حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان در یادداشتی به اظهاارت اخیر حسین قدیانی، از چهرههای جنجالی اصولگرا درباره مصباحیزدی واکنش نشان داد.
او نوشت:
آقای قدیانی سلامعلیکم؛
صرفنظر از آنچه در دوسوی ماجرا میگذرد، شواهد بسیاری حکایت از آن دارند که میدان این درگیری، چراگاه دشمن است. چه کسی و با کدام شناسه قابل شناسایی به شما و یا پدر شهید و بزرگوارتان اهانت کرده و خود را از طرفداران حضرت آیتالله مصباحیزدی معرفی کرده است؟!
در آغاز سخن باید به این نکته اشاره کنم که قلم توانا، نثر جذاب و پرداخت چندسویه به موضوعات، نعمت بزرگی است که خدای مهربان به تو ارزانی داشته است. از آن هنگام که جوانی نورسیده بودی و در کیهان «آقای چیز» را مینوشتی معلوم بود که آینده روشن و تحسینبرانگیزی پیشروی داری مخصوصاً آنکه نوشتههایت به اخلاص آمیخته بود و قلمت به دفاع از اسلام و انقلاب میچرخید. گمان ما به حقیقت پیوست و بعدها حسین قدیانی فرزند شهید اکبر را در قامت نویسندهای چیرهدست با قلمی توانا و نثری نو و کمنظیر دیدیم.
شما حضرت آیتالله مصباحیزدی را بهاندازه من نمیشناسی و البته از نوشتهات پیداست که متاسفانه از آن عالم پاکباخته و بزرگوار شناخت وارونهای هم داری! وگرنه اندازه نگه میداشتی و با بضاعت اندک و نگاه سراسر مخدوش و بیپایه و اساس به این عرصه پای نمیگذاشتی. ایشان همواره عالمی فداکار، شجاع و انقلابی بودهاند. سراسر زندگی حضرتش ایثار و فداکاری بوده است.
حسین آقا! یکبار دیگر این متن را بخوان و خفقان آن روزهای سیاه را در نظر بگیر و...! آیا هنوز هم تصور میکنی که حضرت آیتالله مصباح اهل مبارزه نبودهاند؟!
برخلاف آنچه شما ادعا کردهاید، حضرت آیتالله مصباحیزدی در دوران غربت اسلام ناب محمدی(ص) و تاخت و تاز دیدگاه انحرافی جدایی دین از سیاست که تشکیل حکومت در زمان غیبت را نفی میکردند، به مقابله سخت با این نگاه انحرافی پرداختند و این کلام ناب از ایشان است که خطاب به منحرفان میفرمودند اگر معتقدید باید برای تشکیل حکومت تا زمان ظهور حضرت بقیهالله ارواحنا له الفداء صبر کرد پس چرا سهم امام علیهالسلام را دریافت میکنید؟! و میفرمود آیا احکام سیاسی و اجتماعی اسلام را که بسیار بیشتر از احکام مربوط به احوال فردی و شخص است را غیر قابل اجرا میدانید؟!
شاید ندانی - و به احتمال زیاد نمیتوانی تصور کنی- که بیان این نکته تا چهاندازه برای جریان انحرافی یادشده و برای رژیم طاغوت که سعی داشت حوزه را از سیاست دور نگاه دارد، تلخ و شکننده بوده است. مخصوصاً آنکه مرحوم آیتالله مصباح نظرات خود را با استناد به متون خالی از ابهام اسلام مطرح میفرمودند.
حالا شما کلاه خود را قاضی کنید و بفرمائید بر چه اساسی حضرت ایشان را غیرانقلابی میدانید؟! و انقلابی بودن از نظر شما چیست؟! آیا تصور میکنید بنده و شما که تابستانها در خنکای نسیم کولر و زمستانها در گرمای مطبوع بخاری نشسته و قلم میزنیم، انقلابی هستیم و مردان بزرگ و فداکاری چون حضرت آیتالله مصباحیزدی که بیمحابا از طعنه بدخواهان و هجوم ناجوانمردانه دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها کمر به دفاع جانانه از اسلام و انقلاب و نظام بستهاند، غیر انقلابیاند؟!
۳لازم میدانم بپرسم که جنابعالی با کدام توشه علمی و دانش و مطالعه تاریخی در پی نقد حضرت آیتالله مصباح هستید؟! و آیا همین نکته که بهجای نقد نظرات حضرت آیتالله مصباح، زبان و قلم به فحاشی و اهانت علیه ایشان چرخاندهاید، نشانه خالی بودن چنته جنابعالی از علم و دانش لازم برای نقد نیست؟! شما چگونه به خودتان اجازه میدهید اذعان و تاکید صدها عالم دینشناس و فرهیخته را که جایگاه برجسته علمی و انقلابی حضرت ایشان را ستودهاند، نادیده بگیرید و نظر خودتان را که میدانید به لحاظ علمی و اسلامشناسی با آنان حتی قابل مقایسه هم نیست از نظر آنها برتر بدانید؟!
شما در اهانت به حضرت آیتالله مصباحیزدی مرتکب گناه بسیار بزرگی شدهاید که قلمی کردن چند جمله در پوزش از آن بزرگوار هرگز نمیتواند جبران آن گناه بزرگ باشد.
شما فقط به حضرت آیتالله مصباح اهانت نکردهای بلکه به میلیونها انسان پاکباخته و آزادهای که از برکات وجود آن مرد خدا بهره بردهاند نیز اهانت کردهای و صد البته به شهدا و از جمله به پدر شهید و بزرگوارت. نگاهی به اطرافت بینداز! چه کسانی برایت هورا میکشند و کف و سوت میزنند؟! آیا خود را مخاطب این بیت سعدی نمیدانی که؛
حسین آقا ! توشهای که در چنته داری را بر باد مده. شاید حسابی دلخور شوی و ابرو به ملامت درهم کشی که این وجیزه را چرا نوشتهام؟! ولی مطمئن باش که خیر تو را میخواهم و اگرچه گفتنیهای بسیاری دارم که شنیدنی است ولی شرح آن را به زمان دیگری میگذارم.