کریم اله‌خانی، داور جشنواره تجسمی فجر: در هنر معاصر معنای اثر هنری جایگاهی بالاتر از اثر نهایی دارد

103

1400/9/29

02:10


داور بخش رسانه‌های هنری جدید در چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر گفت: فهم هنر جدید یا هنر معاصر زبان و الفبای خاص خودش را دارد.

کریم اله‌خانی، داور جشنواره تجسمی فجر: در هنر معاصر معنای اثر هنری جایگاهی بالاتر از اثر نهایی دارد

گروه تجسمی هنرآنلاین: کریم اله‌خانی داور بخش رسانه‌های هنری جدید در چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر است. اله‌خانی در زمینه طراحی، نقاشی و هنر جدید فعالیت می‌کند و علاوه  بر شرکت در چندین نمایشگاه و جشنواره، سابقه تدریس در دانشکده هنر کرمان و عضویت در هیئت کارشناسی موزه هنرهای معاصر کرمان در بخش هنر جدید را دارد. با این هنرمند درباره هنر جدید گفت‌وگو کرده‌ایم.

مفهوم هنر جدید شاید برای خیلی از مخاطبان روش نباشد، آیا هنر جدید را باید در برابر هنر قدیم قرار دهیم؟ وقتی از نیوآرت صحبت می‌کنیم دقیقا چه مختصاتی مورد نظر است؟

به اعتقاد من در اینجا تقابل واژه‌های جدید و قدیم به لحاظ زمانی نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد چرا که اساساً هنر در جدید بودنش هنر است و پیش از مطرح شدن عنصر زمان در این دوره از هنر، ضرورت تغییر در نگرش و ایدئولوژی گروهی از هنرمندان در دوره‌ای از تاریخ هنر است که جنبش‌های هنری قبل از خود را رد می‌کنند و جنبشی به نام هنر معاصر شکل می‌گیرد. هنر جدید به نوعی در پی فرار از اشرافیت و واپس‌گرائی حاکم بر دوره مدرن در دهه‌های آخر قرن بیستم شکل می‌گیرد. به اعتقاد برخی بزرگان هنر، این جنبش هنری واکنشی است علیه بی‌تفاوتی‌های ذاتی و جوهره بی تعهد هنر مدرن نسبت به مسائل اجتماعی و انسانی که شکل غائی آن را در هنر مینی مال می‌بینیم.

به نظر نمی‌آید هنرمندان برای اثر هنری خود خط‌کش و مختصات دقیقی مشخص کرده باشند. حتی در این مورد به خصوص یعنی «هنر معاصر» هنرمندان پایبندی به شیوه‌های هنری را قربانی بیان محتوا نموده‌اند و به خلق آثار هنری بینا رشته‌ای نیز پرداخته‌اند که به اعتقاد من این عدم وابستگی به مواد و تکنیک، ویژگی هنر است. همان‌طور که دکتر سمیع آذر در کتاب «جهانی شدن و هنر جدید» اشاره کرده‌اند، «هنر جدید» از نوعی تعامل آشکار بین نوآوری‌های جدید در هنر و ظهور نهادهای نوین هنری سرچشمه گرفته است،  بدین مفهوم که هنر جدید کانون‌های هنری نوینی را اقتضا کرده است.

با شناخت مختصری که از هنر جدید داریم درمی‌یابیم که قابلیت توسعه‌یافتگی زبان هنر جدید و قالب پذیر نبودن آن است که با همه سادگی‌اش گاه فهم آن را مشکل می‌سازد. بنابراین فهم هنر جدید یا همان هنر معاصر زبان و قاعدتاً الفبای خاص خودش را دارد. بسیاری از ما هنوز با این زبان آشنا نیستیم و متأسفانه رسانه‌های جمعی ما نیز توجهی به آن ندارند و بیشتر تلاش کرده‌اند به معرفی آثار هنر سنتی بپردازند. البته این آثار نیز در جای خود بسیار ارزشمند هستند و حفظ آن‌ها لازم است، ولی ضرورت توجه بیشتر رسانه‌ها و ارگان‌های زی ربط در جهت معرفی و شناساندن بهتر زبان این نوع هنر کاملا احساس می‌شود.

سند و دلیل من برای دفاع از حرفم این است که متأسفانه ما هنوز در دانشگاه‌های هنر و واحدهای درسی دانشگاه‌های هنر به‌گونه‌ای رفتار می‌کنیم که اصل بر نقاش شدن و یا مجسمه‌ساز شدن و یا فیلم‌ساز شدن گذاشته شده است. متأسفانه در دانشگاه‌ها و جوامع هنری ما هنوز تکنیک را اثر هنری می‌دانیم و دانشجویان ما نپذیرفته‌اند که تکنیک‌های مختلف رشته‌های هنری که در دانشگاه‌ها و موسسات هنری آموخته‌اند تنها ابزارهایی هستند برای پرداختن به اثر هنری. چرا؟ چون واحدهای درسی ما هنوز به روز نشده است.

چیدمان یا اینستالیشن آرت بخشی از هنرهای جدید است. البته سابقه چنین هنری را شاید در گذشته‌ و در دوره مدرن هنر هم بتوانیم ببینیم؛ اما به طور مشخص چیدمان چه معنایی می‌دهد؟

هنر چیدمان به عنوان شاخه‌ای از هنر معاصر بیان هنری مبتنی بر ایده است که در آن جز «ایده» هیچ‌کدام از موارد موضوع، مواد، فرم، زیبایی، تکنولوژی و...اصالت ندارند و تنها بر حسب نیاز ایده در جهت بیان محتواست که هنرمند با بهره‌مندی از قابلیت‌های بیانی عناصر در محیطی مناسب به خلق اثر می‌پردازد. البته لازم است اینجا به موضوع مهمی اشاره نمایم و آن این است که در آثار هنر معاصر چه آثاری که در حوزه هنر چیدمان خلق می‌شوند و چه دیگر شاخه‌های هنر معاصر، هنرمند با اثر هنری تلاش دارد گفتگویی را با مخاطب شکل دهد. هنرمند با همه ابزار و امکانات بر آن است تا همواره بر دعوی خود نسبت به مسائل اجتماعی و انسانی جهان امروز همچون آزادی، محیط‌زیست، فمینیسم، جنگ و ...پافشاری کند. اگر به تعریف هنر چیدمان رجوع کنیم خواهیم دید که دو دوره هنری مدرن و معاصر از ایدئولوژی‌های متفاوتی برخوردارند و این‌طور نیست که بتوانیم آثار هنر مینی مال و یا دیگر آثار دوره هنر مدرن را جزو شاخه اینستالیشن آرت لحاظ کنیم.

به نظر شما هنر چیدمان و اثری که هنرمند خلق کرده چه ارتباطی با مخاطب برقرار می‌کند؟ آیا هنرمند باید نشانه‌ها و عناصر آشنا برای مخاطب عرضه کند؟ در صورت آشنایی‌زدایی تا چه حد استیتمنت هنرمند می‌تواند در فهم مخاطب موثر باشد؟

به نظر می‌آید هر اثر هنری برای مخاطب خاص خودش خلق می‌شود، خواه مخاطب خود هنرمند باشد خواه دیگران. از طرفی مخاطب اثری که در یک موزه ارائه می‌شود با اثری که ارائه آن در فضای شهری است متفاوت است؛ بنابراین اثر هنری بسته به نوع اثر و نوع ارائه در مکان و زمان با مخاطب خود در گفتگو خواهد بود. واضح است در هر اثر هنری روابط کمی و کیفی میان عناصر اثر در کادر یا در محیطی که اثر خلق شده مهم‌ترین مواردی هستند که از ذهن هنرمند می‌گذرند و او قطعا برای چیستی، چرایی و چگونگی یک‌یک آن‌ها در ارتباط با یکدیگر و همچنین تعامل با بیرون از اثر که مخاطب و محیط است، اندیشیده است.

در آثار هنر معاصر «استیتمنت» از جایگاه و نقش خاصی برخورداراست. البته این بدان منظور نیست که همه آثار هنر معاصر باید استیتمنت داشته باشند و هنرمند خود ضرورت وجود یا عدم وجود استیمنت را برای اثرش تعیین می‌کند. بسیاری استیتمنت را به منزله تشریح اثر برای مخاطب می‌دانند که باید بگوییم چنین نیست. از این حیث استیمنت نویسی اصول و شیوه‌های خاص خود را دارد که ابتدا آگاهی از ضرورت وجود آن برای یک اثر و سپس نحوه استیتمنت نویسی را باید دانست.

 اگر برای هنرهای نوین بتوانیم شاخص‌هایی را تعریف کنیم این شاخص‌ها چه ویژگی‌هایی دارند و در جریان‌های هنری، این هنر جدید چه جایگاهی یافته است؟

تحول در مفهوم و ساختار زیبایی را می‌توان رویکرد و ویژگی‌ای دانست که هنرمندان در دهه‌های اخیر قرن بیستم برای پرداختن به اندیشه‌های نوین و دغدغه‌های محتوایی آثار، دارای اهمیت دانستند. از این رو تاکید بر ابزارهای جدید و بهره‌مندی از قابلیت‌های بیانی میان‌رشته‌ای در کنار تاکید شدیدتر بر روی محتوا و بی‌تفاوتی نسبت به ملاحظات سبک‌شناختی، بخش عمده‌ای از نگرش‌های هنر معاصر را شکل داد؛ اما در خصوص اهمیت «اثر هنری» نکته جالب توجه در آثار هنر معاصر از قبیل هنر چیدمان، ویدئو آرت، پرفورمنس آرت و یا هر کدام از زیرشاخه‌های هنر معاصر آن است که اثر تمام شده در جایگاه کم‌اهمیت‌تری از معنایی که اثر می‌آفریند قرار دارد! که از یک منظر خود بیانگر وجه ابزاری متریال، تکنولوژی و شیوه اجرایی آثار هنری است.

برای ارتباط بهتر اثر چیدمان، فضا و موقعیت اجرای اثر چقدر در ارتباط با مخاطب مؤثر است؟

از آنجا که در آثار هنر معاصر مهم‌ترین سویه اثر ایده و اندیشه آن است، قاعدتاً همه عناصر گزینش شده در یک اثر چیدمان نیز همسو با بیانی انتخاب شده‌اند که هنرمند قصد دارد از خلال آن‌ها به محتوای مد نظرش بپردازد. لذا موقعیت مکانی یا محیط ارائه اثر و حتی نوع ارائه و چگونگی رویارویی مخاطب با اثر از عواملی هستند که موجب برقراری تعامل درست میان مخاطب و اثر می‌شوند.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو