خلاصه داستان قسمت ششم سریال کره ای شبح را بگیر

منبع: جدول یاب

41

1401/8/7

00:25


در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ششم سریال کره ای شبح را بگیر که در ۲۳ قسمت ساخته شده و از شبکه پنج تهران پخش می شود، را می خوانید… با ما همراه باشید. داستان این سریال درباره ی زنی به نام یو ریونگ است که یک کارآگاه پلیس تازه کار می باشد. خواهر دوقلوی او مبتلا به اوتیسم ناپدید شده است و یو ریونگ برای یافتن خواهرش به تیم پلیس مترو می پیوندد تا او را پیدا کند. یو ریونگ دارای حس عدالت طلبی قوی و قوه ادراک ماوراء طببعی است. او از این حس و نیرو برای حل کردن پرونده ها استفاده می کند ولی اکثر اوقات بدلیل عجول بودن دچار دردسر می شود.

قسمت ششم سریال کره ای شبح را بگیر

افسر یو دوباره داخل تونل رفته و دری که آن جا است را باز می کند و به داخل میره، مشخصه که حسابی ترسیده ولی به روی خودشنمیاره و خواهرش یوجین را صدا می کنه و میگه مطمئن باش که بلاخره پیدا می کنم و شروع به دویدن می کنه ولی بعد از مدتی خستهمی ایسته و داد می زنه و از شبح می خواد بره بیرون بهش بگه خواهرش کجاس

خانم و آقایی داخل یک ماشین هستند و به نظر میاد که قصد ازدواج با هم دیگه را دارند و تو مسیر ایستگاه مترو وانگ سوری هستند ویه عالمه طرفدار هم در ورودی مترو منتظر هستند

او، کیم وون ته نماینده افتخاری و انتخابی پلیس مترو است، و یکی از رزمی کاران نام آور در کشورشون است

افسر یو میگه او هم مثل رئیس کو است و ۱۸ تا مدرک رزمی کاری دارد ولی رئیس کو میگه من حاضر نیستم باهاش مسابقه بدم و درستهمان لحظه او به همراه نامزدش وارد می شود

افسر یو آن ها را به اتاق تعویض لباس می برد که بعد از مدتی صدای جیغ از داخل می آید و او سراسیمه وارد اتاقشون میشه و نامزدکیم وون ته را روی زمین می بیند که کیم وون ته ادعا می کند او زمین خورده و نامزدش را به همراه راننده به خانه می فرستد و خودشبرای گزارش تصویری بیرون میره

افسر یو ماجرا را به رئیس کو می گوید و دوربین ها را چک می کند که متوجه میشن کیم وون ته نامزدش را کتک می زند و رئیس کوتصمیم می گیره تا راهی پیدا کند و بتواند به نامزد کیم وون ته کمک کند

رئیس دایره جنایی مترو به همراه دستیارش در حال صحبت هستند که متوجه رئیس کو می شوند و خانم رئیس ازش می پرسه که کلیدتونل و پیدا کرده یا نه که رئیس کو میگه خیلی سرم شلوغ بود و می رود

او در اتاق رئیسش گزارش کار می دهد که رئیسش به خاطر دخالت تو پرونده های جنایی او را بازخواست می کند و بیرونش می کنه

او از اتاق بیرون میره که ماریا رئیس بخش جنایی، به رئیس که مادرش است، میگه چرا با او این جوری رفتار می کنه و به دنبال رئیس کومیره و میگه اگر می خوای بیای بخش جنایی من می تونم بهت کمک کنم

پی نوشت: رئیس کو و ماریا قبلا با هم نامزد بودند که رابطه شون بهم خورده

روز بعد رئیس کو به سرکارش رفته، افسر یو هم در حال خوندن اطلاعات کیم وون ته است که رئیس کو به او میگه ما باید پرونده کیم وونته رو بذاریم کنار و این دستور فرمانده است و او را به یکی از آدرس های فروش لباس عروسکی می فرستد

بعد از کلی وقت رئیس کو نا امید است که افسر یو به داخل میره و میگه من سه تا مردی که واسه روز ۲۴ آگوست لباس سفارش دادهبودند را پیدا کردم و او را به یک آدرس می برد و ادعا می کند که محل زندگیشونه ولی در آخر اعتراف می کنه که خونه کیم وون ته است،رئیس کو کلی دعواش می کنه و او هم ازش عذر خواهی می کنه و قول میده دیگه تکرار نکنه و بعد از کلی تلاش و با کمک رئیس کو ازدیوار خونه کیم وون ته بالا می رود

کیم وون ته یک آدم روانی و شکاک است، او در حال کتک زدن همسرش است که افسر یو صداش می زنه و وارد خونه میشه و همسر کیموون ته را در آغوش می کشه، رئیس کو هم کیم وون ته را دستگیر می کند و می برد

افسر یو هم در حال راضی کردن هه جین، همسر کیم وون ته برای شکایت است و خود رئیس کو هم مشغول تشکیل پرونده بر علیه کیموون ته است

کیم وون ته شروع به صدا زدن هه جین می کند و با التماس رو به او میگه من هر روز دارم به خاطر تو کتک می خورم، این مسابقاتقهرمانی آخرین شانسمونه، هه جین دلش به رحم آمده و میگه او بلد نیست محبت کند و من بهش فرصت میدم تا درست بشه

کیم وون ته هم چنان داد می زند و از همسرش می خواد که ببخشتش و از طرفی دیگر یکی از افسران پرونده قدیمی کیم وون ته را نشانمی دهد که او قبلا نامزد داشته و کشته شده

از عکس حلقه داخل پرونده، افسر یو میگه این الان تو دست خانم هه جین است و من دیدمش، از طرفی دیگر هم هه جین از اتاقش اومدهبیرون تا با کیم وون ته برود و میگه من هیچ شکایتی ندارم

افسر یو جلوی خانم هه جین را می گیرد و پرونده را نشانش میده که او باز هم قبول نمی کنه ازش شکایت کنه و همراه با همسرش میره

کیم وون ته در خانه حسابی با همسرش خوش برخوردی می کنه و یواشکی انگشتری که از دست نامزدش افتاده بود را بر می دارد

هه جین در خانه است که افسر یو بهش زنگ می زنه و درباره اتفاقی که برای خواهرش افتاده حرف می زنه و میگه اگر اتفاقی برای شمابیوفته دیگه دستگیری اون قاتل ارزشی نداره و بهش پیشنهاد میده با هم زندگی کنند

هه جین در حال گریه است که کیم وون ته گوشی را ازش می گیرد و افسر یو را پشت پنجره می بیند و بلافاصله پرده را می کشد

هوا تاریک شده و افسر یو همچنان پشت در خانه کیم وون ته ایستاده است که رئیس کو بهش زنگ می زنه تا به سرعت به اون جا بره ومیگه کارش داره

او راه می افتد و می رود، کسی هم دائما از پشت تعقیبش می کنه و دنبالش است

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو