به گزارش بهداشت نیوز، حسنارشیدی در ابتدا به این سوالات پاسخ داد؛
چگونه افراد با پشتکار بی انگیزه می شوند ؟افرادی که پشتکار زیادی دارند چه چیزی باعث میشود که انگیزه خود را از دست بدهند ؟
پس بی انگیزه بودن هم مثل با انگیزه بودن دلایل مختلفی دارد ممکن است که شما یک هدف برای خود قرار دهید در ابتدای هدف‌گذاری طبیعی است که انگیزه بالاتر می باشدباعث میشود اهداف به خوبی پیش روند پس از مدتی چون اقدامی برای آن انجام نمی گیرد خوب پیش نمی‌رود بعد یا افراد بی انگیزه میشوند یا هدف تغییر میکند یا کلاً هدف نادیده گرفته میشود
وی در ادامه توضیح داد :آقای داگ لاس یکی از متخصصین بزرگ در حوزه آموزش و پرورش دنیا که بر روی انگیزه مدیریت معلمان برای بهبود کیفیت آموزش تلاش بالایی داشته است اعلام می دارد انگیزه بسیار زیادی که معلمان برای بهبود کیفیت آموزشی دارند در مواقع زیادی آنها را فرسوده میکند و باعث میشود دیگر آن انرژی لازم را نداشته باشند به عنوان مثال شما می خواهید زبان یاد بگیرید و انگیزه قوی دارید و در آن زمینه اولین اقدام خود را شروع می کنید مثلاً در طول روز چند کلمه انگلیسی می خوانید اما بعد از گذشت چند روز شما متوجه می شوید که این کافی نیست و به همین منوال پیش بروید زمان زیادی از شما گرفته می شود و شما به زبان انگلیسی مسلط نمی شوید و سپس یک اقدام دیگر را نیز اضافه میکنید دیدن بعد از مدتی فیلم با زبان انگلیسی می بینید نه کافی نیست یک کتاب می گیرد و کتاب را شروع می کنید به اقدامات اضافه روی می‌آورید از این همه منابع هزینه و زمانی که در اختیار دارید خسته میشوید و باعث می شود دیگر نخواهید آن هدف را ادامه بدهید و دچار بی انگیزگی میشوید
رشیدی عنوان کرد که در واقع این طور فکر میکنیم وقتی که یک یا دو اقدام ما را به هدفمان می رساند به خوبی ولی آنچنان خودمان را در اقدام های مختلف غرق میکنیم که باعث میشود دچار فرسایش شویم فرسایش ناشی از اقدامات که همزمان در کنار هم داریم انجام می دهیم هر کدام از آنها قطعاً انرژی زمان و هزینه را از ما می گیرد و باعث میشود ما دچار خستگی شویم تا این که داریم اقدام‌های لازم را افزایش می‌دهیم به تدریج میبینیم خروجی و نتایج حاکم میشود و دیگران نتیجه لازم را نمیگیرند کیفیت آن نتیجه که میخواهیم مثل همیشه نیست دچار استرس می شویم و باعث میشود دیگر نتوانیم به خوبی عمل کنیم وی توصیه کرد : هر موقع هدفی مشخص کردید سعی کنید و اقدامات را آهسته آهسته اضافه کنید و یک دفعه چند تا اقدام کنار هم انجام ندهید چون این کار باعث می شود منابع زیادی که به هدف خود اختصاص می دهید علاوه بر اینکه هدف های دیگر جا بمانی به آن هدف خاص خود هم نرسید و آن کیفیت لازم را از هدف خود نگیرید
رشیدی در ادامه به این سوالات نیز پاسخ داد:
چرا به هدفمان نمیرسیم ؟ چه نکاتی را رعایت نمیکنیم؟
۱: ارتباط احساسی با اهداف خیلی از افراد اهدافی که برای برای خودشان تعیین می‌کنند هیچ ارتباط احساسی با هدف خود برقرار نمی‌کند صرفاً مثلا برای خودشان تعیین می‌کنند که می‌خواهند یک ورزشکار حرفه‌ای شود اما هیچ ارتباط احساسی با آن هدف قرار نمی کند یعنی قلبشان برای آن هدف نمی تپد و وقتی به آن هدف فکر می کنند احساس خوبی به آنها دست نمی دهد صرفاً بر اساس یک تصمیم گیری که از طرف جامعه یا خانواده بوده است دست به انتخاب هدف زدن و از لحاظ قلبی آن هدف در دل آنها جایی ندارد .سه روش برای علاقه مندی و ارتباط حسی با اهداف وجود دارد اولین انگیزه درونی خودمان یعنی اینکه خودمان با هدف چند چندیم و چقدر آن هدف مان را دوست داریم در اوقات فراغت خود به چه کاری می پردازید که برای شما لذت بخش باشد و گذر زمان را حس نمی کنیم سطح درونی مشوق‌ها موانع ها و نگهدارنده ها خیلی حائز اهمیت می باشند ها باعث می شوند ما مسیرمان را سریعتر طی کنیم موانع عامل هایی هستند که جلودار ما هستند آن انگیزه های درونی ما را کم میکند و اشتیاق را نسبت به هدف پایین می آورد پس باید حواسمان به اینها باشد و آنها را از قبل از هدف گذاری در نظر بگیریم و ببینیم از چه راهی می توانیم این مشوق ها را بیشتر کنیم و در مقابل موانعی که وجود دارد بتوانیم مقابله کنیم
دوم: اینکه به یک شخص خاصی که برای ما عزیز است آن را ربط بدهید یعنی ارتباط بیرونی خیلی از اوقات برای اینکه کارهایی را انجام بدهید مثلاً زمانی که می خواهید کتابی بخوانید خود را تشویق کنید که بعد از خواندن ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ کلمه است که کتاب خود را به یک نوشیدنی یا یک مهمانی خوب دعوت بکنید ارتباط بیرونی را باید برقرار کنید که بتواند به شما انگیزه بدهد لیست انگیزه های خود را بنویسید شاید لازم باشد چیزی برای خودتان بخرید یا جایی برویم
بنابر گزارش مفدا، وی در اخر راهکار های زیر را اریه داد :
چهارگام مهم برای اولویت بندی کارها در لحظه چه کاری را انجام بدهیم که مناسب ترین کار برای آن لحظه باشد شاید قبلا از سیستم‌های اولویت‌بندی استفاده کرده باشید اما گاهی وقتا مشکلاتی برای ما پیش می آید که طبق اولویت بندی هایی که برای خودمان در نظر گرفته‌ایم نمی توانیم عمل کنیم یعنی از قبل برنامه های خود را نوشته لیست اولویت بندی ها را هم مشخص کرده اید اما یک سری از کارها را نمی توانیم انجام بدهیم و در پایان شب حس خوبی نداریم و حس میکنیم هیچ کاری را انجام نداده ایم برای دسته بندی دسته اول کارهایی را که جز اقدام فوری هستند انتخاب کنید و زیر قانون دو دقیقه قرار می گیرند قانون دو دقیقه کار هایی که ضروری انجام دهید که وقتی کمتری از شما می‌گیرد برای این کارها زمان تعیین نمیکنیم و در لیست نمی‌آوریم این قانون دو دقیقه ی ذهن ما را به شدت مشغول می کنند اما انجام دادن آنها سخت نیست و زمان زیادی را از ما نمی گیرد مدل دوم واگذاری اختیار به دیگران ما فرصت انجام دادن همه ی کارهارا نداریم یا کارهای مهمتری هست که می توانیم آنها را انجام بدهیم مثلاً یک پروژه مهم داریم کارهای مهم اما غیر ضروری می توانید از دیگران بخواهید آن کارهای غیر ضروری و مهم را برای شما انجام دهد مدل سوم کارهای اطلاعات معلق خیلی از اوقات اطلاعاتی به گوش ما می‌خورد که جالب به نظر می‌آید اما تمام اطلاعات را نداریم یک بخش از آن اطلاعات را داریم که به کارمان می آید پس باید کار را تا زمانی که اطلاعات لازم به دست نیاوردی به صورت معلق نگهداری میکنید ولی نمی‌توان از آن اطلاعات ناقص استفاده کنیم قسمت چهارم بخشی که ما فعلاً نمی خواهیم کاری انجام بدهیم ولی اطلاعات را در بخش ذخیره سازی ذخیره می کنیم یعنی الان به آن احتیاجی ندارم اما مطالب جالبی هستند که بعداً می خواهم از آنها استفاده کنم مدل پنجم بخش سطل زباله خیلی از اطلاعاتی که هرروز وارد ذهن ما می شود از فیلترهای ذهن ما عبور می کند اصلاً به آنها احتیاجی نداریم و باید آنها را دور بریزیم از شرشان خلاص شویم
