نمیکند نمیتواند انتظار داشته باشد بچههای دینمداری داشته باشد.
تشویق خانواده باید باشد تا همراهی اتفاق بیفتد. این حس خوب همراهی را فقط نمیتوان با هدیه دادن برای روز «جشن تکلیف» و روسری و چادر خریدن ایجاد کرد، این تشویقها زمانی موثر خواهند بود که در زندگی خانوادگی جریان داشته باشند،
مادر خانواده به تمیزی و زیبایی ظاهر باحجابش هم اهمیت بدهد و فقط از گرمای چادرش نگوید و در مورد حس خوب حریمدار بودنش هم صحبت کند.
اتفاقات خوبی که توسط یک آدم دیندار و محجبه سر میزند نه تنها برای خانوادهاش که برای بقیه هم تأثیر گذارتر است و به همان اندازه کارکردهای بد یک فرد محجبه و دیندار تأثیر منفیتری خواهد گذاشت.
همچنین بخوانید:
انشا نماز : 10 انشای ادبی درمورد نماز مناسب برای تمامی مقاطع
15 انشا با موضوع آزاد مناسب برای تمامی مقاطع