نگاهی موجز به کتاب «هنرهای نمایشی؛ روان‌شناسی و جامعه‌شناسی تئاتر» گردآوری و نگارش حسن پورگل‌محمدی | هم به قدر تشنگی باید چشید

106

1400/4/2

14:41


همایون علی‌آبادی - واقعیت این است که کتاب «هنرهای نمایشی؛ روان‌شناسی و جامعه‌شناسی تئاتر» در عین دارا بودن نکات قابل ذکر، از نظرگاه تئاتری کتابی قابل بحث و گفتگو است.

نگاهی موجز به کتاب «هنرهای نمایشی؛ روان‌شناسی و جامعه‌شناسی تئاتر» گردآوری و نگارش حسن پورگل‌محمدی | هم به قدر تشنگی باید چشید

گروه تئاتر هنرآنلاین: نویسنده در این کتاب کوشیده با استفاده از اصول دایره‌المعارف‌نویسی و نیز بهره‌گیری از ذهنیت دانشورانه خویش کتابی درخور و موجز و منجز را به صحیفه کاغذ بیاورد. کوشش پورگل‌محمدی در بهره‌وری و زنده کردن نکاتی که کاملا واضح است که ذهن او را به خود مشغول کرده، توفیق را رفیق کار خویش ساخته است. یکی از شیوه‌های قابل ذکر کار نویسنده بهره‌گیری تماتیک از چهار تئاترشناس و مولف تئاتر ایران در ابتدای مطلب خویش بوده است: شهرام خرازی‌ها، رحمت امینی، جلال افشار و علیرضا غفاری. بین این چهار تن که نکات قابل توجهی از هنرهای نمایشی را زیب و زینت مقالات خویش ساخته‌اند، مقاله علیرضا غفاری و نیز مقاله رحمت امینی از ویژگی‌های پژوهشی بیشتری برخوردارند و مقاله‌های دیگر نیز هر کدام به سهم خویش چیزی از هنرهای نمایشی را باز می‌گویند که در کل این همه را مدیون سبک گردآوری و ذهن تیز و قابل امعان نظر نویسنده و گردآورنده هستیم.

به اعتقاد من این گونه کتاب‌های پژوهشی که در تئاتر ایران کم و ناچیزند در کل سبب‌ساز اندیشه‌ورزی و اشاعه و گسترش دانش تئاتری دانشجویان و دانش‌پژوهان هنرهای نمایشی است. گردآورنده در این کتاب آنچه در ذهنیت خویش داشته است، با چابکی و چالاکی هر جه بیشتر بر زمینه کاغذ آورده و با نگاهی به آثاری که تاکنون در زمینه هنر تئاتر نوشته شده‌اند، توانسته کتاب را از شکل و قد قامت قیامت قلم خویش ممزوج و هماهنگ بسازد. به قول مولانا: آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید. نویسنده که مدارج دانشوری بالا و معتبری نیز زیب و زینت نام خویش ساخته است، توانسته قطرات آب را با زیرکی و قدرت هر چه بیشتر بر صحیفه کاغذ بیاورد و در کل تکه‌تکه مجموعه‌ای قابل ذکر از آنچه در ذهنیت خویش داشته است، در این نوشتار ارجمند بیاورد.

ما بر آنیم در این کتاب، به جستجوی دو نکته باشیم: ۱) سبک گردآوری ۲) استفاده از نام دانش‌پژوهانی که ابتدای کتاب نامشان آورده شده است. اما سبک گردآوری: به اعتقاد من حسن پورگل‌محمدی با آگاهی هر چه بیشتر از شیوه‌های پژوهیدن تئاتری، دانش خویش را به رخ ما می‌کشد و ما بر آنیم تا این دانش و پژوهش و بینش از عیار و معیارسنجی بسیاری برخوردار است. اما شکل و سبک این معیارسنجی با استفاده از شیوه‌های مدرن پژوهش شکل تازه‌تر به خود گرفته است. به عنوان مثال در ابتدای کتاب هر چهار مقدمه‌نویس توانسته‌اند ذهنیت مدرن خویش را با شکل و شیوه و سبک اندیشگی تئاتر خویش به منصه ظهور برسانند. این کتاب در ۹ فصل تدوین یافته است. ما برای آنکه معرفی جامع و کاملی از کتاب به دست خوانندگان دانشور داده باشیم، هر فصل را با توجه به عناوینش بر صحیفه کاغذ می‌آوریم:

فصل اول: کلیات و تعاریف هنرهای نمایشی، فصل دوم: فلسفه و تئاتر، فصل سوم: تئاتر خیابانی، میدانی و محیطی، فصل چهارم: تئاتر آیینی و سنتی، فصل پنجم: تئاتر کودک و نوجوان، فصل ششم: طراحی در تئاتر، فصل هفتم: سبک‌شناسی تئاتر (ابزورد، بی‌چیز و بی‌معنی)، فصل هشتم: تئاتر صحنه در اروپا و فصل نهم: تئاتر صحنه در ایران؛ و این همه با پایان‌بندی و فهرست منابع به اتمام و ختام می‌رسد.

نکته قابل توجه این است که در هر کدام از این عناوین، مجموعه‌ای هنگفت از دانش اندیشه‌ورزانه نویسنده و منابع و مآخذی که مورد نظرش بوده است جمع‌بندی شده که در کل روشنگری، روشن‌اندیشی و تفکر پشتوانه‌اش توانسته از این همه بهره بسیار بجوید. ما بر آن نیستیم تا معرفی بر اساس اعرف از معرف باشد، چون حوصله و صبر بسیار می‌طلبد و بیشتر بر آنیم تا کشش‌های این مسطوره تا آنجا باشد که توجه پژوهنده پرکار را به سوی خویش جلب کند، کتاب را تهیه کند و با شناخت و دیدگاه‌های پیشرو خویش در هم بیامیزد و خدا را چه دیدید، شاید بتواند انگیزه‌ای برای نوشتن کتاب‌های دیگر فراهم آورد.

Boook

مهم‌ترین مطلبی که اینجا وجود دارد، سه مکتب مدرن و امروزی است که در این کتاب سایه‌ای از خویش فرافکنده است: ابزورد، بی‌چیز و مدرن. مدرنیته‌ای که در سرتاسر این کتاب ذهن نویسنده را به خویش جلب کرده، همانا توانسته کل کتاب را هم به خامه پرمایه خود رقم بزند و این همه را پورگل‌محمدی با استادی تمام‌تر در سرتاسر کتاب پراکنده و توانسته مخصوصا در بخش‌هایی که از خانم استلا آدلر آورده، به منصه ظهور برساند.

زمانی که من تصمیم گرفتم معرفی این کتاب را به عهده گیرم، یک نکته ذهن مرا مانند یک دغدغه به خود فراخواند. چگونه باید یک گردآوری به این عظمت را در سطوری کوتاه و موجز واکاوی کنم؟ اما وقتی با یک یک عناوین برخوردی نزدیک یافتم دیدم کار من مشکل نیست، چرا که نویسنده شیوه‌های مدرن گردآوری را به خوبی می‌شناسد و می‌داند کجا و از کدامین مقلم و منشا می‌نویسد. پس کار ساده‌تر شد. اما به قول شاعر که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند. عیب‌جویی نمی‌کنم اما بر آنم که انحای وارسی این کتاب ارجمند، چندان ذهن مرا به خود جلب کرد که دیگر مکانتی برای عیب‌جویی و ایرادهای نیشغولی نماند. به اعتقاد من هر دانشجوی اندک‌مایه تئاتر می‌تواند با رجعت به این کتاب به دانش ذهنی خویش بیفزاید و ذهنیت پر و پیمان نویسنده را به همراه دستگاه‌های پژوهشی خویش الصاق کند و در کل فصلی جدید در هنرهای نمایشی جهان را بر دانش و اندیشه خویش بیفزاید.

وقتی به فهرست و مآخذ و منابع نویسنده نگریستم دریافتم که چه مایه از انرژی خویش را صرف گردآوری کرده است. حبذا پورگل‌محمدی! که رنگ‌رنگ مآخذش جستجوگرانه و دقیق است و فرصت هیچ‌گونه عیب‌جویی را به خواننده داننده نمی‌دهد و از این رو من بر آنم که هر دانش‌پژوهی باید از این کتاب بهره‌ها بگیرد و ما معتقدیم که باید این کتاب در همین ابعاد بیش از اینها در جامعه تئاتری بدرخشد و ارزش‌های نهفته تئاتری خویش را به رخ هنرمندان و پژوهشگران و دانندگان خواننده برساند. پورگل‌محمدی جوان است و در عنفوان نوباوگی قلمی این کتاب را نوشته است و همین کافی است تا دریابیم چه مایه از خویش صرف تدوین و تولید این کتاب کرده است.

به فضل حق این کتاب در بازار روزمره کتب تئاتری خواهد درخشید و توانایی‌های باالقوه نویسنده‌اش را به رخ همه پژوهشگران تئاتری خواهد کشید. تا آن زمان حتما فهرست منابع و مآخذ کتاب هم افزون‌تر از شکل فعلی خواهد شد، البته شکل فعلی هم درست است که کم و کاستی‌هایی دارد اما در کل کتاب سایه‌فکن شده و همین هم برای ما کافی است تا دریابیم نویسندگان تئاتری دانش تئاتری خویش را تنها در سینه‌های خویش حبس نکرده و هر چه داشته اند در سفره تئاتر گسترانده‌اند. تا آن زمان چشم به راه آثار دیگر پورگل‌محمدی هستیم.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو