سلامت نیوز:دیروز دهم اکتبر روز جهانی سلامتِ روان بود. این روز از طرف فدراسیون جهانی بهداشت روان (WFMH) به عنوان روز جهانی بهداشت روان نامگذاری شده است. در ایران (۱۸ لغایت ۲۴ مهر) به نام هفته بهداشت روان نامگذاری شده و عمدهترین هدف در این هفته ارتقا و افزایش آگاهی و تغییر و اصلاح نگرش مردم نسبت به مسائل بهداشت روان است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همدلی ،سخن از روان جامعه نیاز به مناسبت تقویمی ندارد، روان جامعه آنقدر ناآرام است که مصداق بیرونی آن که خشونت است، هر روز به شکلهای مختلفی در سطح جامعه دیده میشود.اختلالات روانی پس از بیماریهای قلبی و عروقی بیشترین حجم از بیماریها را در کشور به خود اختصاص داده است و این خود زنگ هشداری برای سلامت روانی جامعه است؛ موضوعی که در نهان جامعه ما درحال گسترش است و آن را میتوان در انواع و اقسام قتلها، خودکشیها، جنایات و... دید، اما همچنان اقدام جدی برای مقابله با آن صورت نگرفته است.
افزایش خشونتها در ارتکاب جرم
آن چه در سلامت روان جامعه قابل تامل است، افزایش خشونتها در ارتکاب جرم است؛ جوری که روزبهروز جنایتها خطرناکتر و با خشونت زیاد همراه میشوند.
همین دو روز پیش بیماری، پرستار بیمارستان تجریش را با چاقو مورد حمله قرار داد و او را روانه اتاق عمل کرد.شهریور امسال نیز مردی در شیراز در دعوا با همسایهاش با پاشیدن بنزین بر سر وی، او را زنده زنده به آتش کشید. چند روز پیش در خیابان جمالزاده تهران مرد دیگری توسط همسایهاش به آتش کشیده شد.
هفته گذشته اهالی خیابان جمالزاده با صداهای مرد جوان سراسیمه به خیابان آمدند. آنها در انتهای خیابان مرد همسایه را دیدند که با همسایه دیگری درگیر شده است. تا شاهدان درگیری خود را به آنها برسانند مرد معتاد بنزین را روی بدن نیمه جان مرد همسایه ریخت و او را به آتش کشید. با حضور پلیس مشخص شد مرد معتاد همسایه خود را با سه ضربه چاقو نیمه جان کرده و بعد او را به آتش کشیده است.در جنایتی دیگر مردی جوان در شهر روانسر کرمانشاه وقتی نتوانست همسرش را برای ادامه زندگی راضی کند، او را به قتل رساند و بعد هم جسدش را به آتش کشید.
قتل وحشتناک بابک خرمدین توسط والدینش، نمونه دیگری از قتلهای خشنی است که وضعیت حاد روان جامعه را نشان میدهد. پدر و مادر این کارگردان مشهور بعد از ارتکاب قتل فرزندشان آن را «تکهتکه» کردند. بدیهی است فعل «تکهتکه» کردن بعد از ارتکاب جنایت، از مفهوم خود آن جنایت تاریکتر و وحشتناکتر است.
قتل رومینا اشرفی نیز از جمله قتلهای خشنی است که حال ناخوش روان جامعه را به تصویر میکشد. سال گذشته پدر رومینا سر او را با داس برید تا به زعم خود از آبروی خانوادگیاش دفاع کند. در آن زمان این قتل داعشگونه واکنشهای زیادی را به دنبال داشت.
اذعان مسئولان به حال ناخوش روان جامعه
حال جامعه آنقدر ناخوش است که قابل کتمان نیست و مسئولان نیز به آن اذعان میکنند. همین چند ماه پیش علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت با بیان این که حدود ۱۵میلیون نفر از مردم کشور اختلال روانی دارند، آمار تکاندهنده از تعداد افرادی که نمیدانند دچار بیماری روانی هستند، اعلام کرد. به گفته وی ۲۵درصد از مردم کشور از اختلالات روانی رنج میبرند، ۶۰درصد مردم از بیماری روانی خود اطلاع ندارند و ۴۰درصد مردم باوجود آگاهی از ابتلا به اختلالات روانی نزد پزشک نمیروند.
البته سال گذشته احمد حاجبی رئیس دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعداد افراد دارای اختلال روانی را که برای درمان به روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان سلامت روان مراجعه نمیکنند. بین ۶۶ تا ۷۵درصد اعلام کرد.علاوه بر افرادی که به متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره مراجعه نمیکنند، آمار بالای افراد دارای اختلال روانی چالش دیگری است.
مرداد ماه امسال نیر عضو هیات مدیره انجمن علمی روان درمانی ایران از اختلالات روانی خبر داد. غلامرضا ترابی گفت: «میتوان گفت از هر 4 نفر یک نفر ممکن است در طی یک سال به حداقل یکی از اختلالات روانپزشکی مبتلا شود که زنان، ساکنین مناطق شهری، افراد بیکار، افراد با تحصیلات کمتر، افراد دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین، بیشتر در معرض خطر هستند.»
روان جامعه از کرونا نیز تاثیر پذیرفته است. چند وقت پیش دبیر کمیته سلامت روان کرونا عنوان کرد که در دی ماه سال ۹۹، حدود ۲۹.۷درصد از جمعیت ایران مشکلات روانشناختی دارند.اگرچه متخصصان این موضوع را با پاندمی کرونا در جهان و ایران مرتبط میدانند، اما حقیقت آن است که پیش از این نیز شرایط سلامت روان مردم ایران چندان جالب نبوده است.
نبود «امید» حال روان جامعه را بد کرده است
بسیاری حال ناخوش روان جامعه را به فقدان «امید» و نبود چشمانداز روشنی از آینده گره میزنند. همین چند وقت پیش مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که نشان میداد حدود ۵۹ درصد از شهروندان امیدی برای بهتر شدن آینده کشور حداقل در یک سال آینده ندارند. در این نظرسنجی همچنین ۲۸.۸درصد معتقد بودند وضعیت کشور در سال آینده نسبت به الان بدتر میشود. قطعا این میزان ناامیدی میتواند یکی از علل کاهش سلامت روان در جامعه باشد.
قطعا جامعهای که امیدی برای آینده نداشته باشد دچار افسردگی و سایر اختلالات روانی از قبیل استرس و اضطراب میشود، اختلالاتی که هر یک از آنها میتواند تبعات منفی و آسیبهای مختلفی از جمله افزایش خشونت، افزایش خودکشی، خودآزاری و دیگرآزاری و... را به دنبال داشته باشد.
بدیهی است سلامت روان بیش از اینکه فردی باشد یک موضوع اجتماعی به شمار رفته و جامعه ناسالم از لحاظ سلامت روان دچار بیاعتمادی، دشمنی و بدگمانی میشود. آنچه از نتایج پژوهشها، تحقیقات و آمارها برمیآید این است که اهمیت سلامت روان در جامعه مغفول مانده است و سرمایهگذاریهای عرصه سلامت کشور بیشتر به مقوله سلامت جسمی معطوف شده است، درصورتی که ریشه بسیاری از مشکلات کنونی جامعه ما اختلالات روحی افراد است که بار مزمن و مداومی را به لحاظ اقتصادی، کیفیت و میزان رضایت از زندگی بر دوش جامعه وارد میکند.