برترینها: نفس عمیق فیلمی به نویسندگی و کارگردانی پرویز شهبازی محصول سال ۱۳۸۱ است.
این فیلم نخستین بار در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۱ به نمایش درآمد و تحسین منتقدان را برانگیخت. این فیلم پس از مسافر جنوب و نجوا سومین فیلم پرویز شهبازی است. این فیلم نامزد نهایی ایران برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی سال بود. نفس عمیق برنده جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم پوسان شد.
سعید امینی، مریم پالیزبان و منصور شهبازی از بازیگران اصلی این فیلم هستند.
خلاصه داستان
نفس عمیق داستان سه جوان است که در نقطه عطفی از زندگیشان به یکدیگر میرسند و با هم این راه را میپیمایند. داستان در تهران اواخر دهه ۱۳۷۰ میگذرد.
یادداشتی بیبهانه برای نفس عمیق
سید آریا قریشی مینویسد: وقتی می خواهیم نگاهی به بهترین فیلم های دهه ی هشتاد سینمای ایران بیندازیم، به نکته ی جالبی پی می بریم. برترین و تحسینشدهترین فیلمهای این دهه، آنهایی هستند که حدیث رنج و مصائب نسل جوان امروزی (آن هم از دید خود جوانان) هستند.
بوتیک، که به راستی در اوائل دهه 80 به عنوان یک پدیده ی سینمایی شناخته شد و نمایشی فشرده از دردها و کمبودها و آمال و آرزوهای نسل جوان بود، سنتوری، که متأسفانه به علت یک سری بدسلیقگیها و کژفهمیها اکران نشد تا یک فرصت ایده آل از سینمای ایران گرفته شود، و دربارهی الی، که باز هم متأسفانه در شرایط مناسبی اکران نشد، ولی به یک پدیده اجتماعی (و نه فقط سینمایی) در ایران بدل شد، از این دستهاند. اما قبل از تمام این فیلمها، نام یک فیلم دیگر خودنمایی می کند. فیلمی که شاید برای اولین بار تصویری عریان از نسل جوان ارائه کرد: نفس عمیق.
اثری خاص در دهه هشتاد
نفس عمیق فیلم بسیار خوبی است. فیلمی است که به راحتی می توان پایش ایستاد و از آن دفاع کرد. اما باارزش تر از آن، اهمیت این فیلم است به عنوان یک شروع. نفس عمیق، فیلم مهمی در تاریخ حیات سینما و حتی جامعهی معاصر ماست. نفس عمیق یکی از اولین فیلمهایی بود که با دیدی متفاوت به قضایا نگاه کرد. در واقع نفس عمیق برگی را ورق زد و صفحه ی تازه ای در سینمای ایران گشود. ارزش این فیلم فقط در متفاوت بودن آن نیست. بلکه در آغازگر بودن آن هم هست. با این فیلم بالاخره نسل جوان خودش را روی پردههای سینما دید. خود واقعی اش را. همان "خود"ی که دارد زیر بار کنایهها و نصایح و پند و اندرزهای خالی و پوچ دیگران له میشود.
همان جوانی که از سوی قدیمیها، لقب "نسل روغن نباتی" می گیرد و تحقیر می شود، اما وقتی میخواهد کاری جدید انجام دهد و طرحی نو دراندازد، با ممانعت همان افراد رو به رو می شود. نفس عمیق داستان پوچی و بیهدفی این نسل است. برای همین عجیب نیست که شهبازی ساختاری بدون تعلیق و گاه ضدقصه را برای فیلمش برمی گزیند. ایدهی یک خطی فیلم (داستان سفر دو جوان بی هدف به شمال) تکراری و حتی بیربط و به درد نخور به نظر میآید.
اما فیلمنامه پروپیمان و اجرای قدرتمند، آن را به یک شاهکار بدل می کند. نفس عمیق، فیلم اجراست و بر خلاف خیلی از فیلم های ایرانی که ایده جذابی دارند، اما هنگام اجرا آن جذابیت از دست میرود، ایده ی نویی ندارد، اما همین ایده آن قدر خوب و دلپذیر پرداخت شده که می تواند مانیفست نسل جوان ایران به شمار آید. در این فیلم دیگر مهم نیست که دقیقاً چه اتفاقاتی برای شخصیتها میافتد. در انتهای فیلم، حتی مطمئن نمیشویم که منصور و آیدا مردهاند یا نه. هر چند شواهد نشان می دهد آن ها در دریا غرق شده اند. اما در آخر، دوباره آنها را می بینیم که به صحنه حادثه رسیده اند و از دید یک ناظر بیرونی دارند به آن واقعه مینگرند.
واقعیت این است که اهمیتی ندارد که آن دو نفر داخل ماشین در سکانس پایانی، منصور و آیدا هستند یا نه. نفس عمیق چیزی فراتر از مرگ یا زندگی دو یا سه نفر است. نفس عمیق قصه دست و پا زدن یک نسل در دل اقیانوس است. نسلی که او را در اعماق آب قرار دادهاند و از او می خواهند نفس عمیق بکشد! فارغ از این که پایانی به جز مرگ را نمی توان برای چنین راهی متصور بود.