گفتگو با احمد معظمی، کارگردان سریال «سرجوخه» | آگاهی‌بخشی پادزهر فعالیت فرقه‌هاست | قهرمان سریال‌های ما خانواده‌ها هستند

82

1400/9/12

07:48


احمد معظمی با تاکید بر اینکه قهرمان سریال‌هایش خانواده‌ها هستند، گفت: کسی که از خانه و خانواده طرد می‌شود، این ظرفیت را دارد به سرعت جذب جریان‌هایی شود که ممکن است در گذشته با آنها تضاد داشته است.

گفتگو با احمد معظمی، کارگردان سریال «سرجوخه» | آگاهی‌بخشی پادزهر فعالیت فرقه‌هاست | قهرمان سریال‌های ما خانواده‌ها هستند

گروه سینمایی هنرآنلاین: سریال «سرجوخه» به کارگردانی احمد معظمی هرشب حوالی ساعت ۲۱ روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود. این سریال در حوزه امنیت ملی ساخته و با استقبال مخاطبان مواجه شده است. چگونگی نفوذ به مردم عادی و تبدیل کردن آنها به جاسوس برای اقدام علیه امنیت ملی و جنگ نرم بین سرویس‌های قدرتمند امنیتی از جمله داستانک‌های این سریال است.  

احمد معظمی کارگردان «سرجوخه» درباره روند تولید این سریال به هنرآنلاین گفت: پیچیدگی در سادگی است و ما در سریال هم شاهد آن هستیم. باید بگویم از وقتی «سرجوخه» روی آنتن رفت یا حتی قبل از آن زمزمه‌هایی شنیده می‌شد که این سریال تلخی دارد. در این اظهارنظرها، کج‌فهمی و گاه غرض‌ورزی موج می‌زد. لذا برای پاسخ‌گویی باید صبر می‌کردم تا داستان از آن هزارتوی اجتماعی به یک صحنه سیاسی و نبردهای پنهان دو سرویس اطلاعاتی قدرتمند جهان وارد شود تا هم از پیچیدگی حریف در به کارگیری ساده‌ها هم از هوش ایرانی در مقابله با دشمن و روش مهندسی معکوس با اتکا به غیرت ایرانی آگاهی پیدا کنیم.

وی افزود: سریال «سرجوخه» خیلی ساده شروع شد و تصور می‌رفت یک کار کلیشه‌ای و تکرار همان قصه‌های همیشگی باشد اما بعد به سمت یک واقعیاتی رفت که گاه حقیقت هم داشت؛ حتی ما قبل از تیتراژ به این موضوع اشاره کرده‌ایم. در واقع حکایت ناگهان یک چیز دیگری شد. برای نمونه از شخصیت‌های سریال مثال می‌زنم؛ کیان زندگی مشخصی داشت اما ناگهان وارد ماجرایی شد و فهمید باید کارخانه‌ای را آتش بزند؛ همچنین شخصیت غلامرضا نیز ناگهان متوجه شد به جای یک فرد خلافکار، قرار است یکی از متخصصین ایرانی را ترور کند.

این کارگردان در ادامه بیان کرد: این شخصیت‌ها در چنین وضعیتی متوجه می‌شوند باید تغییر کنند. تا اینجای داستان در واقع معلوم شده نه عشقی بین جماعت اطراف کیان وجود داشته نه حقیقتی بین آنها رد و بدل شده است. به قول معروف یک جماعت دروغین تصویر می‌شوند که در میان آنها تنها کیان قابلیت‌های رهایی دارد. تا جایی که اشاره‌ای هم در سریال به آن شده است. به صورتی که کیان از آرش، وکیل نهاد اطلاعاتی در زندان می‌پرسد چرا بین این همه آدم من را انتخاب کردی و آرش هم در جواب به او می‌گوید چون صفات الهی در وجود تو هست و بعد هم کدی از فردوسی آورده و به خداشناسی و عدل‌شناسی او اشاره می‌کند و می‌گوید همین برای رهایی تو کافی است.

معظمی درباره چگونگی ساده کردن اتفاقات پیچیده و تصویر کردن آن به عنوان سریالی تلویزیونی توضیح داد: وقتی می‌گوییم ساده‌سازی مسائل پیچیده و پیچیده کردن اتفاقات ساده، به موضوعی اشاره کرده‌ایم که اگر درست، به جا، با هنرمندی و با خلق تصاویری که باورپذیر باشد در تولید سریال‌های تلویزیونی جا بگیرد، یقینا می‌تواند مخاطب را جذب کند و حتی می‌تواند به یک کلاس درس تبدیل شود تا طبقات مختلف اجتماعی را با روش‌های «مهندسی ذهن» آشنا کند.

وی در ادامه با اشاره به تابوشکنی‌هایی که برای اولین بار با سریال «سرجوخه» در تلویزیون رخ داده است، گفت: شکی نیست که قبل از سریال ما اکثریت تصور می‌کردند ما می‌خواهیم بحث پرستوها را مطرح کنیم. در حالی که پرستوها صرفا برای مسئولین و به منظور نفوذ اطلاعاتی آموزش دیده‌اند. ولی وقتی از سریال ساختارشکن صحبت می‌کنیم، یکی از موضوعات آن این است که پرستوها با هدف ترور و تخریب به شکارگاه اجتماع ورود می‌کنند. به صورتی که امثال غلامرضا را با عشوه‌گری و حلقه کیان را با وعده پول و فریب سمت خود می‌آورند.

کارگردان سریال «ترور خاموش» در ادامه بیان کرد: سریال «سرجوخه» را باید چند بار دید و درباره آن جلسات متعددی گذاشته شود تا کارشناسان مختلف درباره قصه و دیالوگ‌های این سریال که برای واکسینه کردن اجتماع و در مقابل ویروس خیانت در حوزه جاسوسی است، صحبت کنند.

معظمی ادامه داد: اگر تولید این‌گونه سریال‌ها از سال‌ها قبل رخ می‌داد تا همه جامعه از موقعیت پنهانی که اطراف آنها می‌گذرد آگاهی پیدا کنند، یقینا قربانیان کمتری در حوزه فرقه‌ها داشتیم. اگر از کلمه فرقه استفاده می‌کنم اشاره به سریال اولی است که در حوزه امنیتی ساختم و با عنوان «سارق روح» شناخته می‌شود. همچنین با موضوع مواد مخدر در حوزه امنیتی به سریال دومم اشاره می‌کنم که با عنوان «ترور خاموش» پخش شد. با موضوع تروریست در حوزه امنیتی به سریال «خانه امن» و در حوزه جاسوسی نیز به سریال «سرجوخه» اشاره می‌کنم. در واقع همه این آثار دنبال هم ساخته شده و یکی از وظایف آن آگاهی‌بخشی برای جامعه است.

وی افزود: اصولا این سریال‌ها دارای مضامینی است که می‌تواند خوب فکر کردن را به مخاطبان بیاموزد و به قول معروف جایگاه عقل و اندیشه را گسترش دهد. بی‌شک این اتفاق رشد اجتماع در مسیر درست را سرعت بخشیده و این موضوع در مانیفست ابتدایی طرح «سرجوخه» نیز قرار داشته است. سریال به حوزه‌ای وارد می‌شود که تشخیص سگ و گرگ به راحتی امکان‌پذیر نیست. متاسفانه زمانی گرگ را می‌شناسیم که دریده شده‌ایم و آثار از این دست می‌تواند از این اتفاقات جلوگیری کند.

این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌هایش ضمن بیان این نکته که سریال «سرجوخه» نتیجه عینی سریال «سارق روح» است،‌ گفت: قهرمان سریال‌های ما خانواده‌ها هستند. تمامی دانش سریال «سارق روح» این است در بحث فرقه‌ها که سمی مهلک هستند، خانه و خانواده به عنوان پادزهر عمل می‌کنند. مثلا در «سارق روح» تصمیم ما این بود که به مخاطب جامعه امروزی نسبت به یک‌سری گسست‌ها، تضادها، حفره‌ها و فاصله‌هایی که ایجاد شده هشدار بدهیم. با وجود این فاصله‌هاست که این فرقه‌ها به سرعت افراد را جذب و در مقابله با خداپرستی و نوع دوستی و در جهت منافع خودشان پر می‌کنند.

کارگردان سریال «سرجوخه» در ادامه عنوان کرد: همین تم در سریال «ترور خاموش» با موضوع مواد مخدر دنبال می‌شود و ما با داستان پدر خانواده‌ای مواجهیم که با کسب درآمد از راه مواد مخدر در حال قربانی کردن خانواده خودش است. در «خانه امن» هم وقتی در حال ورق زدن زندگی یک تروریست داعشی بودیم به خانواده او رسیدیم. کسی که از خانه و خانواده جدا می‌شود؛ خلا آن را با پیوستن به فرقه‌های تروریستی همچون داعش پر می‌کند. تا جایی که در سریال می‌بینیم این شخصیت را روانه تهران می‌کنند تا در تئاترشهر بمب‌گذاری کند.

وی ادامه داد: دقیقا به همین علت بوده که می‌گویم سریال «سرجوخه» نتیجه عینی محتوای سریال «سارق روح» است. تردیدی وجود ندارد، کسی که از خانه و خانواده خود می‌بُرد و به هر دلیلی طرد می‌شود، این ظرفیت را دارد که به سرعت جذب جریان‌هایی شود که ممکن است در گذشته با آنها تضاد داشته باشد. از شخصیت‌های «سرجوخه» مثال می‌زنم؛ شهروز، نماد یک انسان کاملا بی‌هویت است. اینقدر که در رفتار و گفتار او این بی‌هویتی موج می‌زند که شکارچیان موساد می‌آیند و او را برای اهداف خودشان شکار می‌کنند. در واقع با هنر «مهندسی ذهن» (کنترل رفتار انسان) او را به یک برده‌ای تبدیل می‌کنند تا بتوانند اهداف خودشان را در کشور خودش و علیه هموطنان او دنبال کنند.

معظمی در ادامه با تاکید بر اهمیت خانواده به معرفی نمونه‌هایی از شخصیت‌های سریال «سرجوخه» پرداخت و گفت: شخصیت ساسان هم به جای حضور در خانه و خانواده؛ در پارک زندگی می‌کند. شخصیت آوین هیچ نشانه‌ای از خانواده ندارد و حتی هیچ خاطره‌ای هم برای گفتن ندارد. روزیتا از خانواده بریده و در پی گرفتن انتقام از سرنوشت است و در رویاهای خود به سر می‌برد. تنها کسی که تا اینجای داستان خانواده‌دوست است و خودش را موظف می‌داند به آنها سری بزند و بخشی از هزینه زندگی آنها را متقبل شود و به فکر آینده برادر کوچکترش است، کیان قصه ماست که دقیقا این وابستگی حداقلی است که مایه نجات آن آدم می‌شود.

کارگردان سریال «سارق روح» در ادامه صحبت‌هایش اظهار داشت: سرویس‌های اطلاعاتی دقیقا از روش فرقه‌ها برای شکار سوژه‌های خودشان استفاده می‌کنند. در سریال «سارق روح» هم می‌گوییم که هیچکس سراغ فرقه‌ها نمی‌رود، در واقع فرقه‌ها هستند سراغ افراد می‌آیند. مثلا در «سرجوخه» ما در حال نشان دادن این موضوع هستیم که به چه صورت موساد برای انجام کاری می‌آید. در واقع افرادی همچون غلامرضا و کیان را بدون اینکه بدانند در جریان چه کاری هستند، قلاب می‌کنند ولی سرانجام عشق به خانه و خانواده سبب می‌شود تغییرات شگرفی را ایجاد کنند. بی دلیل نیست که نظریه‌پردازهای فرقه‌ها همگی معتقدند خانواده ضد فرقه است.  

معظمی در پایان گفت: سریال «سرجوخه» به همه خانواده‌ها تقدیم می‌شود که دلواپس قوام دوام و جامعه‌ای هستند که در آن زندگی می‌کنند. امیدوارم در ادامه سریال نیز همراه ما باشند و از اتفاقات رخ داده لذت ببرند.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو