برترینها: در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Ghafari» را آوردهایم که درمورد کسب و کاری که پیش از دوران کرونا راه انداختهاند و تغییرات کسب و کارشان در دو سال اخیر صحبت کرده است.
داستانی از مصائب رستورانداری در دوره کرونا، ذیل تحریمهای ظالمانه، تحت فرماندهی قرارگاه مرغ را با هم بخوانیم.
از آذر ۹۷ تا آذر ۹۸ با سرعت و کار شبانه روزیِ من و همسر و خواهر و برادر، ۶ شعبه در فودکورتهای مختلف تهران باز کردیم. سعی کردیم حرفهای کار کنیم، میخواستیم یک Scratch Kitchen زنجیرهای باشیم.
همه چیز، کچاپ، مایونز، نانها، استاکگوشت و مرغ و ... رو خودمون تولید میکردیم. از اول هم کار رو با یک گروه مشاورهی برند حرفهای پیش بردیم. حتی برای برنامهریزی تولید هم دانشجوی دکترا داشتیم و مدلهای پیشبینی مصرف رو طراحی و عملیاتی کردیم.
در مهر ۹۸ و زودتر از پیشبینی خودم، هزینههای جاری ماهانه رو سر به سر کردیم. اتفاقات آبان ۹۸ پیش اومد و همه چیز خوابید. دوباره در بهمنماه برگشتیم و روند مثبت شد، اما از ۷ اسفند ۹۸ درگیر کرونا ایم!
در این ۱۷ ماه، بدون استثنا هر ماه ضرر قابل توجه داشتیم، جمعش حدودا به اندازه هزینه راهاندازی همون ۶ شعبه شده، ولی بعد از ماه رمضان دوباره فروشها رو به افزایش بود که حالا مصادف شده با پیک پنجم و ظاهراً امروز دوباره باید ببندیم!
اگر فکر میکنین مشکل فقط بیعرضگی دولت در حل معضل کروناست، بذارید اینها رو هم یادآوری کنم، سر ظهر، وقتی مشتری تو سالن نشسته، برق میره و دستگاههای برقی خاموش میشن!
ما فقط سینه مرغ مصرف میکنیم، اما ستاد محترم فرماندهی مرغ، فروش مرغ قطعه شده رو ممنوع کرد! یادتونه روغن پیدا نمیشد؟ حالا فرض کن شما هزار لیتر در ماه روغن خوراکی مصرف داری؟
همه بچهها مجبور بودن، صبح به صبح، با کارت ملی برن تو صف خرید روغن، بعد بیان سرکار! تهیه مواد غذایی خاص (هالاپینو، لوبیا سیاه، خردل خوب، آنچووی و ...) خودش شده مأموریت غیرممکن.
همهی اینها در مقابل افزایش روز به روز قیمتها اصلا چالش به حساب نمیاد! پنیری رو که در ۹۷ میخریدیم کیلویی ۷۰ تومن، شده ۲۸۰ تومن، و تازه قراره که لبنیات طی هفتههای آتی، حداقل ۴۰٪ دیگه گرون بشه!
مگه چند نفر از مردم جامعه میتونن پیتزای ۱۲۰ هزار تومنی بخرن؟! شاید تصور کنین که بیمه و مالیات که دستگاههای دولتیاند، با درک شرایط همکاری میکنن! خب، ساده این!
تأمین اجتماعی، برای ماههای فروردین و اردیبهشت ۹۹ که رسماً و به حکم دولت، همه رستورانها تعطیل بودن، برای ما جرائم سنگین رد کرده و مدرک خواسته که تعطیل بودنمون رو اثبات کنیم! همهی اینها رو شاید بشه تحمل کرد کرونا بدشانسی بوده، تورم همیشگیه، تأمین اجتماعی واسه همه همینه!
اما چیزی که به آدم زور میاره، فضولی دولت در کار شماست، دهنت تو دو سال سرویس شده، تازه آقایون باید اسمی رو که برای کسب و کارت گذاشتی «تأیید» کنن! و البته اسم رو رد میکنن و فرداش یه شمارهی ناشناس زنگ میزنه که ما میتونیم «مشاوره» بدیم که اسم تأیید شه!
نکتهی مثبت در این مورد، همراهی مالکها بود، ارگ تجریش، اپال، سام فودهال که اجاره رو به درصد از فروش محدود کردن و یا اجازه دادن بدون ضرر و زیان جمع کنیم یا بدون جریمه بسته نگه داریم. این پروژه هرگز سودده نمیشه، نه اینکه سود ماهانه نداشته باشه، «نرخ بازده داخلیش» دیگه مثبت نمیشه. یعنی هرگز سرمایهگذاری انجام شده رو بر نمیگردونه، ادامه فعالیت فقط برای کم کردن میزان ضرره!
البته، قیمت نیسان آبیِ سفیدرنگ یخچال داری که خریده بودیم، سه برابر شده! نکته اخلاقی ماجرا، اگر سرمایهای دارین، باهاش نیسان آبیِ سفید بخرید!