نظر یک کارشناس درباره تابلوی مرگ دلقک گیتاریست در موزه ملی ایران

منبع: همگردی

5

1401/10/19

01:01


ایسنا/ براساس خبرهای بدست آمده، نظر یک کارشناس درباره تابلوی مرگ دلقک گیتاریست در موزه ملی ایران مطرح شد.

بحث اصالت اثر هنری یکی از موضوعاتی است که همواره کارشناسان را به چالش کشیده است. مکانهای مهمی مانند موزه ها که به نمایش آثار هنری و تاریخی اختصاص دارند اما فارغ از چالش هایی که این موضوع ایجاد می کنند، باید توانایی آن را داشته باشند که بتوانند درباره اصالت داشتن یا نداشتن اثری با دقت لازم اظهارنظر کنند.

تابلوی پرحاشیه پیکاسو با عنوان «مرگ دلقک گیتاریست» نیز از این قاعده کلی جدا نیست. در همین راستا و پس از اینکه حواشی درباره اصالت این اثر هنری به میان آمد، فارغ از هجمه های رسانه ای کارشناسان با بازدید از این اثر به نتایج تازه ای دست پیدا کرده اند.

بهرام کلهرنیا، هنرمند و کارشناسی است که از این اثر هنری بازدید داشته و یافته های خود درباره این اثر را در میان میگذارد. یافته هایی که نشان می دهند این اثر پیکاسو که در موزه ملی ایران نگهداری می شود، چاپ افست است: این کار گونه ای از چاپ محسوب می شود که روی بوم انجام شده است. به عبارتی بوم را بگونه ای آماده کرده و با دستگاه چاپ افست اقدام به چاپ این اثر کرده اند. برای مثال ممکن است شما از موزه لوور بازدید کنید و پرتره ای از دوران طلایی رم ببینید و مایل باشید آن را در دفتر کار یا منزل خود داشته باشید. لوور یک قالب از کار اصلی دارد و یک کپی از آن را با یک قیمت و شماره ای که پشتش است، می فروشد اما در واقع این نمونه ها ارزش هنری ندارند.

او با اشاره به پیشرفت های چاپ اثر هنری اظهار می کند: گاهی اوقات یک اثر هنری به ضرورت، نیاز به نشر اجتماعی دارد. برای مثال فرض کنید می خواهیم کتابی از آثار پیکاسو چاپ کنیم و تصویر او را برای کتاب چاپ کنیم؛ ممکن است 10 هزار تیراژ هم برای آن داشته باشیم. امروز با توجه به پیشرفت هایی که صورت گرفته نمونه آثار هنری به راحتی در اختیار مردم و هنردوستان قرار میگیرد اما گاهی اوقات برخی آثار با تیراژ محدود نشر پیدا می کنند مثل کارهای لیتوگرافی یا حکاکی.

کلهرنیا اضافه می کند: به کمک تکنیک های متنوعی می توانیم یک نمونه طراحی را اجرا کنیم و بعد با ابزارهای مختلفی آن را ماکسیموم تا 300 نسخه تکثیر کنیم؛ اما با تکیه بر قوانین چاپی تا چاپ دیگری از آن اثر صورت نگیرد. در چنین موقعیتی خود استادی که کار چاپ انجام داده، شماره نسخه چاپ شده را پشت اثر می نویسد و همه را امضا می کند و اگر شرحی باشد، با دست می نویسد و با عنوان کار اورجینال ارائه می دهد. در موزه های مختلفی مانند موزه هلند و استانبول نمونه آثار چاپ دستی داریم که به صورت مخصوصی از آنها نگهداری می شود. اما موضوع چاپ افست متفاوت است.

این کارشناس هنر درباره علت چاپ شدن «مرگ دلقک گیتاریست» چنین فکر می کند: تولیدکنندگان نمونه ای که در موزه وجود داشت، برای اجتماعی کردن این اثر اقدام به چاپ افست آن با حفظ ویژگی های کار اصلی کرده اند. من پیگیری کردم موسسه ای که در فلورانس چاپ این اثر را انجام داده، آن را در ابعاد مختلف دیگری نیز تکثیر کرده و حتی اندازه اصلی و اورجینال پیکاسو را رعایت نکرده است. کدهای مربوط به این موسسه به صورت جداگانه در لبه بوم چاپ شده بود.

او درباره ارزش این اثر آن را یک «عتیقه به درد نخور» توصیف می کند و ادامه می دهد: با توجه به اینکه امروزه چاپ افست و تکنیک چاپ خیلی توسعه پیدا کرده، کار به لحاظ چاپی هیچ گونه ارزشی نداشت و به لحاظ نگهداری نیز مورد کم لطفی قرار گرفته بود و آنگونه که من متوجه شدم، این تابلو جز اموال توقیفی بوده که به موزه تحویل داده شده بود. در موزه اشیای خیلی زیادی وجود دارد که یا از قاچاقچیان یا از طاغوتیان گرفته می شود یا قاضی به عنوان امانت به موزه تحویل می دهد تا تکلیف آن مشخص شود و متأسفانه بسیاری از این اشیا فاقد ارزش هستند و باید توجه کرد که چون به موزه وارد شده اند، لزوما ارزش موزه ای ندارند.

این هنرمند در ادامه مثال می زند: در یکی از این مخزن ها که من دو هفته پیش برای بازدید رفته بودم، با مقدار زیادی از اشیا مواجه شدم که قاچاقچیان تاریخی به جعل ساخته بودند تا به کلکسیونر بفروشند. این مسأله در تمام دنیا وجود دارد و این کارشناسان هستند که باید برای تشخیص اصالت یک اثر دقت لازم را به کار بندند. متأسفانه درباره این اثر اشتباهی صورت گرفته و لفظ چاپ دیجیتال به زبان آمده که یک سو تفاهم در فضای خبری ایجاد کرده است.

کلهرنیا همچنین تأکید دارد که این اثر حتی تابلو هم محسوب نمی شود؛ برای نقاشی ابتدا بوم آماده می شود و هنرمند بافتی را می سازد که قلم و رنگ روی آن به نتیجه برسد. این کار یک اثر چاپی است که میتوان گفت یک عتیقه به درد نخور است. من آن روز به شوخی سر به سر دوستان گذاشتم که سطل آشغالی نیست این اثر را به داخل آن بیندازیم؟

او اضافه می کند: با توجه به تحولات صنعت چاپ این اثر دیگر ارزشی ندارد. تکنولوژی چاپ بقدری توسعه پیدا کرده که ما می توانیم یک کپی برابر اصل را از یک تابلو داشته باشیم و به دیوار بزنیم و به داشتن یک نمونه خوب افتخار کنیم. این کار هیچ ارزشی ندارد و حتی به میزانی بد است، که شایسته موزه نیست مگر اینکه موزه جا داشته باشد و بخواهد به عنوان یادگاری آن را نگه دارد. این اثر وارد موزه شده و یک سند اداری دارد که چه تاریخی به چه دلیلی به گنجینه راه پیدا کرده و باید طبق قوانین اداری با این اثر برخورد شود که کار سختی است. من به دوستان پیشنهاد کردم که در شأن موزه نیست که این اثر را نگه دارند.

نظر یک کارشناس درباره تابلوی مرگ دلقک گیتاریست در موزه ملی ایران

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو