برترین‌ها: عشق همیشه ماجرای دوست‌داشتنی و جذابی برای فیلم‌ها است. تعداد عشق‌های نامتعارف و عجیب در سینمای ایران کم نبوده؛ یکی از تم‌های فیلم فارسی‌ها «عشق به زنان بدکاره یا آوازه خوان‌ها» بود از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ ده‌ها فیلم با این موضوع ساخته شد. در اینجا نگاهی انداخته‌ایم به متفاوت‌ترین و ممنوعه‌ترین معشوقه‌های ایرانی.
بدری در فیلم «بدنام»
«بدنام» فیلمی به کارگردانی شاپور قریب و نویسندگی شاپور قریب و مسعود اسداللهی است. زوج اصلی «بدنام» منوچهر وثوق و فروزان است. فیلم روایت زندگی «بدری» است که در محله می گویند پرستار است. اما واقعیت این است که بدری در کلوپ شبانه کار می‌کند. بدری و مرتضی به زودی عاشق یکدیگر شده و قرار ازدواج می گذارند. ولی دو مشکل در راه است: دختر عموی مرتضی و حرفه ی بدری. دخترعمو از مرتضی باردار شده و مرتضی از حرفه ی اصلی بدری آگاه گردید. این چنین است که وضع دوباره به حالت سابق برمی گردد. مرتضی به زندگی گدشته اش روی می کند. و بدری در کارش باقی می ماند.
زری در فیلم «توبه»
فیلم «توبه» به کارگردانی و نویسندگی اسماعیل پورسعید است. «توبه» داستان ماشاالله ریزنقش و اصغر دست قشنگ است که راننده ی کامیون هستند، آن ها با زری خانم به عنوان مستأجر جدید خانه ی مادر ماشاالله آشنا می شوند. ماشاالله شیفته ی زری می شود و با او قول و قرار ازدواج می گذارد. زری که خواننده ی کافه بوده سراغ همکارش تامی می رود و از کار کردن در کافه اظهار ندامت می کند. اصغر متوجه رفت و آمدهای زری با مردی می شود که درصدد اخاذی از او است. در چنین شرایطی وقتی مرد صمیمیت نامزد خود را با دوستش می‌بیند متدرجاٌ به آنها ظنین شده و تصمیم به قتل هر دو می‌گیرد. بازیگران اصلی این فیلم ایرج قادری، بهمن مفید و زری خوشکام است.
بهجت در فیلم «خاطِرخواه»
«خاطِرخواه» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امیر شروان و با بازی ناصر ملک‌مطیعی و فروزان است. داستان این فیلم که بر اساس رمان خاطرخواه نوشته رسول ارونقی کرمانی است. سیروس، که همسرش را طلاق داده و با خواهرش و پدر و مادر و پسرش زندگی می کند، با بهجت آشنا می شود. بهجت و دوستش مهین زنان بی سرپرست هستند که احمد آن ها را سرپرستی می کند.سیروس در موقعیتی که مادرش مخالف و پدرش موافق است با بهجت ازدواج می کند. احمد گذشته ی بهجت را برای والدین سیروس شرح می دهد و به خانه ی بهجت می رود و با او درگیر می شود.
ستاره در فیلم «میخک سفید»
فیلم سینمایی «میخک سفید» به‌کارگردانی رضا صفایی با بازی عبدالله بوتیمار و فروزان است. فیلم داستان ستاره آوازه خوان یک گروه شادمانی است. محمود، که خاطرخواه ستاره شده، خانه ای مجلل برای او و دوستانش فراهم می کند، و آنها را به اجرای برنامه دعوت می کند. جوان دانشجویی به نام مسعود، به رغم مخالفت والدینش، به ستاره اظهار علاقه می کند. ستاره که به بیماری سرطان مبتلا است به درخواست مسعود از حضور در کاباره خودداری می کند، تا این که پدر مسعود با ستاره تماس می گیرد و از او می خواهد که برای آینده ی مسعود و نامزدش ارتباطش را با او قطع کند، و ستاره می پذیرد.
نسا در فیلم «بندری»
فیلم «بندری» به‌کارگردانی کامران قدکچیان و نویسندگی سیروس الوند داستان جاسب بندری، پس از مرخص شدن از زندان است. جاسب سراغ دوستش سلیمان قهوه چی می رود و به کمک او موفق می شود با اتومبیل مسافرکشی و گذران کند. روزی زنی بیمار و فرزندش منصور بزبزک را به بیمارستان می رساند و با نسا، خواهر منصور، آشنا می شود و به او دل می بندد. نسا خواننده ی کافه و نامزد زینل است، و زینل برای دور کردن جاسب از سر راه خود با دوستانش مرافعه ای راه می اندازد و یکی از دوستانش به نام غلام را با چاقو زخمی می کند و با شهادت دروغ او و دوستانش جاسب به عنوان ضارب به زندان می افتند و نسا با تهدید زینل به کارش در کافه ادامه می دهد و پس از آزاد شدن جاسب به او بی اعتنایی می کند. از جمله بازیگران این فیلم رضا بیک ایمانوردی است.
محبوبه در فیلم «غول»
فیلم سینمایی «غول» به‌کارگردانی داود اسماعیلی است. فیلم روایتگر علاقمند شدن رشید به محبوبه است؛ اما جواد، موسوم به غول، مانع ارتباط آن دو است. رشید وقتی توسط غول مضروب می شود مباشرش روح الله را می گمارد تا گردن کشی را بیابد که با غول دربیفتد. روح الله با حسین مواجه می شود و او را برای مقصود خود اجیر می کند. غول حسین را به شدت گوشمالی می دهد و حسین دست یاری به سوی اسماعیل گاوکش دراز می کند. اسماعیل نمی پذیرد و به دروغ به او گفته می شود که محبوبه دختر رشید است و غول برخلاف میلش او را در کافه مجبور به کار کرده است. محبوبه نیز از اسماعیل کمک می خواهد و اسماعیل با غول و نوچه هایش درمی افتد. بهمن مفید، مرتضی عقیلی و حسین گیل از جمله بازیگران فیلم «غول» هستند.
شهناز در فیلم «مهدی فرنگی»
فیلم «مهدی فرنگی» به‌کارگردانی محمدرضا فاضلی با بازی محمدرضا فاضلی و منصور سپهرنیا است. مهدی، راننده ی تاکسی، پس از فوت همسرش با پسرش افشین و عباس برادر همسرش، زندگی می کند. روزی زنی به نام شهناز با اتومبیلش افشین تصادف می کند و پس از آن با افشین و مهدی آشنا می شود. مهدی به شهناز، که خود را پرستار معرفی کرده، علاقه مند می شود؛ اما عباس که شهناز را در کلوپ شبانه‌ای دیده واقعیت را بر مهدی آشکار می کند. مهدی پس از درگیری با شهناز در می یابد که او با فشار جمشید و نوچه اش مجبور به کار در آنجا شده است.
نازی در فیلم «اوستا کریم نوکرتیم»
فیلم «اوستا کریم نوکرتیم» به‌کارگردانی محمود کوشان است. مهدی و دوستش علی از سفر فرنگ باز می گردند. دوستانشان برای خوش آمدگویی آن دو را به کلوپ شبانه‌ای می برند. مهدی با خواننده‌ای به نام نازی آشنا می شود و همان شب او را از دست چند جوان شرور نجات می دهد، و به تدریج به او علاقه مند می شود و به رغم ناخرسندی مادرش با او قرار ازدواج می گذارد. سهراب، صاحب کلوپ شبانه‌ای، مزاحم نازی می شود و مهدی را قُرق می کند و با تهدید از سهراب می خواهد که مانع سعادت نازی نشود.
مستانه در فیلم «مردها و نامردها»
فیلم «مردها و نامردها» به‌کارگردانی عباس کسایی با بازی بهمن مفید و عبدالله بوتیمار است. کریم شیفته ی مستانه خواننده ی کلوپ محسن است. کریم برای نجات مستانه و ازدواج با او سفته های مستانه را باز پس می گیرد و با مستانه، ازدواج می کند. محسن، به تلافی، به کمک احمدفری ، برادر مستانه، از عذرا، خواهر کریم، هتک حیثیت می کند و پس از به اعتیاد کشاندنش او را به کار خوانندگی در کلوپ محسن وامی دارد. رحمت ، شاگرد کریم، برای نجات عذرا به کاباره می رود، و عذرا موقع فرار بر اثر سقوط از پشتبام جان می دهد.
پروین در فیلم «آقا مهدی وارد می‌شود»
«آقا مهدی وارد می‌شود» فیلمی به کارگردانی مهدی ژورک و نویسندگی رضا عقیلی با بازی ناصر ملک مطیعی است. آقا مهدی با پروین، سرپرست پرورشگاه، ازدواج می کند. پروین بیش از این همسر اصغر، برادر مهدی، بوده و مهدی از این موضوع بی اطلاع است و فقط می داند که خواننده‌ای باعث کشته شدن برادرش شده است. پروین که از اصغر صاحب فرزند پسری است گذشته اش را از مهدی پنهان می کند، تا این که جعفر خبر می آورد که هاشم قاتل اصغر، از زندان آزاد شده است. هاشم که از موضوع با اطلاع است از پروین اخاذی می کند، و پروین از دخل مهدی پول را تأمین می کند. مهدی ابتدا به شاگرد حجره اش علی شک می برد، و بعد به دلیل غیبت های پروین او را زیر نظر می گیرد، و گمان می کند که پروین به او خیانت می کند. مهدی هاشم و پروین را مجروح می کند و به تصور این که آن دو کشته شده اند حجره اش را به علی می سپارد و متواری می شود.
