بخشی از گفت و گو با سیدعلی محتشمی پور را در ادامه می خوانید:

*به تعبیر برخی از سیاسیون، آقای محتشمی پور ۱۰ سال پایانی عمرشان هزینه استقامت بر اندیشه امام و صیانت از رأی مردم را دادند. نظر شما به عنوان فرزند ایشان در این زمینه چیست؟

بر مبنای اطلاعاتی که از صحبت های خود حاج آقا گرفته ام و خاطرات ایشان که مرور کردیم و الآن در دسترس هست، تا سال ۶۸ حاج آقا با یک قطعیت مثال زدنی موضع می گرفتند؛ چرا که حتی در مسئولیت های حساسی که بر عهده داشتند خودشان را شاگرد حضرت امام می دانستند و سعی می کردند این رابطه استاد و شاگردی حفظ شود. لذا هر جایی که از لحاظ تحلیلی و یا قطعیت مواضع به مشکل می خوردند نهایتا تحلیل هایشان را با نظر حضرت امام تطبیق می دادند.

بعد از رحلت امام تا سال ۸۸ را به شکل دیگری می بینیم که قطع ارتباط مستقیم با امام داشتند و بعد از آن باید بر مبنای آموزه های امام، توان اجتهاد خودشان در مسائل سیاسی و غیره را آنچنان بالا می بردند که طوری عمل کنند از لحاظ دینی و شرعی برای خودشان اتمام حجت باشد و بتوانند پاسخگوی رفتار و گفتار خودشان باشند.

بعد از سال ۸۸ نه به عنوان وقایع دلخراشی که اتفاق افتاد بلکه به عنوان مبدأ مهاجرت حاج آقا و مجاورت ایشان کنار بارگاه نورانی حضرت امیر(ع) فصل دیگر زندگی پدرم آغاز شد.

*برخی معتقدند هزینه ای که ایشان بعد از سال ۸۸ پرداخت کرد به خاطر ایستادگی بر راه امام و صیانت از رأی مردم بود و اگر بر این مواضع پافشاری نمی کرد به خاطر سابقه مبارزاتی و جانبازی در راه انقلاب می توانست به لحاظ دنیوی موقعیت بهتری داشته باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟

تأکید من این است که سال ۸۸ و مهاجرت حاج آقا به نجف اشرف را باید در دو محور تحلیل کنیم و نهایتا به نتیجه برسیم. یکی بحث صورت ظاهری از لحاظ زمانی است. تبعات وقایع دلخراش سال ۸۸ شامل ایشان هم شد و در زندگی سیاسی و شخصی ایشان مشخص است. اما بحث اقامت حاج آقا در نجف، ورای مسائل سیاسی، ریشه در قبل از انقلاب دارد. کما اینکه حاج آقا از سال ۸۳ که وقایع عراق اتفاق افتاد مکررا در جمع خانواده این نکته را گوشزد می کرد.

یادم می آید یک روز تلویزیون داشت تصاویر عتبات عالیات را نشان می داد. قبلا صحبت شده بود ولی آن روز حاج آقا وقتی تصاویر حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) را دیدند به من و خواهر کوچکترم که کنار ایشان نشسته بودیم خطاب کردند و گفتند اگر شما دو نفر را هم سر و سامان بدهیم دست حاج خانم را می گیرم و به نجف اشرف بر می گردیم و آنجا مقیم می شویم. اتفاقا خود من عرض کردم با اوضاع و احوالی که در عراق هست و حضور نیروهای آمریکایی چنین چیزی شدنی نیست. لبخندی زدند و گفتند ان شاء الله آن هم درست می شود.

بر اثر جذبه روزهای مبارزه قبل از انقلاب و حضورشان در نجف اشرف هم حاج آقا و هم حاج خانم همیشه در طول سال های قبل از مهاجرتشان سیر زندگی در مجاورت بارگاه حضرت امیر(ع) را با لذت خاصی تعریف می کردند. نتیجه این شد که سال ۸۶ و ۸۷ ایشان چندین بار به عتبات عالیات مشرف شدند و مقدمات مهاجرتشان را دنبال می کردند و اینکه آنجا اقامت داشته باشند.

ضمن اینکه احساس مسئولیت نسبت به جامعه، کشور و نظام را من اصلا منکر نمی شوم و قویا می گویم یکی از اصول حاج آقا از ابتدای مبارزه تا روزهای آخر عمر بود. برای ایشان تفاوتی نداشت که تهران یا نجف باشد، اگر مظلومی را می دید به حد مقدور احقاق حقش را پیگیری می کرد؛ چه به صورت عام در قالب انتخابات ۸۸ و مسائل بعد از آن مثل حق رأی مردم و چه در مسائل خاص و موردی برای ایشان فرق نمی کرد که تهران یا نجف باشد.

من بعد از وفات حاج آقا از بعضی موضع گیری هایی که صورت گرفت دلخور شدم. یعنی اینکه بیان کنیم سید علی اکبر محتشمی پور بعد از قضایای ۸۸ قهر کرد و در نجف اشرف در گوشه انزوا به سر برد، در درجه اول بزرگترین ظلم به مقام شامخ امیرالمؤمنین(ع) و بارگاه ایشان است. من از قول حاج آقا عرض می کنم، مجاورت بارگاه حضرت امیر(ع) شرافتی می خواهد که به هرکسی اعطا نمی شود. ایشان به خودش می بالید و همیشه دعا می کرد خدا این لیاقت را از ایشان سلب نکند که بخواهند از آنجا به تهران برگردند.

نوع فعالیت و حضور سیاسی ایشان بعد از ۸۸ تفاوت کرده و بنا بر مستندات و مکاتباتی که هست، تاریخ نشان می دهد که بعد از قضایای سال ۸۸ ایشان حضورش در جامعه و رسانه را به طور کامل حذف کرد و شما هیچ مصاحبه ای نمی بینید ولی در همین بازه زمانی نامه ها و مکاتباتی با رده های مختلف نظام داشتند و در قالب این نامه ها و مکاتبات مستمر در خصوص موارد و حوزه های مختلف سیاسی تحلیل و دغدغه های خودشان را عنوان می کردند.

دلخوری فرزند محتشمی پور از ادعاها درباره قهر پدرش بعد از حوادث سال ۸۸

نوع فعالیت ایشان تغییر کرد اما اینکه بگوییم بعد از ۸۸ تابع آن اتفاقات به صورت قهرآمیز مهاجرت کردند، تحلیل من این است که جفا به شاگردان حقیقی حضرت امام است. امام در اوج فشارهای محیطی هیچ موقع از مبانی مبارزات خودش کوتاه نیامده است. کسی که شاگرد حقیقی امام باشد همین سیره را تا پایان عمر ادامه خواهد داد. بنابر این اگر قبول داشته باشیم «سیدعلی اکبر محتشمی پور» یکی از شاگردان حقیقی حضرت امام هست، در خصوص مسائل سیاسی هم همین طور خواهد بود.

اما به دلیل هوش سیاسی که داشتند لزومی نمی دیدند فعالیت و حضور سیاسی شان همیشه به یک صورت و ظاهر باشد. چون هیچ موقع دنبال جایگاه سیاسی و قدرت نبودند فقط برای شان مهم این بود تحلیل سیاسی که دارند به فرد تأثیرگذار و مخاطب اصلی برسد که رسیده است. اینکه بعد از این تحلیل ها و ارائه نظرات تصمیم چه شود مسئولیت آن مقام می شود که این نقطه نظرات را شنیده و بر حسب جایگاه حاکمیتی خودش باید تصمیم بگیرد و اصلاحات را انجام بدهد. تاریخ در این خصوص قضاوت خواهد کرد.

ولی واقعیت این است که زمانی که احساس می کردند بیان و مواضعشان موجب ثمرات لازم در سطح اجتماع نمی شود و حتی ممکن است باعث بروز هزینه های دیگر شود خودداری می کردند. چون برای حاج آقا هدف نهایی مهم بود. به نظر من می رسد سیره ایشان نشان می دهد که به هیچ عنوان از اندیشه های امام و آرمان های نظام جمهوری اسلامی کوتاه نیامد. شاید اگر ما الآن دچار مشکلات هستیم به خاطر انحراف از این سیره عملی است. ما یا حرف درست نمی زنیم و یا حرف درست را در زمان نامناسب بیان می کنیم. اتفاقاتی که در ۲۰ سال اخیر افتاده را در همین مورد می شود ریشه یابی کرد. من اعتقاد دارم در آینده نزدیک اثبات می شود که همین شیوه عملکرد حاج آقا مناسب ترین شیوه تبیین و احیای آرمان های امام بوده است.