روایتی از لباس شخصی‌ها؛ این گروه خشن

منبع: برترین ها

14

1401/8/15

14:56


​مشکل اصلی لباس‌شخصی‌ها هستند؛ آنها نه خود را معرفی می‌کنند، نه لباس‌شان معلوم می‌کند که از کدام نهاد هستند و نه نام نهاد متبوع‌شان را می‌گویند. کاملا ناشناس هستند و بعضا نقاب و ماسک هم می‌زنند که دیگر شناخت آنها و شکایت از برخوردهایشان باید موکول شود به روز قیامت!

روزنامه جهان صنعت نوشت: «یکى از نیروهاى پلیس بطرى آبى به من داد و در گوشم گفت من عذر مى‌خواهم کارى از دست ما بر نمى‌آید. چند قدم فاصله گرفتم که یکى از پشت سر با حرص گفت: «مادر… معلم»؛ شکست خوردم.»

این روایتی است از برخورد گروهی از «لباس‌شخصی‌ها» با یک نیروی «خودی»؛ آن هم در کنار حضور ماموران نیروی انتظامی. «شهرام گیل‌آبادی» از مدیران ارشد سابق صدا و سیما و معاون شهرداری تهران در زمان مدیریت محمدباقر قالیباف، رییس مجلس فعلی، چگونگی مواجه شدنش با نیروهای لباس‌شخصی در خیابان انقلاب را در قالب یک نوشته، تعریف کرده است. این روایت، با واکنش‌های زیادی در فضای مجازی روبه‌رو شده است. برخوردی که این روزها  نمونه‌هایش کم نیست و گاهی افرادی که «خودی» محسوب می‌شوند هم، گرفتار این برخوردهای خشن کف خیابان می‌شوند.

گیل‌آبادی ماجرا را این‌گونه تعریف کرده که برای خرید کتاب به خیابان انقلاب در تهران رفته بود؛ در پیاده‌رو یک موتور به او برخورد می‌کند؛ او می‌ایستد و عذرخواهی می‌کند؛ اما ناسزا می‌شنود. به روایت گیل‌آبادی ناگهان ۶ جوان ماسک زده دیگر که جزو نیروهای لباس‌شخصی هستند، او را دوره کرده و به «کرکره‌های یک مغازه می‌چسبانند.»

او در ادامه نوشته: «یکى از آنها گفت: چه‌کاره‌اى بى‌شعور؟ گفتم: معلم دانشگاه. سعى کرد تلفن همراهم را قاپ بزند؛ یگان ویژه پلیس کنارشان ایستاده بود به این هفت جوان گفتم: اجازه بدهید که من به این جناب سروان بگویم از شما شکایت دارم.»

مدیر سابق صدا و سیما درباره برخورد و فحاشی لباس‌شخصی‌ها نوشته: «گفت: هیچ… نمى‌خورى! باز هم که به آرامش محیط فکر مى‌کردم گفتم باشه. کتابفروشی که گاه از آن خرید مى‌کنم گفت: استاد… یکى از این جوان‌ها به طرف من آمد و گفت: مادر…!»  او از مادرش می‌گوید که پیکر فرزندش هنوز از جبهه‌های جنگ ایران و عراق بازنگشته و خودش هم بیمار است.معاون سابق شهرداری قالیباف افزود: «زنگ زدم به ١١٠، آن جوان نقاب دار و دوستانش در این فاصله دائم من را به کرکره مغازه مى‌کوبیدند و از هر ناسزایى برایم کم نگذاشتند. جوان گفت: زنگ بزن ببینم چه … مى‌خواهى بخورى. گفتم: بالاخره مملکت قانون داره. گفت: قانون ماییم، مادر…! به زور مى‌خواست تلفنم و کیف کارت‌هایم را بگیرد. یکى از آنها گفت: توهین به رهبرى کردى چوب توى آستینت مى‌کنیم …! کسى که با موتور به پایم زده بود سعى مى‌کرد توضیح دهد که چیزى نیست یک تصادف ساده بوده، ظاهرا دلش برایم سوخته بود.» او ادامه داده که «گفتم شما همه سن بچه من هستید، مادر من مادر شهید است. اما دوستانش باور نمى‌کردند و مى‌گفتند: معلمِ بى پدر و مادر..! گفتم: آقایان من چهارده سالم بود یا شاید هم کمتر به جبهه رفته‌ام و بسیجى جبهه‌ام. جوانى که جلوى من ایستاده بود دست روى صورت من گذاشت و با پنجه‌هاى آلوده‌اش صورتم را محکم کنار زد. گفت: … خوردى رفتى، حقوقش را گرفتى. قلبم فشرده شد؛ شکستم. پلیس فقط نظاره‌گر بود. یکی گفت: ۳۰ ثانیه وقت دارى گورت را گم کنى. نمى‌دانستم باید بروم، بایستم، چه کنم؟». گیل‌آبادی در پایان نوشته که یکی از ماموران نیروی انتظامی یک بطری آب معدنی به او داد و گفته «کاری از دست ما برنمی‌آید.»

صابون برخوردهای خشن به تن اصولگرایان

صابون لباس‌شخصی‌ها باز هم به تن یک چهره اصولگرا خورده. پیش از این هم «جواد موگویی» مستندساز نزدیک به دفتر رهبری روایتی از برخورد خشونت‌آمیز نیروهای بسیجی و لباس‌شخصی‌های کف خیابان با خودش را منتشر کرده بود. این اتفاق هم در همین روزهای اعتراضات اخیر رخ داده بود.

او که به گفته خودش، برادرش هم فرمانده یک گردان بسیج در کرج است، نوشته: «آمدم سر چهارراه قدس. دختری تنها و بی‌روسری داشت دادوبیداد می‌کرد. صدایش را نمی‌شنیدم. ناجایی پرتش کرد توی جوب. چند بسیجی ریختند سرش. ۶۰ کیلو هم نبود. دویدم سمت دختر. داد زدم نزنید می‌میره! یکی گفت به‌توچه! ناگهان بدنم سوخت؛ ناجایی با تفنگ ساچمه‌ای پشت سرهم شلیک می‌کرد به دست‌وسینه‌‌ام. خوردم زمین. دختر هنوز تو جوب بود. موتور رهگذری آمد گفت بپر بالا، الان می‌برنت. کنار دیوار نشستم. عابری آب آورد. یک بسیجی آمد کنارم. با لحن مودبانه گفت چی ‌شده؟ داد زدم «آقا نزنید به خدا سرش می‌خوره به جدول…» ناگهان ۶-۷ بسیجی ریختند سرم. با لگد، بلند شدم، یکی‌شان داد زد: مادر…! بلند شدم لگدی زدم به آنی که فحاشی می‌کرد. یکی از پشت زد، خوردم زمین. لگد بود که می‌خورد تو سر و سینه‌ام. فحاشیمی‌کردند. دوباره بلند شدم. خوردم زمین. ۱۰نفری می‌زدند. هولم دادند داخل یک مینی‌بوس.» او را از ونی که سوار است می‌برند در یک ون دیگر، یک نفر سوار می‌شود که گویا او را می‌شناسد و از افرادی است که «برش» دارد. مفصل از این چهره نزدیک به حاکمیت عذرخواهی کرده و حتی به موگوئی می‌گوید «من معذرت می‌خوام. هر چی فحش دادند نثار خواهر و مادر من. بیا این گوشیت….» حتی از موگویی می‌پرسد که «شام خورده‌ای؟»… در نهایت رویش را می‌بوسند و رهایش می‌کنند.

بماند برای روز قیامت!

اینها روایت‌هایی است از آنچه بر سر افراد شناخته‌شده می‌آید و آنها هم به پشتوانه‌ای که دارند، جرات انتشار وقایع را دارند. اما شهروندان زیادی هستند که در این اعتراضات با آنها برخوردهای خشن و هولناکی شده که نه کسی یا نهادی مسوولیت آن برخوردها را برعهده می‌گیرد و نه هیچ‌گاه از آنها عذرخواهی می‌شود. حتی شهروندان معمولی از ترس عواقب انتشار روایت، سعی بر مخفی نگهداشتن برخورد خشونت‌بار می‌کنند؛ حالا این ماموران در هر لباسی که می‌خواهند باشندفرقی ندارد، کسی اگر پشتش «گرم» نباشد، نمی‌خواهد برایش دردسر تازه‌ای درست شود. فضا برای شخصی مانند موگوئی که در هنگام بازداشت و حضور در ون،  فرد خاصی با او تماس می‌گیرد، با یک شهروند عادی بسیار متفاوت است.به عبارت دیگر هم برخورد خشونت‌آمیز با آن شهروند انجام می‌شود و هم برای پیشگیری از عواقب آن، فکر انتشار و رسانه‌ای کردن ماجرا با نام و نشان خود را هم در سر نمی‌آورد، چه برسد به شکایت و دادخواهی، چراکه همه جواد موگوئی و شهرام گیل‌آبادی نیستند که آزادانه بتوانند روایت کنند و دغدغه پس از بیان نداشته باشند.این برخوردها منحصر به لباس خاصی نیست. البته برخی لباس‌ها هستند که مشخص هستند؛ مانند لباس نیروی انتظامی. در این میان لباس‌های سپاه و بسیج تا حدود زیادی شبیه یکدیگر هستند و تشخیص برای کسی که آشنایی ندارد، سخت است. اما مشکل اصلی لباس‌شخصی‌ها هستند؛ آنها نه خود را معرفی می‌کنند، نه لباس‌شان معلوم می‌کند که از کدام نهاد هستند و نه نام نهاد متبوع‌شان را می‌گویند. کاملا ناشناس هستند و بعضا نقاب و ماسک هم می‌زنند که دیگر شناخت آنها و شکایت از برخوردهایشان باید موکول شود به روز قیامت!

لباس‌شخصی‌ها میان معترضان

به غیر از مواجهه خشونت‌باری که با معترضان می‌شود و آنها را سرشار از خشم می‌کند، یکی از مشکلاتی که در جریان اعتراضات وجود دارد، این است که نهادهای امنیتی حاضر در میدان، مشخص نیستند و بعد از برخورد خشن با مردم معترض، آن فرد یا افراد در میان سایر ماموران و حتی در میان معترضان گم می‌شوند. خیلی از آنها در میان معترضان هم می‌روند که این کار تشخیص‌شان را برای کسی که دنبال فرد برخوردکننده است، سخت می‌کند. میراحمدی معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور چندی پیش در سخنانی پیرامون لباس‌شخصی‌ها، گفته بود، «طرح لباس‌شخصی بخشی از تئوری دشمن برای زمینگیر کردن نیروهای امنیتی است»؛ او در عین حال تاکید کرده بود «نیروهای لباس‌شخصی ما در دل اغتشاشات حضور دارند». همین اظهارات معاون وزیر کشور که چهره‌ای امنیتی است، نشان‌دهنده آن است که علاقه‌ای به مسوولیت‌پذیری در خصوص عملکرد ماموران لباس‌شخصی وجود ندارد؛ چه در اعتراضات و چه در زمانی غیر از آن و هنگام دستگیری و بازداشت برخی افراد. امروزه به لطف شبکه‌های اجتماعی و امکان بازنشر تصاویر زیادی از چگونگی برخورد لباس‌شخصی‌ها البته بدون نام و نشان، ویدئوهای زیادی از چنین برخوردهایی در دسترس است. البته همان ویدئوها هم بخش کوچکی است از آنچه که در اعتراضات می‌گذرد. با این وجود خبری از اینکه آیا با آن لباس‌شخصی که مرتکب خشونت شده، برخوردی شده یا نه، در رسانه‌ها نیامده و گفته نشده است.

راهکاری برای آنها که لباس‌هایشان شخصی است

نیروی انتظامی پس از انتشار گسترده‌ ویدئویی از برخورد به شدت خشونت‌بار ماموران یگان ویژه و لباس‌شخصی‌ها با یک شهروند در نازی‌آباد تهران، اعلام کرده که شهروندان می‌توانند از عملکرد پلیس در خیابان‌ها فیلم بگیرند و برای این نیرو ارسال کنند تا در صورت رخ دادن خطا از سوی ماموران، با آنها برخورد شود. در این اطلاعیه گفته شده: «پلیس به هیچ عنوان رفتار خشن و غیرمتعارف را تایید نمی‌کند.»

اما آنچه جامعه تاکنون دیده، این است که در همین اعتراضات اخیر پس از دست‌به‌دست شدن برخی ویدئوها از خشونت نیروهای پلیس یا لباس‌شخصی‌ها، نیروی انتظامی تنها برای بخش ماموران یونیفرم‌پوش، اطلاعیه‌ای صادر می‌کند که حاکی از «دستور ویژه» و «بررسی» آن است. تاکنون چندین مورد بوده که پلیس اطلاعیه داده و هنوز سرنوشت آنها معلوم نیست؛ ویدئوی زنی که از یک مامور نیروی انتظامی سیلی‌ای محکم می‌خورد، ویدئویی از دستگیری یک زن جوان در میدان آرژانتین تهران و متهم شدن مامور یگان ویژه به تعرض، ویدئوی تخریب موتورهای پارک‌شده، ویدئوی دیگری از آسیب زدن به اموال مردم مانند موتورها و آخرین مورد هم همین ویدئوی مشهور به ویدئوی نازی‌آباد است که پس از ضرب و شتم شدید شهروندی که روی زمین افتاده، برخی ماموران سوار بر موتور بالاسر او می‌روند و آنها هم ضرب و شتم می‌کنند و نفر بعد! اوج این رفتار خشونت‌بار که به راحتی می‌توان به آن «وحشیانه» گفت، شلیک از سلاح ساچمه‌ای به سمت این شهروند است.پلیس در مواردی مانند تخریب اموال مردم، در بررسی‌هایش به این نتیجه رسیده که کار «مامورنماها» بوده است! بقیه موارد هم گویا همچنان در حال بررسی هستند. اما همین روندی که نیروی انتظامی دارد که به نتیجه رسیدن آن بعید است، برای لباس‌شخصی‌ها جاری نیست.مشخص نیست نهادهای امنیتی چه راهکاری برای پاسخگو بودن در ارتباط با رفتار لباس‌شخصی‌ها دارند؛ لااقل برای شهروندان گمنام راهکاری که در رسانه‌ها گفته شده و موردی از دادخواهی که به نتیجه رسیده باشد، دیده و تجربه نشده و ممکن است برای شهروندان درجه یک، امکان پیگیری و پاسخگویی باشد؛ کسی چه می‌داند؟

قضاوت درباره لباس‌شخصی‌ها دشوار است

منصور حقیقت‌پور، نایب‌رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم نیز درباره شرایط موجود و حضور لباس‌شخصی‌ها در میان مردم و برخوردهای آنها به «جهان‌صنعت» گفت: چند وقت پیش گزارش‌هایی بود از رفتار خاص برخی از افرادی که لباس پلیس پوشیده، به مردم شلیک و از الفاظ رکیک استفاده می‌کنند که پلیس نیز معتقد است اینها، از افراد یگان نیستند. این نشان می‌دهد کسانی که می‌توانند لباس پلیس را تهیه کرده و عده‌ای را تحریک کنند تا در لباس پلیس به مردم حمله کنند، می‌توانند از افراد مختلفی در لباس‌های شخصی برای اقدامات رکیک نیز استفاده کنند.حقیقت‌پور در ادامه تاکید کرد: لذا قضاوت درباره اینکه این افراد طرف حاکمیت هستند یا خیر، کار آسانی نبوده و باید قضاوت را به دستگاه‌های ذی‌صلاح در این رابطه مثل مقام‌های قضایی، انتظامی و امنیتی بسپاریم؛ دستگاه‌ها نیز رفتارهای ناشایستی که دو طرف ابزار می‌کنند را پیگیری و بررسی کنند؛ در این چند وقت در جاهای زیادی مثل دانشگاه شریف، به اسم دانشجو نیز عبارات و حرف‌های رکیک بسیاری زده شد ولی آیا همه آن افراد دانشجو بودند؟ وی در مورد روایت شهرام گیل‌آبادی افزود: آقای گیل‌آبادی فردی فعال، ژورنالیست و عضوی از حاکمیت است، بنابراین دلیلی ندارد افراد حکومتی بخواهند به خودشان حمله کنند؛ قضیه کمی پیچیده است. در شرایطی که پلیس‌های غیراورجینال با لباس پلیس، اسلحه، گاز اشک‌آور و بیسیم در خیابان‌ها به مردم فحش می‌دهند، باید سطح هوشیاری همه بالا رود و همچنین افرادی که فضا را تند‌تر می‌کنند باید نسبت به این نوع رفتار‌ها پاسخ بدهند.این نماینده سابق مجلس تصریح کرد: لزومی به استفاده از حرف‌های رکیک و فحش نیست و مردم می‌توانند حرف خود را بزنند؛ راه‌حل این است که کسی فحش ندهد و فضا را تند‌تر نکنند تا عده‌ای به اسم لباس‌شخصی جرات پیدا کنند که میان مردم حضور پیدا کنند چراکه در یک فضای آرام امکان تردد چنین افرادی وجود ندارد. هر طرفی که از حرف‌های رکیک و فحش استفاده می‌کند محکوم است و همان دشمنی که فضایی ایجاد می‌کند که برخی از مردم فحش و حرف‌های رکیک می‌زنند، همان دشمن می‌تواند در طرف مقابل نیز افرادی را به اسم حاکمیت قرار دهد تا بخواهد آتش این فتنه را شعله‌ور‌تر کند. در مجموع باید از مقام‌های مسوول ذی‌ربط بخواهیم که تلاش خود را در جهت شفاف‌سازی بیشتر، افزایش دهند.

تکلیف لباس‌شخصی‌ها مشخص شود

شهریار حیدری، عضو کمیسیون امنیت مجلس نیز درخصوص برخورد لباس‌شخصی‌ها با شهروندان به «جهان‌صنعت» گفت: نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و پلیسی، باید ضمن برخورد با لباس‌شخصی‌ها، نحوه برخورد و مواجهه مردم با این افراد را اطلاع‌رسانی کنند؛ چراکه باتوجه به شرایط و وضعیت امنیتی موجود ممکن است تیم‌های خاصی در قالب لباس‌شخصی در مناطق مختلفی در پی ایجاد تنش در فضای امنیتی باشند. بنابراین وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و نیروی انتظامی در مورد نحوه مواجهه با لباس‌شخصی‌ها اطلاع‌رسانی کنند.این عضو کمیسیون امنیت مجلس در مورد اینکه در بخشی از روایت شهرام گیل‌آبادی گفته شده که یکی از نیرو‌های پلیس عذرخواهی کرده و گفته که «کاری از دست ما بر نمی‌آید» بیان کرد: این اتفاق شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت است؛ پلیس مسوول برخورد با جرائم به ویژه جرائمی که در منظر پلیس باشد، است. در کل باید تکلیف لباس‌شخصی‌ها مشخص شود؛ اگر واقعا وابسته به دولت و دستگاه‌های دولتی هستند، پلیس، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه باید اطلاع‌رسانی کنند. اگر هم این افراد وابسته به دولت نیستند باز هم اطلاع‌رسانی و برخورد با لباس‌شخصی‌ها برعهده این نهاد‌ها است. همچنین در صورت مواجهه شهروندان با لباس‌شخصی‌ها، باید به پلیس اطلاع دهند و پلیس نیز موظف است تکلیف این افراد را روشن کند.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو