قصه یک بوسه‌ی عاشقانه!

منبع: برترین ها

57

1400/7/27

07:32


بیشتر از یک ماه است که روزهای سختی را می‌گذرانیم چرا که همسرم دوباره به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آورده و هنگامی که دچار توهم می شود به هیچ وجه نمی تواند رفتارهای وحشتناک خودش را کنترل کند و...

خراسان: بیشتر از یک ماه است که روزهای سختی را می‌گذرانیم چرا که همسرم دوباره به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آورده و هنگامی که دچار توهم می شود به هیچ وجه نمی تواند رفتارهای وحشتناک خودش را کنترل کند و...

مرد 32ساله ای که با در دست داشتن حکم قضایی به کلانتری سپاد مشهد مراجعه کرده بود تا بار دیگر همسرش را در مرکز ترک اعتیاد بستری کند درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 9سال قبل به اصرار مادرم تصمیم گرفتم با دختر دایی ام ازدواج کنم چرا که دایی ام به خاطر اعتیاد شدیدش به مواد مخدر کارتن خواب شده بود و از همسر و فرزندانش خبری نداشت.

دراین شرایط زن دایی‌ام به سختی "آتنا" و پنج خواهر و برادر دیگرش را بزرگ می کرد . از سوی دیگر مادرم معتقد بود "آتنا" به خاطر سختی هایی که در زندگی کشیده است می تواند همسر خوبی برای من باشد چرا که او در فراز و نشیب های زندگی خانوادگی اش تلخکامی های زیادی را تحمل کرده است و می تواند مرا هنگام بروز مشکلات حاد یاری دهد خلاصه من هم که راننده ای در یکی از سازمان های نیمه دولتی بودم به خواستگاری دختر دایی ام رفتم .چند روز بعد مراسم عقدکنان ما در قوچان برگزار شد و چند ماه بعد نیز زندگی مشترکمان را در مشهد آغاز کردیم ولی طولی نکشید که فهمیدم همسرم با ترغیب و تشویق زن همسایه به مصرف مواد مخدر آلوده شده است .

آن روزها آتنا برای آن که از تنهایی بیرون بیاید زمانی که من سرکار بودم به منزل "زری خانم" می رفت که به مواد مخدر اعتیاد شدیدی داشت. درحالی که "آتنا" باردار بود با اصرار زیاد او را دریکی از مراکز ترک اعتیاد بستری کردم و او هم مواد مخدر را ترک کرد .

با به دنیا آمدن فرهاد اوضاع زندگی ما کمی بهتر شد چرا که همسرم دیگر سراغ "زری خانم" و دیگر دوستان معتادش نمی رفت . هنوز لذت این خوشحالی را به درستی احساس نکرده بودم که متوجه شدم آتنا دوباره به مصرف مواد مخدر روی آورده است. برای بار دوم او را بستری کردم اما این بار خیلی مراقب بودم تا دوباره درگیر اعتیاد نشود ولی نمی توانستم کار و زندگی ام را رها کنم و تنها مراقب آتنا باشم.

خلاصه مدتی بعد هنگامی که همسرم را به جرم جیب بری داخل اتوبوس های شهری دستگیر کردند تازه فهمیدم او باز هم معتاد شده و برای تامین هزینه های اعتیادش به سرقت روی آورده است .آن روزها آتنا ، دخترم را باردار بود و به همین دلیل هم حکم زندان او بعد از تولد فرزندم اجرا شد و دخترم را نیز به یکی از مراکز نگهداری کودکان و نوزادان بی سرپرست تحویل دادند .

بعد از مدت ها تلاش همسرم را از زندان بیرون آوردم ولی تهدیدش کردم که اگر این بار حتی از کنار مواد مخدر هم عبور کند طلاقش می دهم. با قولی که آتنا داد من هم به این زندگی مشترک ادامه دادم اما از یک ماه گذشته رفتارهای همسرم به طرز وحشتناکی تغییر کرد. او دچار توهم می شود و دست به رفتارهای خطرناکی می زند که هرلحظه امکان دارد حادثه جبران ناپذیری رخ دهد .

این گونه بود که فهمیدم آتنا دوباره مصرف مواد مخدر صنعتی را آغاز کرده است به همین دلیل تصمیم گرفتم این بار او را طلاق بدهم اما زمانی که به چشمان نگران پسرم نگاه کردم که با خوشحالی مادرش را می بوسید تا به مدرسه برود از این تصمیم منصرف شدم . به دادگاه رفتم تا با حکم قانون دوباره همسرم را به زندگی بازگردانم که شاید فرزندانم از لذت محبت مادری محروم نشوند و...

گزارش خراسان حاکی است با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) این زن 30ساله پس از انجام مشاوره های روان شناختی و در اجرای دستور قضایی ،روانه مرکز ترک اعتیاد شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو