برترین ها: مهری جعفری، کوهنورد ایرانی و نویسنده کتابهای «سازم را کوک میکنم» و «بی هیچ ترس از جاذبه زمین» که قصد صعود به قله ۷۴۳۹ متری پوبدا را داشت بر اثر سقوط در پوبدا جان خود را از دست داد.
الکسیس استون، کوهنورد ایرانی – بریتانیایی و از اعضای گروه کوهنوردی «آرش» که مهری جعفری نیز عضو آن بود در اینستاگرام خود درباره حادثه جان باختن مهری جعفری، در کوه پوبدای قرقیزستان نوشت: «بنده با اجازه از خانواده مهری جعفری این گزارش را منتشر میکنم متاسفانه شایعات فراوانی در خصوص نوع فوت خانم مهری جعفری منتشر گردیده و هنوز هم در حال انتشار است بدین وسیله قصد دارم با انتشار این گزارش از حجم شایعات کم کنم.
مهری جعفری وکیل پایه یک در ایران و در انگلستان، فعال حقوق بشر و شاعر، در روز اول آگوست با تیم آقای سعید میرزایی که متشکل از آقایان صمد بابازاده، علیرضا محمدزاده، بایزید نیکبخت و رضا آدینه بود، راهی پوبدا شد، مهری جعفری قبل از شروع برنامه، اعلام کرده بود که قصد صعود انفرادی پوبدا را دارد، اما با اولین تلاش برای رسیدن به کمپ یک پوبدا دچار حادثه شد و چند متری سقوط کرد و دستانش و قسمتی از صورتش خراشیده شد و آسیب دید و متوجه شد که پوبدا قلهای نیست که امکان صعود انفرادی داشته باشد. به همین دلیل به تیم سعید میرزایی پیوست البته رضا آدینه و علیرضا محمدنژاد هم که با هم، هم طناب شده بودند به تیم سعید میرزایی پیوستند.
آنها کمپ یک دو و سه را پشت سر گذاردند در میان راه مهری مرتبا از تیم عقب میافتد علیرضا محمد نژاد در مورد این موضوع به سعید هشدار میدهد، اما با جواب تند سعید روبرو میشود و بعد از چند بار جواب تند اعم از اینکه به تو مربوط نیست علیرضا محمد نژاد تصمیم میگیرد تیم را ترک کند و به پایین باز میگردد؛ و بقیه اعضا نهایتا به کمپ چهار در ارتفاع شش هزاروصد متر میرسند، مسئلهای که از قبل خیلی آشکار بود موضوع سرعت حرکت و آمادگی جسمانی مهری جعفری بود که بسیار نا هماهنگ با بقیه اعضای تیم بود این موضوع چه در خانتانگری و چه از ابتدای مسیر پوبدا محرز بود، اما با تمام این مسائل مهری با سرسختی و کمک سعید به کمپ چهار میرسد، اما سعید میرزایی مهری را از ادامه راه منع میکند و به مهری میگوید به پایین برگرد، کار بسیار دشوار است و توان تو برای آن کافی نیست، وای کاش این دستور را در ابتدای کار میداد نه در ارتفاع حدود شش هزارو صد متر..
میگوید بله شنیدم در یخچال پشت کمپ چهار سقوط کرده، میپرسم برنامه شما چیست، میگوید ما در حال رفتن بسمت کمپ پنج هستیم؛ و این آخرین صدایی است که از سعید و تیم او شنیده میشود پس از آن از آنها هرگز صدایی شنیده نمیشود تا روز ده آگوست که تیم فاتح پوبدا پایین میآید، از سعید پرسیدم چرا دیگر هرگز با بیسیم از خود اطلاعی ندادید، زیرا ما نگرانتان بودیم، سعید میگوید: اشتباها دستم خورد و خط بیسیم عوض شده بود! (البته بیسیمهای اینجا جوری تنظیم شده که با هر بار خاموش و روشن کردن به حالت تنظیم اولیه خود باز میگردد) در ضمن تیم اوکراین در بیشتر روزها با تیم ایران صعود میکرده و آنها نیز بیسم داشتند.
سعید از مهری میگوید: مهری توان بالا آمدن نداشت من مهری را از کمپ یک به دو با طناب بالا میکشیدم! او بسیار ضعیف بود، من او را تا کمپ چهار بالا کشیدم و او توان بالا آمدن نداشت، از او پرسیدم بهتر نبود وقتی در خانتانگری سطح توان او را دیدی او را با خود به پوبدا نمیبردی، جواب: مهری در تیم من نبود او فقط بدنبال من حرکت میکرد. پس شما شخصی که به گفته خود، توان بالا آمدن نداشت را بالا کشیدی و بعد در آن ارتفاع به او دستور بازگشت دادی آن هم به تنهایی! و بعد از شنیدن خبر سقوط، حتی زحمت گشتن بدنبالش را به خود ندادی؟! شما نام این نوع کوهنوردی را چه مینامید؟»
مهری جعفری، در آخرین پست صفحه اینستاگرم خود در روز ۲۲ ژوئیه نوشته است که پس از تلاش دو روزه و پرخطر و در حالی که دستش آسیب دیده، به سلامت به اردوگاه پایه (بیس کمپ) رسیده است. او نوشته است که مسیر آنجا تا کمپ ۱ پوبدا پر از شکافهای یخچالی است و نباید آن را به تنهایی صعود کرد. او نوشته است: «مسیر پر از شکافهای یخچالی است. نه دهها بلکه صدها تله پوشیده از برف و چاههای عمیق دهانبسته.»این کوهنورد در پست دیگری نوشته است: «امیدوارم که به قله برسم، اما بدون رسیدن به قله هم چالش مهم، کوهنوردی من خواهد بود.»
مهری جعفری مصاحبه ایی از مخاطرات صعود و مبارزه بیامان با مرگ در این راه سخن گفت. او میگوید: «گاهی جهان بیش از اندازه کوچک میشود به نحوی که حتی نمیتوانی نفس بکشی؛ خفهکننده میشود چنان که اگر هر چه زودتر به سمت چالش جدی برای رهایی از آن چه که جسم و جهان سیمانیت را ساخته نروی، در وضعیتی خفتآور و زیر شکنجه و اسارت خواهی مرد. وقتی به طور مستمر به فضای آزادتر میرسی این نیاز خیلی شدت عذابآوری ندارد، اما وقتی درگیر روزمرگی و کار میشوی، میبینی قفس باز تنگتر و تنگتر شده، جهانت کوچکتر و محقرتر شده و وقت آن رسیده که از همه چیزی فرار کنی و از همه مهمتر از من کوچک خودت.»
جعفری امیدوار بود که به قله پوبدا و سپس قله مجاور لنین صعود کند. پوبدا یکی از پنج قله «جایزه پلنگ برفی» است. چهار قله دیگر عبارتند از قله اسماعیل سامانی، قله کورنوسکایا، قله ابن سینا، و خانتنگیری.