شاید بد نباشد بدانید طی ۱۰ سال گذشته، نیمی از آقای گل‌های لیگ برتر به‌طور مستقیم کشف علی دایی بوده‌اند. در این بازه زمانی، کریم انصاری‌فرد دو بار در لیگ‌های یازدهم و سیزدهم با پیراهن سایپا و تراکتور آقای گل شده است، مهدی طارمی هم دو بار در فصول پانزدهم و شانزدهم با لباس پرسپولیس کفش طلا را به‌دست آورد و علی علیپور هم در لیگ هفدهم با پیراهن همین تیم بهترین گلزن مسابقات شد. جالب‌تر می‌شود اگر بدانید در سایر فصول آقای گل‌های خارجی داشته‌ایم؛ مثل لوسیانو ادینهو، پریرا، استنلی کی‌روش و شیخ دیاباته. به تعبیر دیگر تنها آقای گل‌های بومی این سالیان فوتبال ایران که همگی حالا لژیونر هستند، با تیزبینی و درایت دایی به سطح اول فوتبال ایران رسیدند.

حالا اما کفاش طلا، کرکره مغازه‌اش را پایین داده و تولید خاصی ندارد. شاید فردا، دیگر ستاره‌های ساخته دست او همه‌کاره تیم‌ملی نباشند، به چلسی گل قیچی برگردان نزنند و کام مردم را شیرین نکنند. باغبانی که امروز باید بذر بکارد، یک کنج و کنار آرام گرفته و به هر دلیلی کار نمی‌کند. شاید اگر این هجرت اجباری یا اختیاری ۱۰ سال پیش اتفاق می‌افتاد، امروز کریم انصاری‌فرد و مهدی طارمی ششمین و هفتمین گلزنان برتر تاریخ تیم‌ملی ایران نبودند و شاید مهاجمانی نداشتیم که هر هفته از شنیدن خبر درخشش آنها در قاره سبز کیف کنیم. علی دایی این ستاره‌ها و خیلی‌های دیگر را با کمترین امکانات از دل اردوی سرعین یا محل تست تیم‌های کم‌هوادار تهرانی کشف کرد. این روزها می‌گذرند و ما وسط انبوه گرفتاری‌های روزمره به نبودن دایی خو می‌گیریم، اما فردا جای خالی محصولات او با فوتبال ملی این مملکت چه خواهد کرد؟ موانع را بردارید، مهربان باشید و کفاش را به کارگاهش برگردانید.