معرفی آثاری در سوگ شهادت امام دوم شیعیان | به باغ عترت پیغمبر از خزان ستم | بریخت لاله و نسرین ز نوبهار حسن

51

1400/6/26

23:47


امروز سه‌شنبه ۲۳ شهریور‌ برابر با هفتم صفر به روایتی مصادف با شهادت امام حسن‌ مجتبی(ع) است.

معرفی آثاری در سوگ شهادت امام دوم شیعیان | به باغ عترت پیغمبر از خزان ستم | بریخت لاله و نسرین ز نوبهار حسن

گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حسن بن علی بن ابی‌طالب(ع) مشهور به امام حسن مجتبی دومین امام شیعیان، نخستین فرزند خانواده امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) هستند.

هم‌زمان با هفتم صفر ماه، به‌روایتی شهادت امام حسن‌مجتبی (ع) ثبت شده است. ۲۸ صفر ماه نیز برای امام دوم شیعیان مراسم عزاداری برگزار می‌شود. اما روایتی نیز وجود دارد که ‌حضرت در ماه ربیع‌الاول شهید شده باشند.

امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسیدند و نزدیک به ۶ ماه به اداره امور مسلمین پرداختند. طبق روایت‌ها مهم‌ترین حادثه در زندگی امام حسن علیه‌السلام جریان صلح معاویه با آن حضرت است. تحلیل این حادثه از آن جهت ضروری به نظر می‌رسد که امام صلح را حجتی بر آیندگان می‌داند.

حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه‌السلام گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم‌چنان وجود امام را مانع از به اجرا درآوردن برخی از نیات پلید خود می‌دانست. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می‌کرد، تعیین جانشین برای خود بود. معاویه تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام علیه‌السلام را به شهادت برساند. پس از بررسی‌های زیاد، جعده همسر امام حسن (ع) را مناسب‌ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید. آنگاه به صورت محرمانه و با ارسال صدهزار درهم به جعده، به او قول داد که اگر امام حسن (ع) را به شهادت برساند او را به همسری یزید درخواهد آورد. جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن، امام حسن علیه‌السلام در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسیدند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند.

نام «حسن» به معنای نیکو را پیامبر (ص) برای ایشان برگزیدند. کنیه امام حسن مجتبی (ع) را «ابومحمد» و «ابوالقاسم» گفته‌اند. برای ایشان القابی هم‌چون مجتبی (برگزیده) و سید (سرور) و زکی (پاکیزه) برشمرده‌اند. درباره جود و بخشش امام مجتبی (ع) هم حکایات و روایات متعددی بیان شده است. آیه اطعام، آیه مودت و آیه مباهله نیز درباره ایشان و پدر و مادر و برادرشان نازل شده است. حضرت امام حسن مجتبی (ع) دو بار کل دارایی‌شان را در راه خدا بخشیدند و سه بار نیمی از اموالشان را به نیازمندان دادند. به دلیل بخشش‌های فراوان ایشان را «کریم اهل بیت» خوانده‌اند.

درباره امام حسن مجتبی (ع) کتاب‌های متعددی نوشته و به چاپ رسیدند. معرفی ۲۰ عنوان کتاب:

۱-«مکتب کریم اهل بیت (ع) امام حسن مجتبی(ع)» نوشته علی ‌قائمی به ۱۸ بخش تقسیم شده و در هر بخش به قسمتی از زندگی امام حسن (ع) پرداخته شده است.

۲-«دریا، طوفان، تلاطم، ‌پنجره‌ای به آفاق شخصیت شگفت امام حسن مجتبی (ع)» نوشته محبوبه زارع، ۶ بخش دارد.

۳-«با مظلومی صبور» این کتاب گزارشی مختصر از زندگی امام حسن مجتبی (ع) است که توسط محمد انصاری، نوشته شده است.

۴-«گزارش لحظه به لحظه از شهادت امام مجتبی (ع)» این کتاب نوشته محمدرضا انصاری گزارشی است از جزییات شهادت امام حسن مجتبی (ع) که در قالب داستان تدوین شده.

۵-«حکایت اخگر الماس ریزه‌ها» موضوع کتاب تحلیلی از شهادت امام حسن مجتبی (ع) و بررسی اقوال در مورد خروج پاره‌های کبد ایشان پس از خوردن سم است. جویا جهانبخش، نویسنده این کتاب است.

۶-«در تحلیلى از زندگانى سیاسى امام حسن مجتبى علیه‌السلام» نوشته جعفر مرتضى‌العاملى ترجمه محمد سپهرى به زندگى سیاسى امام پرداخته شده است.

۷-«حقایق پنهان» پژوهشی‌ در زندگانی‌ سیاسی‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌ علیه‌السلام‌ است که توسط احمد زمانی‌ به نگارش درآمده است.

۸-«مسند الامام المجتبى ابی محمد الحسن بن علی علیهما السلام‌» نوشته عزیزالله عطاردی‌ است و مولف در هر مسند، روایات را به صورت کامل از منابع نقل کرده و ضمن بیان منبع آن، سلسله اسناد را هم آورده است

۹-«چهل حدیث در فضایل امام حسن (ع)»، در این کتاب پاره‌ای از احادیث پیامبر و سایر معصومین (ع) راجع به فضایل و ابعاد اخلاقی و شخصیتی امام حسن مجتبی (ع) ذکر شده است.

۱۰-در کتاب «کلمه ‌الامام الحسن» اثر سیدحسن شیرازی ترجمه علی‌رضا میرزامحمد سخنان امام حسن (ع) جمع‌آوردی شده است

۱۱-«حسن (ع) کیست؟» اثر فضل‌الله کمپانی است و در این کتاب نویسنده ضمن بیان تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی (ع) و بیان فضایل به مسئله صلح ایشان پرداخته و کوشیده با ادله تاریخی، روایی و با بیانی رسا و روان به تبیین آن بپردازد.

۱۲-«صلح امام حسن، پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه» شیخ‌راضی آل‌یاسین، ترجمه حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، در این کتاب جامع‌ترین و کامل‌ترین تحلیل تاریخی از واقعه صلح امام حسن (ع) صورت گرفته است.

۱۳-«نگرشی به صلح امام حسن (ع)» اثر ابراهیم طاهری، ضمن بیان فضایل و خصایل، زندگانی امام حسن (ع) تلاش شده چهره‌ای منطقی و شایسته از صلح امام حسن (ع) نشان داده شود.

۱۴-«امام مجتبی (ع) در آیینه کتاب» شامل کتاب‌شناسی ۴۶۳ عنوان کتاب مستقل در ۱۰ زبان است. در چاپ قبلی این کتاب به ۲۲۲ عنوان اشاره شده است.

۱۵-«امام حسن» بحثی برگرفته از کتاب «الغدیر» نوشته علامه عبدالحسین امینی با گردآوری محمدحسن شفیعی شاهرودی است. در این کتاب نویسنده سخنانی را که پیامبر اکرم (ص) در مورد امام حسن (ع) بیان کرده با شرح و تفصیل از نظر خوانندگان می‎گذراند.

۱۶-رمان «حا سین نون» نوشته سیدعلی شجاعی، روایتی است از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، در بستر زمانی شهادت حضرت امیر و آغاز خلافت امام تا شهادت ایشان.

۱۷-«غنچه یاس کبود» نوشته هادی شریفی با داستان ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س) شروع می‌شود و در ادامه با ماجرای ولادت امام حسن (ع) ادامه پیدا می‌کند و با روایت ماجراهای تاریخی پایان می‌یابد.

۱۸-آیت‌الله سیدهاشم رسولی‌محلاتی نیز کتابی تحت عنوان «زندگانی امام حسن مجتبی (ع)» نوشته و در این اثر تمام زوایای زندگی امام در نظر گرفته‌ شده و از منابع معتبر بهره برده است.

۱۹-«اولین میراث مکتوب از حیات امام مجتبی (ع)»، این کتاب انتخاب فرازهاى مربوط به امام مجتبى (ع) از کتاب سلیم بن قیس هلالی نخستین میراث مکتوب شیعه است که تاریخ حیات و فضایل معصومین (ع) را تا سال ۷۶ (ه.ق) (فوت سلیم) نوشته است. هیچ تالیفی قبل از کتاب سلیم در این زمینه یافت نمی‌شود. محمدباقر انصاری، نویسنده کتاب ضمن بیان اهمیت کتاب سلیم و حضور او در هنگام ثبت وقایع تاکید دارد که او یکی از اصحاب باوفا و از سابقه داران مکتب اهل بیت (ع) بوده و مطالب کتاب او از طرف برخی از ائمه (ع) تایید شده است.

۲۰-«حسن بن علی (ع) امام مصلح» کتابی مفصل درباره امام حسن مجتبی (ع) از تولد آن حضرت تا شهادت است که توسط مرضیه محمدزاده نوشته شده است.

نمونه اشعاری در سوگ شهادت جان‌سوز امام کریم اهل بیت:

این نمکـدارترین روضه نمک گیرم کرد

پسر فاطمه با دست خودش سیرم کرد

روضه کـوچه غمهای کـریم طا‌ها

در همین اوج جوانی به خدا پیرم کرد

مادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین

مـردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد

چادر عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای

معجر خاکی و خونیش زمین گیرم کرد

آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سند

پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد

پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام

آن سلام عـاشق زهـر و اجل و تیرم کرد

خواهرم داخل این تشت اگر خون دل است

روضه بند و غل کوفه به زنجیرم کرد

ندبه خوان باش که فرزند حسن می‌آید

جـمـعه آمدنش عـاشق تکـبیرم کرد

حسین ایمانی

 

هنوز راه ندارد کسی به عالم تو

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

نسیم پنجره وحی! صبح زود بهشت

«اذا تنفس» باران هوای شبنم تو

تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد

شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو

به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟

به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو

من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم

که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو

تو کربلای سکوتی و چارده قرن است

نشسته ایم سر سفره مُحرم تو

چقدر جمله «احلی من العسل» زیباست

و سالهاست همین جمله است مرهم تو

هوای روضه ندارم ولی کسی انگار

میان دفتر من می‌نویسد از غم تو

گریز می‌زند از ماتمت به عاشورا

گریز می‌زند از کربلا به ماتم تو

فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

سیدحمیدرضا برقعی

 

غربت برای تو به وطن گریه می‌کند

هر مرد در غم تو چو زن گریه می‌کند

خونابه نگاه تو وقتی تمام شد

بر غصه دل تو دهن گریه می‌کند

باران گرفت و لاله عباسی‌ات شکفت

عباس بر تو سرو چمن گریه می‌کند

رفتی که حرف دل بزنی رخ خضاب شد

اینجا حنا به طرز سخن گریه می‌کند

تو روح زینبی، سر جدت نگاه کن

بر روح زخم خورده، بدن گریه می‌کند

از شاهکار صلح تو طرحش بلند شد

هفتاد و دو سری که به تن گریه می‌کند

هفتاد روزن از کفن تو گشوده شد

در ماتم تن تو کفن گریه می‌کند

در هر کسی برای حسن اشک چشم نیست

معنی، حسین بهر حسن گریه می‌کند

محمد سهرابی

 

ای بهشت مدینه شهر رسول

باغ سر سبز لاله‌های بتول

تو بهشتی ولی بهارت کو

ای قرار همه قرارت کو

شکوه بر درگه خدا داری

ناله وامحمّدا داری

شهر احمد، کجاست احمد تو

از چه خاموش شد محمد تو

آسمان ها همه خراب شوید

کوه ها در شراره آب شوید

ناله ها آه از جگر خیزید

اختران بر زمین فرو ریزید

لحظه ها محشری عظیم شدید

امت مصطفی یتیم شدید

ای جهان وجود، هستت رفت

خاتم الانبیا ز دستت رفت

گرد غم بر فلک نشست، نشست

پشت شیر خدا شکست، شکست

گرد غربت مدینه را به سر است

از مدینه علی غریب تر است

او که بار بلای امت برد

او که پا بر نجات خلق فشرد

جگرش را زطعنه چنگ زدند

به جبینش زکینه سنگ زدند

بارها امت ستم گستر

بر سرش ریختند خاکستر

بر قدم هاش خار افشاندند

کاذبش گفته ساحرش خواندند

چون پدر با عدو تکلم کرد

با لب غرق خون تبسم کرد

بارها جان خویش داد زدست

تا که گردد بشر خدای پرست

وقت رفتن نخواست از امت

اجر، الا مودت عترت

روح پاکش زتن چو گشت رها

باز گردید دست توطئه ها

بود روی زمین جنازه او

که شکستند عهد تازه او

منکر آیه شریفه شدند

بانی فتنه سقیفه شدند

از جحیم سقیفه خصم شریر

آتش افروخت در بهشت غدیر

چیره شد دست ظلم بر مظلوم

غصب شد حق چهاره معصوم

تا به جای صمد صنم شد نصب

گشت حق کتاب و عترت غصب

گر چه در نظم، قدرتم دادند

چه کنم حکم وحدتم دادند

ورنه پیوسته می زدم فریاد

که کجا فاطمه زپا افتاد

روز غصب خلافت علوی

گشت پامال، حرمت نبوی

در سقیفه ستم به مولا رفت

آتش از بیت وحی بالا رفت

شعله افروختند بر در وحی

آیه ای شد جدا زکوثر وحی

زخم شمشیر بر سر حیدر

گشت اجر رسالت دیگر

حمله بر حجت خدا کردند

فرق او را زهم دو تا کردند

بعد قتل علی امام حسن

گشت همچون پدر غریب وطن

ریخت یک آسمان بلا به سرش

خون شد از غیر و آشنا جگرش

زهر کین زد شراره بر دل او

عاقبت جعده گشت قاتل او

آسمان بس که خون به جامش ریخت

جگرش خون شد و زکامش ریخت

روز تشییع، در بر یاران

پیکرش شد زتیر، گلباران

بارش تیر و جسم یار کجا؟

یاس زهرا و نیش خار کجا

تیرها بود کز حجاب کفن

برد سر در تن امام حسن

آل هاشم اگر چه خونجگرید

این خبر را به خواهرش نبرید

سوز زخم درون بس است بر او

دیدن طشت خون بس است بر او

یوسف فاطمه حسین عزیز

اینقدر اشگ از دو دیده نریز

مجتبی هم به غربت تو گریست

هیچ روزی بسان روز تو نیست

در حسن زخم چند چوبه ی تیر

در تو زخم هزاراها شمشیر

می‌کند خصم بعد یارانت

سنگ باران و تیر بارانت

ملک هستی محیط غربت تو

اشگ «میثم» نثار تربت تو

غلامرضاسازگار

 

ایا صبا بگذر بر سر مزار حسن 

زهی شمیم تو چون خلق مشکبار حسن 

به خاک خطه‌ یثرب خرام تا بینی 

شکفته سنبل و گل از خط و عذار حسن 

چو شب ز مشعل مه چشم تیره روشن کن 

ز خاک خوابگه سرمه اقتدار حسن 

یکی به تعزیت بقعه‌ بقیع گذر 

ببوس مشهد پاک بزرگوار حسن 

لبش که مایه‌ تریاق بود و شد مسموم 

بپرس تلخی شهد شکرنثار حسن 

طبرزد شکرینش که کرد زهرآلود؟ 

که خاک بر سر اعدای خاکسار حسن 

که ریخت سوده‌ الماس ریزه در قدحش 

که زهر گشت از آن آب خوشگوار حسن؟ 

در اندرون، صد و هفتاد پاره شد جگرش 

همه ز راه گلو ریخت بر کنار حسن 

به رنگ گونه‌ الماس شد زمردفام 

مفرح لب یاقوت آبدار حسن 

جگر بسوخت شفق را چو لاله ز آتش دل 

ز حسرت جگر خسته و فگار حسن 

به روز تیره خود شام از آن سیه ‌پوش است 

کز اهل شام بد آمد به روزگار حسن 

ستاره خون بچکاند ز چشم اگر بیند 

جراحت جگر و چشم اشکبار حسن 

سپهر عطف هلالی بسوخت ز آتش شام 

ز تاب سینه‌ محرور پرشرار حسن 

به باغ عترت پیغمبر از خزان ستم 

بریخت لاله و نسرین ز نوبهار حسن 

بنفشه بین سر حسرت نهاده بر زانو 

ز سوک غالیه بوی بنفشه‌زار حسن 

هنوز نرگس خوش خواب، سر گران دارد 

ز داغ نرگس بیمار پرخمار حسن 

عجب مدار که گل در قماط سبزه نشست 

که با طراوت حسن است شرمسار حسن 

هنوز زهره سرانداز نیلگون دارد 

ز سوز مادر زهرای سوگوار حسن 

به سان سایه نهد روی بر زمین خورشید 

به خاکبوس جناب فلک مدار حسن 

هلال شوشه  زر ز آن جهت در آتش کرد 

که درکشد به رکابش رکابدار حسن 

به روز حشر که خورشید چشم آن دارد 

که توتیا کشد از گرد رهگذار حسن 

بسا که جان بسپردند در هزاهز جنگ 

دلاوران به سر تیغ جان‌سپار حسن 

سپهر اطلس نه تو کشیده در جوشن 

ز بیم نوک سنان سپرگذار حسن 

فلک ز فضله‌ خوانش دو قرص نان دارد 

که باشد آن که نباشد وظیفه خوار حسن؟ 

خلیل با همه شور نمک به خوان بنشست 

که تا خورد نمک تازه‌رو ز بار حسن 

هزار منعم و درویش بر یسار و یمین 

یمین گشاده بر آوازه‌ یسار حسن 

چو بال رفعت او پر بگستراند باز 

همای سدره نشیمن بود شکار حسن 

بجز خدای که داند، که عالم الغیب است، 

کمال قربت پنهان و آشکار حسن؟ 

دوم حصار و چهارم اساس در ره دین 

شد استوار به بازوی استوار حسن 

امامت و حسب و نسبت علی بودش 

زهی ستوده خصال و زهی شعار حسن 

اگر وثیقه‌ حبل المتین همی‌خواهی 

متاب سر ز سر زلف تابدار حسن 

به زیر سایه‌ طوبی کسی تواند بود 

که سایه افکندش سرو جویبار حسن 

ز دست ساقی کوثر خورد شراب رحیق 

کسی که مشرب او هست چشمه‌سار حسن 

سخن به قدر حسن چون سراید «ابن‌ حسام»؟ 

که نیست مدحت حسان به اقتدار حسن 

چو من به پایه حسان نمی‌رسم به سخن 

سخن چگونه رسانم به اعتبار حسن؟

محمد بن هسام خسوفی

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو