عاشقانه ترین و زیباترین شعر برای روز قد بلندها
شعر در وصف قد بلند از علی مجنون
فدای قد بلند و کمند گیسویت
فدای چشم سیاه و کمان ابرویت
مرا چه حاجت آغوش دلبری دیگر
که من هنوز بجایم میان بازویت
کمین نموده پلنگی میان این بیشه
خدا کند که نیفتد به دام، اهویت
به راهت ای شه من دم به دم زمین خوردم
اشاره میکنی ام رو ببند زانویت
بیامدم که رسانم به شانه ات دستی
قدم نمیرسد ای جان به برج و بارویت
به شوق دیدن تو پر گرفته ام اما
مرا درون قفس میکنی چو تیهویت
مرا اگر بدهی وعده پادشاهیِ جم
به تخت شاهی ام ارزد گداییِ کویت
تمام عمر نوشتم من از جمال و بگفت
برو بمیر تو مجنون به پای بانویت
علی مجنون
شعر در مورد قد بلند از نعیم صفدری
ناز می زیبد ترا ای قد بلـند
میشـوم قـربان آن زلـف کمـند
گر کنم تعریف از سر تا به پا
قامتت بالا دو لب ماننـد قـند
نعیم صفدری
شعر نو درباره قد بلند از آرش افراسیابی
بلند بالایی
و
قامتت
قد و قامت اشیا را ناچیز میکند
کدام فرشته ی از خدا بی خبر
نقاشی کرد
اندامت را
روز افرینش جهان
که هر چه دست بالا میدارد
به بلندای گیسوان سیاهت
که هیچ
به نهر جاری میان کمرگاهت نیز
نمی رسد
خیال کجم
.
آرش افراسیابی
تک بیتی حافظ در وصف قد بلند
پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت
سروِ سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
حافظ
تک بیتی در مورد قد بلند از خاموش اصفهانی
کسی که قامت او را به سرو نسبت کرد
مکن قبول , که کوته نظر نگوید راست !
خاموش اصفهانی
دو بیتی مولانا در وصف قد بلند
قیامت در قیامت بین نگار سرو قامت بین
کز او عالم بهشتی شد, هزاران نوبهار آمد
چو او آب حیات آمد , چرا آتش برانگیزد
چو او باشد قرار جان, چرا جان بیقرار آمد...
مولانا
تک بیتی فرصت شیرازی برای قد بلند
قصه ی روز قیامت همگی آمد راست
وصفی از قد بلندت چو روایت کردم
فرصت شیرازی
تک بیتی درباره قد بلند از آصفی هروی
شبی ز قدِ تو افتاد سایه بر دیوار
هنوز عاشق بیچاره رو به دیوار است!
آصفی هروی
تک بیتی شیخ اجل در مورد قد بلند
آن قامتست ؟ نی به حقیقت قیامتست
زیرا که رستخیز من اندر قیام اوست...
شیخ اجل
تک بیتی صائب تبریزی در وصف قد بلند
پیشتر ز انکه دهد خامه به دستش استاد,
الف ِ قامتِ او مشقِ قیامت میکرد
صائب تبریزی
شعر انوری درباره قد بلند
بودیم به هم در شده با قامت موزون
وان قامت موزون ز قیامت بتر آمد
انوری
شعر کوتاه فایز دشتستانی در وصف قد بلند
قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت می کند این قدّ و قامت
مـؤذّن گر ببیـند قامتت را
به قد قامت بمـاند تا قیامت
فایز دشتستانی
شعر برای قد بلند از اوحدی مراغه ای
عجب ار نه قامت تست قیامتِ زمانه !
که در اول غروری و در آخر زمانی
چه محالها شنیدم؟ چه به حالها رسیدم!
که به سالها ندیدم ز لب تو کامرانی...
اوحدی مراغه ای
تک بیتی خواجوی کرمانی در باب قد بلند
سرو را در چمن آواز قیامت بنشست
چون سهی سرو من آن قامت رعنا بنمود
خواجوی کرمانی
شعر درباره قد بلند از شیخ اجل
وه وه که قیامت است این قامتِ راست
با سرو نباشد این لطافت که تو راست
شاید که تو دیگر به زیارت نروی
تا مرده نگوید که قیامت برخاست
شیخ اجل
شعر کوتاه خواجوی کرمانی در مورد قد بلند
آهنگ سفر کردی و برخاست قیامت
آن لحظه که بی قامت خوبت بنشستم
شاید که ز من خلقِ جهان دست بشویند
گر در غمت از هر دو جهان دست نشُستم...
خواجوی کرمانی
تک بیتی محتشم کاشانی در وصف قدبلند
آن چه قد بود و چه قامت که ز نظارهٔ آن
تا دم صبح قیامت ز قیام افتادم !
محتشم کاشانی
شعر فروغی بسطامی برای قد بلند
تا دامن قیامت، از سرو ناله خیزد
گر در چمن چمانی آن قامت رسا را !
فروغی بسطامی
تک بیتی شیخ اجل در مورد قد بلند
قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
شیخ اجل
دو بیتی فروغی بسطامی درباره قد بلند
ماه با طلعت او , بیهُده سر زد ز افق
سرو با قامت او , بی ثمر از جا بر خاست
دوش در خواب خوش آشوب قیامت دیدم
صبحدم قامت آن سیمتر از جا بر خاست...
فروغی بسطامی
تک بیتی در وصف قد بلند از فروغی بسطامی
قیامت قامتی با صدهزاران ناز میگوید:
که می باید قیامت را از این قامت بنا کردن !
فروغی بسطامی
تک بیتی همام در مورد قد بلند
تا دگر سرو ننازد به خرامیدن خویش,
سخنی با وی از آن قامت و رفتار بگو
همام
تک بیتی درباره قد بلند
سرو قدت اى یار خود قیامتى است
مرا به قیامت موعود ارجاع مده
شعر برای قد بلند از ادهم کاوه
بخند، ای گلِ بسیار قد بلند، بخند!
بزن به هرچه که دیوانه نیشخند، بخند!
کنون که ساعت این کافه بعدِ رفتن تو
تکان نمیخورد از روی چار وچند، بخند!
کنون که این همه غم، این همه سیاهدلی
به پاسِ خندهات از بین میروند، بخند!
به غیر من که پر از خندهبازی و رنجم
کسی به ماندن این خنده نیست بند، بخند!
درخت هستی و یک جفت سیب از خامی
از آب و نان تو بر پختهگی رسند، بخند!
درختها، گلها، بین باغ ناجوها
به خاطر تو اگر گریه میکنند، بخند!
درختها
گلها
بین باغ ناجوها
... و شاخههای تهی مانده از پرستوها
... و این دو دست که لرزان
به شانهها
موها
فتادهگان دمِ در
شکستهبازوها
بدونِ خندهات عاشق نمیشوند، بخند!
اگرچه آخر هر خنده گریه در پی داشت
ولی، به گریه توجه نکن بخند، بخند!
بخند، خنده برای لب تو آمدهاست
بخند، فرض کن این خندهها کم اند، بخند!
ادهم کاوه
۱۱۰ شعر زیبا در وصف دوست و دوستی
شعر روز عشق | گلچین زیباترین اشعار درباره عشق | ۶۶ شعر برتر عشق