تعاریف و کارکردهای واژه مد از دیدگاه روانشناسی مد

23

1401/7/20

09:34


در این مطلب به نقل از کتاب Psychosociologie de la mode، نمونه‌هایی از تعریف واژه مد با رویکرد روانشناسی ارائه می‌شود؛ از مد استفاده از چنگال در قرن شانزدهم تا مدهای فصلی و سالانه در حوزه پوشش.

تعاریف و کارکردهای واژه مد از دیدگاه روانشناسی مد

گروه مد و لباس هنرآنلاین: مد واژه‌ای فرانسوی است که گاه در زبان محاوره به‌درستی به کار برده نمی‌شود اما از دیدگاه علم روانشناسی مد، دارای پنج درجه از تعریف است:

درجه اول: مد به مفهوم انتشار ناگهانی شیء یا ابزاری در یک جامعه. به‌طور مثال در قرن 16 با اختراع چنگال، استفاده از این وسیله به‌صورت غیرمنتظره‌ای، مد می‌شود و یا در قرن 18 ، همین اتفاق برای قهوه و در قرن 19 برای دوچرخه رخ می‌دهد. این نوع مد در هر زمان و مکانی اتفاق می‌افتد و بیشتر به داده‌های فرهنگی آن جامعه مرتبط است.

درجه دوم: مد به مفهوم انتشار ناگهانی ابزار یا شیء یا دیدگاهی که سلیقه یک گروه خاص؛ خواه بزرگ باشد یا کوچک.  مانند مد شدن کلکسیون تمبر در یک دوره و یا رمان‌های جنایی در زمانی دیگر؛ بنابراین این نوع مد به‌صورت کاملاً ناخواسته و بر اساس سلیقه جمعی خاص به جامعه تحمیل می‌شود.

درجه سوم: برخی مدها بی‌دلیل و ناگهانی می‌آیند و فقط برای زمان کوتاهی باقی می‌مانند، پس از مدتی کمرنگ شده و عمرشان به پایان می‌رسد؛ مانند استفاده از چترهای شفاف. این نوع مد را به‌هیچ‌وجه نمی‌توان توجیه کرد و عملاً وابسته به احساس بود.

درجه چهارم: مدهایی که به‌صورت ناگهانی می‌آیند، اما بسیار آرام پیش می‌روند و به‌زودی پایان نمی‌یابند. این مد همواره در حال تجدید شدن است؛ به‌طور مثال در مورد دامن زنانه، در طول دوره‌های مختلف، مدام با تغییرات ظاهری روبرو هستیم بر این اساس عامل اصلی در تعریف مد، زودگذر بودن و تمام شدن آن است چراکه در پی میل به تغییر رخ می‌دهد.

درجه پنجم: نوعی از مد که به‌سرعت انتشار می‌یابد، به‌سرعت تغییر می‌کنند و ریتمش مدام در حال تحول است و جایگزین می‌یابد. این مد گاهی اوقات سالیانه و گاهی اوقات فصلی است. یکی از ویژگی‌های آن این است که قبل از آنکه همه‌گیر و به وفور استفاده شود، به‌اصطلاح دمده می‌شود و ویژگی دیگرش، امکان شکل‌گیری و رشد چند مد به‌طور هم‌زمان است.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو