10 شعر سوزناک ویژه شهادت امام محمد باقر (ع)

10 شعر سوزناک ویژه شهادت امام محمد باقر (ع)


منبع: دلگرم

203

1400/4/9

14:37


10 شعر سوزناک ویژه شهادت امام محمد باقر (ع)

شعر شهادت امام محمد باقر (ع)

امام محمد باقر (ع) امام پنجم شیعیان هستند ایشان در دوران زندگی خود تلاش بسیاری برای اسلام کردند، اما در نهایت دشمنان ایشان را به شهادت رساندند. در این مقاله از مجله دلگرم مجموعه ای از اشعار شهادت امام محمد باقر (ع) را آورده ایم که در ادامه تقدیم حضورتان خواهیم کرد.

شعر کوتاه درباره شهادت امام محمد باقر (ع)

کسی که بود شکافندۀ تمام علوم
هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم

سر تو باد سلامت ایا رسول الله
وصِّی پنجم تو کشته شد ولی مظلوم

گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانه اش از کینه خصم برد هجوم

بسان مادر و آباء رنج دیدۀ خویش
همیشه بود زحقّ و حقوق خود محروم

به غربت علی و خاندان اوسوگند
امام ما زجهان رفت با دلی مغموم

هماره قصّۀ مظلومی اش بخاک بقیع
بود زغربت قبرش برای ما معلوم

زدردهای نهانی که بود در دل او
کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم

شعر برای شهادت امام محمد باقر

شعر درباره شهادت امام محمد باقر (ع)

ای عزیز مصطفی امام ِ باقر مسموم زهر جفا امام ِ باقر
جان ِ تو چه مظلومانه فدا شد
مادرت فاطمه صاحب عزا شد
واویلا واویلا آه و واویلا

ای که شکافنده ی علم خدایی تو شاهد روضه های کربلایی
ای احادیث تو فروغ مکتب
سلام ای یادگار داغ زینب
واویلا واویلا آه و واویلا

مزار خاکی تو قبله ی دلها نگاه لطف تو حلال مشکلها
مشکلم دوری از حرم شماست
حاجتم زیارت کرببلاست
واویلا واویلا آه و واویلا

ما از شما توشه ی غم را میخواهیم رزق گریه ی محرم را میخواهیم
گریه بر مصیبت سخت گودال
آن حرامی که شد بر کوفی حلال
واویلا واویلا آه و واویلا

یادگار لاله های شده پرپر ای شاهد غربت آن تن ِ بی سر
دیده ای بر روی نیزه سری را
شنیدی ناله های مادری را
واویلا واویلا آه و واویلا

شعر کوتاه برای شهادت امام محمد باقر

شعر به مناسبت شهادت امام محمد باقر (ع)

باقر علم نبی ام کشته ی زهر جفا

پنجمین ماه ولایت شاهد کرببلا

کودکی بودم میان کاروان آل حق

همره بابا شدم راهی به دریای بلا

دیده ام روزی که خونین گشت خاک نینوا

در نبرد جیش شیطانی واصحاب خدا

دیده ام رعنا جوان جد نیکویم حسین

قطعه قطعه پیکرش گردید با تیغ جفا

دیده ام طفل رضیعی را گلویش پاره شد

بر سر دست پدر اصغر نمودی جان فدا

دیده ام اشک وپریشانی بابا در حرم

تا که شد جد غریبم هل منش اندر نوا

بارها دیدم که عمه زینبم نالید با

غرقه در خون گشتن یک گل زگلزار ولا

آه از آندم که جدم قامتش در خون طپید

شد سرش با خنجر شمر لعین از تن جدا

وای از آندم که دشمن حمله بر احرام کرد

چشم گریان می دویدم در بیابان بلا

خون شود دل تا که یاد آرم غم آنروزها

بارها کردم دعا از مرگ پوشم یک قبا

زهر کین اینک وجودم را شرر انداخته

شکر می گویم که بنماید مرا حاجت روا

ازتو ممنونم ای زهر جفا راحت شدم

فزت رب میگویم اینک چون علی مرتضا

شعر شهادت امام باقر

شعر تسلیت شهادت امام محمد باقر (ع)

مولا مولا ، ای آبروی دین ، خورشید پنجمین

ای آسمونی پا نکش ، این قدر روی زمین

ای جان من ، چی شد که پاره جیگری

یاس بودی تو ، حالا شدی نیلوفری

لب تشنه ای ، تو این دمای آخری

حکایت غربت تست ، روضه ی ده سال منا

گریز روضه های تو ، میره به سمت کربلا

عزیز زهرا

مولا مولا ، همراه کاروان ، همراه با زنان

سر بریده حسین دیدی ، تو بر روی سنان

سوختی هر دم ، با اشک و آه قافله

مردی توی ، بازار و بین هلهله

رو دستاته ، هنوزم جای سلسله

دیدی میون خیمه ها ، تشنگی و قحطی آب

گرفته خواب و از چشات ، صدای لای لای رباب

عزیز زهرا

کم کم آروم ، ذکر و دمش میاد ، فصل غمش میاد

آی نوکرا آماده شیم ، محرمش میاد

دلهای ما ، این روزا پر تاب و تابه

جون عشاق ، از انتظار روی لبه

ذکر لب ها ، امون از قلب زینبه

خدا نیاره روزی که ، داغ برادر ببینه

نبینه روی نیزه ای ، سر برادر می شینه

سالار زینب

اشعار شهادت امام محمد باقر

متن شعر شهادت امام محمد باقر (ع)

من از تبار باقرم مردم بدانید

دل بیقرار باقرم مردم بدانید

مست و خمار باقرم مردم بدانید

امروز یار باقرم مردم بدانید

فردا کنار باقرم مردم بدانید

دست از غم او تا قیامت برندارم

ای کهکشانها آسمانها در مدارت

عرش خدا عزّ و جلّ بیقرارت

ختم رسل کرده سلامش را نثارت

بیچاره تر از من نداری در کنارت

دارم درون سینه ام شوق زیارت

کی می شود سر بر مزار تو گذارم

ای ابتدای روضه ها از خانه تو

ای هیأت عشاق در کاشانه تو

قلب تمام قدسیان دیوانه تو

بار تمام صحنه ها بر شانه تو

شد خانه آباد من ویرانه تو

من حاجتی جز مردن از عشقت ندارم

شکر خدا امشب پریشان تو هستم

مانند زهرا دیده گریان تو هستم

بیچاره ی آن قبر ویران تو هستم

تقدیر بوده اینکه حیران تو هستم

من مرده بوی گریبان تو هستم

پس کی غم تو می کشد بر روی دارم

امشب تفأل می زنم بر چشمهایت

مثل مزارت مانده خلوت روضه هایت

عیبی ندارد روضه می گیرم برایت

جانی که دارم جان من آقا فدایت

آتش زده زهر جفا بر دست و پایت

ای کاش پای غصه هایت جان سپارم

ای سوز آه سینه تو آسمان سوز

بر ما عطا فرما کمی ای مهربان سوز

قبر خرابت روضه ای داغ و نهان سوز

ای خاطرت آزرده از یک ظهر جانسوز

بر چشمهایت چند عکس خانمانسوز

امشب بیاد خاطراتت لاله زارم

قوم پیمبر را همه گمراه دیدی

آنچه ندیده هیچ چشمی آه دیدی

در بین آتش ذکر یا الله دیدی

چندین ستاره در مدار ماه دیدی

یک یوسف بی سر میان چاه دیدی

می گفتی از این غم هماره بیقرارم

شعر درباره شهادت امام محمد باقر

شعر وفات امام محمد باقر (ع)

چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند
که دل سوخته را ناله مداوا نکند

چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد
کاش می‌شد خودش اینقدر تقلا نکند

زهر اینبار چه دارد متورم شده است
زهر با این تن بیمار مدارا نکند

این جوانی که کنار پدر اُفتاده زمین
چه کند گریه اگر بر سرِ بابا نکند

اینهمه جایِ جراحات برای شام است
زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند

نَفَس آخر و با روضه‌ی ویرانه گریست
نشد او یاد غمِ عمه‌ی خود را نکند

یادش اُفتاد که هم بازیِ او می‌اُفتاد
سنگ رحمی به سرِ دخترِ نوپا نکند

گفت دستم... سرِ زنجیر به دستش بستند
پس از آن شِکوه‌ای از آبله‌ی پا نکند

کاش می‌شد که سرِ بام کسی ننشیند
یا اگر رفت فقط شعله مهیا نکند

یاکه رَقّاصه‌شان موقعِ هُل دادنمان
خنده بر گریه‌ی ذریّه‌ی زهرا نکند

چادر عمه پناهش شد و نالید : سرم...
چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند

زنِ غساله چه فهمید که می‌گفت به خود
بهتر این است که این مقنعه را وا نکند

شعر درمورد شهادت امام محمد باقر

شعر شهادت امام باقر (ع)

خوشابحال دلی که به دلبری برسد
به سفره ی کرم ذره پروری برسد
همه رعیت ارباب میشویم اما
غلام با ادب اینجا به برتری برسد
کسی که بر در این خانه سر بلند نکرد
به یک اشاره ی اقا به سروری برسد
اگرچه سائل او بی نیاز از دنیاست
در آخرت به مقامات بهتری برسد
به نیم قطره ی اشک محبتش ندهد
اگر خوشی دو عالم به نوکری برسد
شبیه فطرس درمانده غصه ای دارم
نشسته ام که مگر پر...نه...شهپری برسد
ز "قال باقر علیه السلام " مست شود
اگر کسی به فیوضات منبری برسد
کسی که بر کرمش افتخار میکردند
اگر نبود خلائق چه کار میکردند!؟

شعر برای شهادت امام محمد باقر

دکلمه شهادت امام محمد باقر (ع)

دلی شکسته و بغضی شکسته تر دارد
دوباره یاد چه کرده که چشم تر دارد ؟!
همیشه مجلس روضه ش پر تلاطم بود
حسین گفتن او مزّه ای دگر دارد
مرور خاطره ها کار هر شب آقاست
چقدر زخم روی زخم بر جگر دارد
چقدر پیر شده ، خم شده ، شکسته شده
به خاطر غم و غصه است ، خب اثر دارد
چقدر این شب اخر به مادرش رفته
میان نافله اش دست بر کمر دارد
لهوف از غم یک صبح تا شبش،گفته
کجا کسی ز غم و غصه اش خبر دارد!؟
میان این همه ارثی که از پدر برده
اگر غلط نکنم گریه بیشتر دارد
همیشه بالش زیر سرش پر از اشک است
چرا که روضه ی گودال زیر سر دارد
غروب روز دهم را نمی برد از یاد
شبیه خیمه شده ، آه شعله ور دارد
به یاد کودکی اش از رقیه می خواند
چه خاطرات عجیبی ز همسفر دارد ...
همین که خار نشسته به پای او کافی ست
خدا کند که دگر زجر دست بردارد
میان دفتر عمرش چه خاطرات بدی
ز چوب و باده و دندان و تشت زر دارد
در آن شبی که سنان بین راه اسیرش کرد
گرسنه بود ولی تازیانه سیرش کرد

شعر طولانی شهادت امام محمد باقر

دوبیتی شهادت امام محمد باقر (ع)

ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است !!!
روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است

گلدسته ات سنگی ست ، روی تربت تو
گنبد نداری ... گنبد تو آسمان است

اصلا نیازی به بیانش نیست دیگر
اوج غریبی تو از قبرت عیان است

تو یادگار داغ های کربلایی
از هرم ماتم در دلت آتشفشان است

هر روضه ات کرب و بلایی می شود ... چون
دور مزار تو پر از نامه رسان است

تو شاهد باران سیل آسای خونی
تو کعبه ای ... چشمت شبیه ناودان است

تو یادگار باغ های لاله هستی
اما به ذهنت خاطرات صد خزان است

جسم تو در خاک بقیع و روحت اما ...
در قلب یک گودال ، هر شب میهمان است

دیدی که در گودال ، جدت را چه کردند
دیدی که عمه روی تَل بر سرزنان است

تو شاهد گل های از ساقه جدایی
دیدی که بر نیزه سرِ پیر و جوان است

تو غیرت اللهی ... غم ناموس دیدی
از داغ غارت در گلویت استخوان است

تو مقتلی هستی که دیده روضه ها را
آنچه زبان از گفتنش هم ناتوان است

شعر شهادت امام محمد باقر

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

چقدر ناله ی بی جان و بی صدا داری
به زیر لب تو فقط ذکر ربنا داری

گمان کنم که رسیده زمان پرزدنت
که زهر کینه اثر کرده و نوا داری

چه کرده با تو که اینگونه محتضر شده ای
"شهادتین"به لب های خود چرا داری ؟؟

نفس کشیدنت آقا چه سخت تر شده است
میان هر نفس خسته ات دعا داری

کشانده پای تو را روبه قبله ، زهر جفا
گمان کنم که شما درد بی دوا داری

کنار بستر تو مادری عزا دارد
که گشته غرق غم و نوحه و عزاداری

لبان خشک تو ذکر " حسین " می گویند
دوباره گریه و مرثیه را بنا داری

هنوز هم تو به یاد سه ساله غمگینی
هنوز هم به دلت داغ کربلا داری

تو در لباس اسارت چه صحنه ها دیدی...
چه زخم ها که تو از کعب نیزه ها داری

دل شکسته ی من وقف ماتم تو شده
شما هوای دل خسته ی مرا داری

به خواب دیده ام آقا که مرقدی زیبا
شبیه صحن و سرای امام رضا داری

کبوتر دل من پرکشیده چون زائر
به قصد مرقد خاکی حضرت باقر

شعر زیبا برای شهادت امام محمد باقر

همچنین بخوانید:

30 متن غم انگیز برای شهادت امام محمد باقر (ع)

30 عکس شهادت امام محمد باقر (ع) با کیفیت بالا


مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو