درخواست از مجلس برای تحقیق و تفحص "سازمان جنگل ها، مراتع وآبخیزداری کشور"

78

1400/5/17

17:55


درخواست از مجلس برای تحقیق و تفحص "سازمان جنگل ها، مراتع وآبخیزداری کشور"

سلامت نیوز: جمعی از کارشناسان، متخصصین و کنشگران حوزه منابع طبیعی کشور با ارسال نامه ای خطاب به روسای دو کمیسیون "کشاورزی آب ومنابع­طبیعی" و " اصل 90 " مجلس شورای اسلامی از آنها درخواست کردند تا نسبت به عملکرد "سازمان جنگل ها،مراتع وآبخیزداری کشور" تحقیق و تفحص انجام دهد.

در این نامه با اشاره به بحران های زیادی در حوزه منابع طبیعی کشور که بخش اعظمی از آنها حاصل سوء مدیریت­ها، قانون­گریزی و ترک­ فعل ها در "سازمان جنگل ها،مراتع و آبخیزداری" بوده است، بر ضرورت تحقیق و تفحص از این سازمان و بررسی و بیرون کشاندن عملکرد واقعی از دل آمارهای بعضا نادرست و مردود از نگاه کارشناسان مستقل این حوزه تاکید شده است.

امضاکنندگان این نامه در ادامه با اشاره به برخی از تخلف های سازمان متولی جنگل، منابع طبیعی و آبخیزداری از جمله انحراف در اجرای جزء"ف" ماده 38 قانون برنامه ششم توسعه (قانون توقف بهره برداری چوبی از جنگل های شمال کشور)، دستاوردسازی و انحراف در کاداستر اراضی ملی و دولتی، انعقاد تفاهمنامه های غیرضروری و بعضاً غیرقانونی، تحریف ماده1 قانونی اراضی مستحدث و ساحلی(مصوب 1354) جهت خشکاندن منابع آبی کشور و واگذاری این عرصه ها به نام اراضی مستحدث، ناتوانی در اخذ حقوق دولتی و تقویت منابع اعتباری سازمان جنگل ها، بزرگنمایی طرح زراعت چوب، واگذاری های افسارگیخته و بی ضابطه ی معادن و عدم نظارت بر تعهدات معدن دارن جهت احیاء مناطق بهره برداری شده و تلاش برای واگذاری عرصه¬های تصرفی به متصرفین علیرغم رأی 373 "دیوان عدالت اداری کشور" از مسوولان این دو کمیسیون درخواست کردند تا به این مسائل ورود کرده و به بررسی و بیرون کشاندن عملکرد واقعی از دل آمارهای بعضا نادرست و مردود بپردازند.

متن کامل این نامه در ادامه می آید.

بسمه ­تعالی

جناب آقای دکتر ساداتی­ نژاد

ریاست محترم کمیسیون کشاورزی، آب و منابع­طبیعی مجلس شورای اسلامی

جناب حجت الاسلام شجاعی

ریاست محترم کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی

موضوع : درخواست تحقیق و تفحص از سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور

با عرض سلام و تحیّات

همان گونه که مستحضرید، در پی آغاز فعالیت دولت سیزدهم فصل جدیدی از مدیریت در کشور آغاز می شود و بی گمان مدیریت ساختار منابع طبیعی کشور نیز مستثنا از این فصل جدید نخواهد بود. اما آنچه که مهم بوده و مورد مطالبه جدی جامعه مدنی، مردم، کارشناسان و دغدغه مندان این حوزه قرار دارد، بررسی کارنامه عملکرد مدیران ارشد "سازمان جنگل ها،مراتع و آبخیزداری کشور" به عنوان بزرگترین مرجع و مسول صیانت از منابع طبیعی ایران است.

با عنایت به اینکه در سال های اخیر منابع­طبیعی کشور با بحران های زیادی مواجه بوده که بخش اعظمی از آنها حاصل سوء مدیریت­ها، قانون­گریزی و ترک­ فعل ها در "سازمان جنگل ها،مراتع و آبخیزداری" بوده است، بر همین اساس ضرورت تحقیق و تفحص از این سازمان، بررسی و بیرون کشاندن عملکرد واقعی از دل آمارهای بعضا نادرست و مردود از نگاه کارشناسان مستقل این حوزه می­طلبد تا برخی از این موارد ولو موجز و مختصر به شرح زیر ارائه گردد:

1- انحراف در اجرای جزء«ف» ماده «38» قانون برنامه ششم توسعه (قانون توقف بهره برداری چوبی از جنگل های شمال کشور)

علیرغم صراحت جزء «ف» ماده «38» قانون برنامه ششم توسعه، متأسفانه برداشت درختان شکسته و افتاده کف جنگل­های شمالبا شعار «اجرای عملیات پرورشی و جنگلشناسی بهداشتی»، بیش از اجرای این ماده­ی قانونی دغدغه­ی پرسش برانگیز مسئولین و تصمیم­گیران سازمان جنگلها و مراتع در این دوره بوده است. مکاتبه و پیگیری با هدف کسب مجوز از سازمان مدیریت و برنامه­ریزی (که با اعتراض قاطع کارشناسان، فعالان، کنشگران و متخصصین منابع طبیعی و محیط زیست کشور، با بن بست مواجه شد)، از جمله مصادیق بارز این ادعا می باشد.

پس از ناکامی این طرح و از سوی دیگر در اقدامی تأمل­برانگیز ­و قانون­گریز، طرحی بنام «طرح میان­بر» بجای «طرح جایگزین مندرج در قانون» در دستور کار سازمان قرار گرفت که مغایر با اهداف قانونگذار در ماده قانونی مذکور بوده و شرح خدمات آن نیز بدون ملحوظ داشتن شاخص­های پایداری که از ضروریات طرح جایگزین است با عدم مشارکت‌دهی‌ جامعه‌ی دانشگاهی و شخصیت‌های علمی تدوین شده است. گرچه بنابر تبصره«1» بند«2» جزء«ف» ماده38 قانون برنامه ششم توسعه، این «طرح میان­بر» وجاهت قانونی ندارد، لیکن تصمیم­گیران سازمان علیرغم هشدارهای فعالان و کنشگران این حوزه (موضوع نامه شماره 542 مورخ 6/9/1399شبکه ملی تشکل های مردم نهاد منابع طبیعی و محیط­زیست کشور) با تخصیص اعتبارات کلان از محل صندوق توسعه­ی ملی، تدوین طرح غیرقانونی میان­بر را بجای «طرح جایگزین» در دستور کار ادارات کل متبوع قرار داده و در ادامه این ادارات کل نیز در اقدام غیرقانونی دیگری با صرف اعتبارات مذکور و بصورت امانی با نسخه­برداری از روی طرح­های جنگلداری سابق، بدون بروز رسانی و انجام مطالعات میدانی واقعی و غالباً در پشت درهای بسته در ادارات کل اقدام به تهیه طرح میان­بر نموده­اند. با توجه به شواهد و مستندات موجود، این قانون­گریزی و ترک فعل صورت­پذیرفته از سوی سازمان جنگلها همراه با تدوین ناصواب «طرح میان­بر» برای بی­اثر نمودن بند «ف» ماده 38 و تحقق اهداف آن، می طلبد تا از سوی مراجع نظارتی مورد تحقیق و تفحص جدی قرار گیرد.

2-دستاوردسازی و انحراف در کاداستر اراضی ملی و دولتی

ریاست سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در سند عملکرد یکساله 99 اظهار داشتند که عملکرد یکساله کاداستر 56 میلیون هکتار بوده و این عملکرد 9 برابر عملکرد 7 سال گذشته است، و وزیر جهادکشاورزی جناب آقای خاوازی نیز عیناً این ادعا را به عنوان یکی از دستاوردهای دوران وزارت خود تکرار نمودند. لیکن بنابر دلایل و مستندات متقن میتوان اظهار کرد که این آمار و عملکرد غیرواقعی بوده و چنین ادعایی صحت ندارد. اولاً آنچه که در سال 1399 بنام کاداستر اراضی ملی صورت پذیرفته است، به هیچ وجه اجرای کامل فرآیند «کاداستر اراضی ملی و دولتی» نبوده و صرفاً «تثبیت محدودۀ پلاکهای ثبتی» بر روی سامانۀ کاداستر سازمان ثبت اسناد و املاک کشور بدون اجرای کامل مفاد دستورالعمل کاداستر اراضی ملی و دولتی است. متأسفانه جانمایی مستثنیات قانونی اشخاص، بعنوان مهمترین و پیچیده­ترین بخش از فرایند کاداستر در داخل پلاکهای ثبتی انجام نشده و در پلاک­هایی هم که این جانمایی مستثنیات صورت پذیرفته، عین مستثنیات نقشه­های تفکیک انفال قدیمی، بدون اعمال درست «اصلاحات هندسی» جانمایی شده است، ثانیاً آماری که بعنوان عملکرد سازمان جنگلها برای7 سال پیش از 1399 از سوی این سازمان ارائه گردیده است نیز غیرواقعی و کاملاً ساختگی است و با آمار ارائه شده از سوی مسئولین وقت این سازمان از جمله شخص آقای منصور در کسوت معاونت حفاظت و امور اراضی و همچنین آمار دفتر ممیزی و حدنگاری سازمان مغایرت دارد.

این آمارها با چنان بی­دقتی ساخته شده­اند که در این قیاس صورت پذیرفته 9 برابری عملکرد، حتی برای سالهایی که هنوز قانون حدنگاری و دستورالعمل اجرایی آن به تصویب نرسیده بود، آمار عملکرد ارائه شده است!!!

در گزارش عملکرد یکساله1399، بر عملکرد ضعیف سازمان طی 7 سال اخیر تأکید گردیده و به گونه­ای القاء می­شود که سطح اجرای کاداستر طی سالهای گذشته حتی از میزان سطح مصوبی که سازمان داشته و برای آن اعتبارات و مبالغ هنگفتی تخصیص یافته، پایین­تر بوده است، که در این صورت مسئولین وقت سازمان جنگلها و معاونت وقت حفاظت و امور اراضی در سالهای مذکور که مسئولیت مستقیم مدیریت و نظارت بر اجرای پروژه کاداستر را در این سازمان بعهده داشته­اند بایستی در این خصوص پاسخگو باشند. چگونه طی این سالها علیرغم تخصیص اعتبارات و اجرای این پروژه بنابر ادعای امروز، اقدامی حتی در سطح مصوب انجام نشده است؟! طرح چنین ادعایی از سوی ریاست سازمان جنگلها، انجام تحقیق و تفحص در فرایند اجرای کاداستر در این سازمان نه تنها در سال 1399 بلکه در 7 سال ماقبل آنرا از سوی دستگاههای نظارتی را با هدف جلوگیری از تضییع بیت­المال ضروری می­نماید؛ اگر امروز مسئولین به عملکرد یکساله­ و غیرواقعی خود در سال 1399 مفتخر هستند، بایستی در خصوص 7 سال عملکرد ضعیف سازمان در بخش کاداستر بدلیل مسئولیت­های پیشین خود نیز پاسخگو باشند.

علی­ایحال انحراف در فرایند کاداستر، صرف نظر از هدر دادن صدها بلکه هزاران میلیارد تومان سرمایه­ی ملی، همچنین بدلیل عدم جانمایی صحیح اراضی ملی و دولتی و ایجاد تداخل این اراضی با زمینهای اشخاص و اخذ اسنادی غیر واقعی، اعتبار بخشی به اسناد معارض صادر شده در اراضی ملی و دولتی، عدم اصلاح و رفع خطای نقشه­های تفکیک انفال، بی­اعتبار نمودن پروژه­ی کاداستر و هدر رفت اعتبارات ملی، عدم رفع نواقص ناشی از اجرای نادرست ماده 56 قانون حفاظت و بهره­برداری از جنگلها و مراتع و ورود آن خطاها به نقشه­های کاداستری و... در آینده­ای نه چندان دور، سازمان جنگلها و مراتع کشور را با چالشهایی جدی روبرو خواهد نمود.

3-انعقاد تفاهمنامه­های غیرضروری و بعضاً غیرقانونی

سخن بیراهی نیست اگر بگوییم در حال حاضر بیشتر افراد آشنا به حوزه­ی منابع­طبیعی و محیط­زیست کشور جناب آقای منصور را به تفاهمنامه­های تاریخی­شان می­شناسند و انعقاد تفاهمنامه­های غیرضروری، غیرفنی و بعضاً غیرقانونی از گرایشات و علاقمندی­های خاص ایشان است. در این میان می­توان به تفاهمنامۀ سه جانبه (معروف شده به تفاهمنامه­ی ترکمنچای) با وزارت نیرو و سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در سال 1397 که آقای منصور به نمایندگی از سازمان منعقد نموده و مطابق ماده 2 این تفاهمنامه، ایشان بستر رودخانه­های کشور را که اسناد آن طی دهه­های گذشته بنام اراضی ملی اخذ گردیده بود از شمول عرصه­های ملی خارج دانسته تا وزارت نیرو بتواند اسناد آنها را تحت عنوان اموال دولتی شرکتهای آب منطقه­ای اخذ نمایداشاره کرد. اقدامی که با اعتراض عموم از جمله دادستان وقت کشور و طرح دادخواست به دیوان عدالت اداری کشور و اعتراضات پیاپی نهادهای مردمی ( موضوع نامه­های شماره 575-19/11/99، 576-20/11/99، 577/21/11/99 ) همراه بوده است؛ همچنین است سایر تفاهمنامه­های مشهور ایشان با سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان ثبت اسناد و املاک، بسیج، وزارت دفاع و.....که مشخص نیست چه سرانجام و دستاورد یا پیامدی برای منابع طبیعی کشور در پی داشته باشد.

4-تحریف ماده1 قانونی اراضی مستحدث و ساحلی(مصوب 1354) جهت خشکاندن منابع آبی کشور و واگذاری این عرصه­ها بنام اراضی مستحدث

زمینه سازی برای دریاخواری با تحریف قانون اراضی مستحدث و ساحلی(مصوب 1354) از دیگر اقدامات انجام شده توسط سازمان جنگلها و مراتع کشور در دورۀ ریاست جناب آقای منصور است که با هدف «تسریع واگذاری طرح های مصوب دولت پیشین آنهم در آخرین روزهای پایانی این دولت» صورت پذیرفته است.

سازمان جنگلها ومراتع طی نامه شماره 14915/5/1400مورخ 5/5/1400برای قانونی نمودن خاکریزی بخشی از منابع آبی کشور و خشکاندن این عرصه­ها با هدف «واگذاری آنها در لوای اراضی مستحدث و انعقاد قرارداد اجاره» به تحریف ماده 1«قانون اراضی مستحدث و ساحلی» اقدام نموده که بی شک باب تازه‌ای را در تصرف منابع‌طبیعی کشور خواهد گشود. با توجه به اینکه نامه­ی مذکور وجاهت قانونی ندارد، شایسته است با توجه به اهمیت موضوع و بیم تجاوز به منابع آبی کشور دستگاه­های نظارتی در اسرع وقت به ابطال مجوز صادره از سوی این سازمان اقدام نمایند و با متخلفین امر برخورد قانونی صورت پذیرد.

5-ناتوانی در اخذ حقوق دولتی و تقویت منابع اعتباری سازمان جنگل ها

گرچه مسئولین سازمان جنگل ها و مراتع در مواجهه با مشکلات عمده­ی پیش روی این سازمان ازجمله ناتوانی در کنترل آتش­سوزی ها، پرداخت به موقع حقوق نیروهای شرکتی، نظارت و کنترل طرح­های مدیریتی خود همواره کمبود امکانات و اعتبارات را مهمترین مانع در رفع این مشکلات خوانده­اند لیکن شواهد و مستندات حاکی از آنست که در اخذ حقوق دولتی و قانونی سازمان کوتاهی هایی نیز رخ داده است که به برخی موارد و مصادیق بارز آن به شرح زیر اشاره می شود؛

1- قانون­گریزی با عدم اجرای درست بند«ب» ماده«12» قانون افزایش بهره­وری در بخش منابع­طبیعی

2-عدم اخذ میزان واقعی حقوق دولتی در طرح­های زراعت چوب

3-تنظیم غیرواقعی بیلان طرح­های اجاره در بستر، اراضی مستحدثه و اراضی ساحلی

4-عدم اخذ حقوق دولتی در صدور و تمدید پروانه ­­چرای دام و ...

گرچه اجرای صحیح بند«ب» ماده 12 قانون افزایش بهره­وری در بخش منابع طبیعی می توانست و می تواند به تنهایی بخش اعظم اعتبارات مورد نیاز سازمان جنگلها را تأمین نماید و در عین حال از اجرای برخی پروژه­های مخرب زیست­محیطی نیز ممانعت بعمل آورد، لیکن سالهاست که این قانون از سوی تصمیم گیران سازمان جنگلها و بویژه ریاست سازمان که طی این 7 سال از زمان تصویب آئین نامه­ی اجرایی آن مسئولیت مستقیم مدیریت، نظارت و اجرای قانون مذکور را برعهده داشتند، مغفول مانده است و این مسئولین بایستی در خصوص عدم اخذ اعتبارات از اجرای طرحهای عمومی و عمرانی دولتی و بی­ توجهی به " بند ب ماده 12 قانون افزایش بهره­وری در بخش کشاورزی و منابع­طبیعی" ، تغییردرفرایند محاسبات کارکردهای غیرمبادله­ای یا غیربازاری منابع­طبیعی، عدم بروزرسانی مبنای برآورد خسارات، اجرای بسیاری از پروژه­های عمومی، عمرانی و توسعه­ای بدون محاسبه و اخذ خسارات و عدم وصول خسارات بسیاری از پروژه­های اجرا شده علیرغم برآورد خسارات پاسخگو باشند.

شایسته است بجای توجیه نمودن مقامات بالاتر جهت اخذ مجوز «درختان افتاده و شکسته در کف جنگل» و برآورد ریالی بهای این درختان جهت گریز از اجرای ماده 38 قانون برنامه ششم توسعه، به قوانین مربوط به اخذ حقوق دولتی همچون بند «ب» ماده 12 قانون افزایش بهره­وری و صدها طرح اجرا شده بدون برآورد و اخذ خسارات واقعی نگاهی بیندازند. آیا این عدم اخذ حقوق دولتی و عدم بروزرسانی فهرست بهاء خسارات وارده بر منابع طبیعی تضییع حقوق بیت­المال است و یا چند درخت افتاده و شکسته در کف جنگل­های هیرکانی؟!! تمامی موارد مطروحه، ترک­فعل­هایی است که از سوی تصمیم­گیران سازمان جنگلها صورت پذیرفته که هم پاسخگویی شفاف و هم تحقیق و تفحص از این سازمان را ضروری می­نماید.

6- بزرگنمایی طرح زراعت چوب

علیرغم عملکرد ضعیف سازمان جنگلها و مراتع کشور در اجرای طرح زراعت چوب از سال 1384 تاکنون و با وجود اعتبارات صندوق توسعه­ی ملی طی چند سال اخیر، ریاست این سازمان، بارها اظهار داشته­اند که در یک اقدامی جهشی، تحولی عظیم در زراعت چوب رخ خواهد داد. وقتی بازدهی طرح­ زراعت چوب، یک دوره­ی 7 تا 10 ساله است، چگونه مسئولین سازمان جنگلها، مدعی می­شوند با کاشت 30 هزار هکتار در سال 1399(که آن نیز مطمئناً بطور کامل محقق نشده است)،تحولی شگرف در تولیدچوب را رقم زده و در 2 تا 3 سال آینده، صنعت پررونقی را ایجاد خواهند نمود؟!

تنها تأمین نهاده­­های اولیه­ی این شعار( ازجمله نهال و...) خود حداقل چند سال زمان می­طلبد! لازم به ذکر اینکه در سال گذشته، میزان تولید نهال در نهالستان­های دولتی و خصوصی، حدود 26 میلیون اصله نهال بوده است، در حالیکه برای اجرای طرح زراعت چوب در سطح 30 هزار هکتاری که سازمان مصوب نمود، به استناد آمار ارائه شده توسط آن سازمان، تعداد 45 میلیون اصله نهال مورد نیاز بود!! در ایده­آل­ترین شرایط ممکن و با این فرض که تمامی نهال­های موجود در نهالستانهای کشور (در هر دو بخش خصوصی و دولتی ) قابلیت انتقال و کاشت در طرح زراعت چوب را داشته و بدون ملحوظ داشتن تلفات، می­توان گفت که سازمان جنگلها، با کسری حدود 20 میلیون نهال جهت اجرای طرح زراعت چوب در برنامه­ی «9در99» مواجه بوده است.

مسئولین این سازمان بدون اشاره به بازدهی طولانی مدت طرح زراعت چوب با بزرگنمایی این طرح و آمارسازی بارها از تحولات شگرف در تأمین چوب کشور خبرداده­اند اما با استناد به موجودی نهالستان­های کشور می­توان دریافت که امکان تحقق کامل این برنامه مقدور نبوده و بر فرض محال اینکه صد درصد این برنامه نیز محقق شده باشد، با توجه به دوره­ی بازدهی این طرحها (7 تا 10 سال)، با این برنامه­ریزی حداکثر یک دهم نیاز یکسال کشور بعد از ده سال(با فرض ثابت ماندن نیاز چوبی کشور) آنهم با فراهم بودن تمامی شرایط، تأمین خواهد شد.

7- واگذاری­های افسارگیخته و بی­ضابطه­ی معادن و عدم نظارت بر تعهدات معدن­دارن جهت احیاء مناطق بهره­برداری شده:

علیرغم برخی ممنوعیت­ها و محدودیت­های قانونی در واگذاری معادن بویژه در عرصه­های جنگلی لیکن در سالهای اخیر و بویژه در سال پایانی دولت آقای روحانی، مجوزات بسیاری در راستای افزایش سطح و یا صدور پروانه اکتشاف و بهره­برداری صادر شده است و با موافقت ریاست سازمان جنگلها جهت آزادسازی 73 درصد از منابع­ملی کشور برای اکتشافات معدنی، عملاً مصوبات سال 1394 و 1395 که با ممنوعیت­هایی جهت معدنکاوی در استانهای شمالی کشور همراه بودند، به کنار نهاده شد و در حال حاضر سیلی از درخواست­های معدن­کاوی از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت به ادارات کل سرازیر شده است بدون اینکه برنامه­ای جهت احیاء و بازسازی معادن بهره­برداری شده و یا بازپس گیری و فعالسازی معادن غیرفعال ارائه گردد. نگاهی به سامانه کاداستر معادن کشور عمق فاجعه­ی این موافقت­ها و بذل و بخشش­های بی­حساب و کتاب از منابع ملی را نشان میدهد.

همچنین در حین بهره­برداری از معادن، تخلفات گسترده­ای حادث شده است. تقریباً میتوان گفت اکثر قریب باتفاق عرصه های ملی که بصورت غیر مجاز توسط معدنداران مورد تصرف و تجاوز قرار گرفته است و حتی آن بخش از این عرصه ها که برابر آراء قضایی خلع ید شده، با لابی سنگین از سوی مدیران بخشهای مربوطه در سازمان جنگل ها (بالاخص اینکه تقریباً در طول یک دهۀ اخیر شخص آقای منصور در تمامی پست های مرتبط با این موضوع مسئولیت تام داشته است) همچنان در ید این متصرفان خاص قرار داشته و در تاخت و تاز در آنها مشغولند؛ حتی تحقیق و تفحصی دقیق و دلسوزانه در نحوۀ محاسبات و اخذ خسارات وارده در این بخش در طول دهۀ گذشته میتواند زوایای وحشتناکی از مجموعه رانت­ها و تخلفات عمیق را روشن سازد. مصداق بارز اینگونه تخلفات معدن "هردورود بلده" و معدن "چلاو آمل" می­باشد که در هفته­های اخیر ریاست سازماندر همین خصوص درکمیسیون اصل 90 مجلس مورد پرسش قرارگرفتند که تاکنون بازخوردی از پیگیری این کمیسیون حاصل نگردیده است.

8- تلاش برای واگذاری عرصه­های تصرفی به متصرفین آنهم علیرغم رأی 373 دیوان عدالت اداری کشور

در حالی که رأی شماره­ی 373 دیوان عدالت اداری که با پیگیری سازمان بازرسی کل کشور صادر گردید با صراحت تمام، هر گونه واگذاری اراضی خلع­ید شده به متصرفین عدوانی آنها به هر بهانه­ای اعم از مسائل فنی، حقوقی، اجتماعی و مصلحت امور را خلاف قوانین و مقررات میداند، لیکن مسئولین سازمان جنگل ها و مراتع در مکاتبه شماره 20155/1/97 مورخ 1/7/1397 با معاونت حقوقی دیوان عدالت اداری، با طرح این ادعا که «شرط واگذاری اراضی این نمی­باشد که شخص متقاضی، متصرف زمین نباشد حتی واگذاری اراضی توسط هیات­های هفت نفره واگذاری در شق الف بند 1 ماده 23 آئین­نامه اجرایی لایحه احیاء اراضی، واگذاری اراضی منوط به اشتغال بیش از سه سال قرار داده است. از طرفی مبنای رأی 373 ناظر به ابطال بخشنامه­ای بوده که وزیر وقت با وجود قانون و مقررات مربوطه از جمله مقررات اخیرالذکر وضع نموده و صرفاً ناظر به شخص متصرف نبوده است»، در اقدامی عجیب به حمایت از متصرفین پرداخته و نهایتاً راه را برای واگذاری اراضی تصرفی به متصرفین و متخلفین باز نمودند که در ادامه برای اجرایی نمودن آن نیز ریاست سازمان جنگل ها به همراه مدیر کل وقت دفتر حقوقی سازمان طی صورتجلسه­ای مورخ 22/6/1399 با اشاره به نظریه­ی معاونت حقوقی پیشگیری و پژوهش دیوان عدالت اداری، واگذاری برخی اراضی تصرف شده را در راستای ماده 3 قانون حفاظت و بهره­برداری در قالب طرح­های مدیریت منابع­طبیعی کلید زدند تا برای نخستین بار در تاریخ سازمان جنگلها و مراتع کشور، اراضی تصرف شده به متصرف واگذار شود (در حالی که غالب این طرحهای مورد واگذاری تعریف ماده 3 ندارند).

توفیق حضرتعالی و کلیه خدمتگزاران صدیق ایران اسلامی را از خداوند متعال خواستاریم؛

با سپاس و احترام دوباره

جمعی از کارشناسان، متخصصین و کنشگران حوزه منابع طبیعی کشور

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو