انشا روز پدر ؛ ۱۲ انشا کوتاه و طولانی برای تمامی پایه های تحصیلی

انشا روز پدر ؛ ۱۲ انشا کوتاه و طولانی برای تمامی پایه های تحصیلی


منبع: دلبرانه

5

1401/11/14

20:39


در این نوشته از دلبرانه می خواهیم چندین انشا روز پدر کوتاه و بلند صمیمانه و زیبا را به همین مناسبت خدمت شما ارائه نماییم.

چنانچه می خواهید به مناسبت ایام ۱۳ رجب و روز پدر یک انشا برای تقدیم کردن به پدر عزیز خود بنویسید و نیاز به ایده دارید با ما همراه باشید.

در ادامه مجموعه از تعداد زیادی انشا با موضوع روز پدر همراه چندین کارت پستال برای شما آماده و جمع آوری کرده ایم

انشا درمورد روز پدر با مضامین زیبا و صمیمانه

انشا روز پدر

انشا در سایه آفتاب پدر

پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته‏ ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانه‏ات، کودکی‏هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.

می‏خواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصه‏هایی را خوردی که مال تو نبودند!

ببخش اگر ناخن‏های ضرب‏ دیده ‏ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم.

اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمده‏ام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانی‏ات بزنم. سایه‏ات کم مباد ای پدرم!

آن روزها، سایه‏ات آن‏قدر بزرگ بود که وقتی می‏ایستادی، همه چیز را فرا می‏گرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکت‏های غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی می‏ریزد.

دلم می‏خواهد به یک‏باره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبی‏ات را که نگاه می‏کنی، یادم می‏آید که وقت غنچه‏ها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.

این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هم‏معنی، کنار هم چیده شده‏اند. یعنی در دائره المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه ‏السلام است.

انشا کوتاه روز پدر

انشا کوتاه روز پدر

بهترین پدر دنیا سلام

سلام بر تو ای زیباترین شعر هستی که بودنت همیشه آرامشی عمیق در دلم هویدا می کند.

بهترین پدر دنیا  خستگی ات را با تمام  وجودم به جان می خرم  و از ته قلبم عاشقانه دوستت دارم

زبانم قادر به تشکر از زحماتت نیست

پدرم تنها کسی است که باعث  می شود  بدون شک باور کنم که فرشته ها هم می توانند مرد باشند

مردانی از  جنس عشق وصفا و عاطفه

اری پدرمـ همان هلال ماه گونی است که وجودش مایه روشنایی خانه است  و به وجودش افتخار مکنم

روزت مبارک بهترین پدر دنیا

انشا در مورد روز پدر

انشا در مورد روز پدر

امیدوارم وقتی این نامه را میخوانی توانسه باشم بخشه کوچکی از قلبت را شاد کنم. نمیدانم چگونه شروع کنم اما بگذار برایت  ساده بگویم درست است که برای جبران زحمت هایت این حرف ها کافی نیست درست.

من دستهایت را میبوسم بابت تمام زحمت هایی که برایم کشیده ای…

میدانی پدرجان این دیوار چین را الکی بزرگ کرده اند  هیچ دیواری مانند تو نمی تواند در این دنیای عجیب تکیه گاه محکمی برای من باشد!

پدرم تو به من ثابت کردی که فرشته هام می توانند مرد باشند

ببخشید اگر کم میگویم دوستت دارم تو بگذار پای غرور بچه گانه ام آخه پدرم مانده است تا یاد بگیرم!

اما پدر هیچ وقت یادت نرود که قهرمان زندگیِ من تو هستی!

قهرمان من! هرچقدر بزرگ بشوم حتی اگر سر پرست یک خانواده بشوم بازهم برای تو ان دختر شاد و کوچک چهارده ساله خواهم بود..همان که اغوشه تو برای اثبات بهشتش کافی بود!

اولین عشق زندگیه من روزت مبارک

انشا ادبی روز پدر

انشا ادبی روز پدر

سلام پدر

دلم برایتان بسیار تنگ شده برای آن دستانتان ک هسته کار هستند دلم برایتان بسیار تنگ شده است.

می دانید این بار میخواهم از شما بنویسم میبخشید ک شاعر نیستم تا برایتان غزل بسرایم.

پدر مهربانم شما دقیقا همان بهترین پدیده و لگوی زندگی من هستید

هیچوقت فکر نمیکردم نوشتن از شما انقدر سخت باشد.

بگذارید حاشیه را کنار بگذارم و بگوییم حرف هایی را ک خیلی وقت است در دلم نگه داشته ام.

میدانی پدر جان با اینکه همیشه غروب های جمعه دلگیراند اما همین ک خانه بوی شمارا میدهد کافیست.

با اینکه همیشه صبح های شنبه دل کندن از تخت برایم بسیار سخت است اما همین ک همیشه با خنده نگاهم میکنید تا اخم هایم را باز کنم و از رفتن به مدرسه ناراحت نباشم برایم کافیست.

خواستم بگویم با اینکه خیلی‌وقت است کنارتان نخوابیده ام تا شب ها هنگام ترس دستتان را بگیرم.

نه که دیگر نترسم چرا اما همین ک شب ها صدای نفس هایتان را می شنوم برایم کافیست خواستم بگویم درست است من در هیچ زمینه ای استعداد ندارم اما  همین ک شما مرا همیشه بهترین میبینید برایم کافیست.
پدرم

خواستم بگویم و تشکر کنم برای تمام ان شب هایی ک از بیماری رنج میبردم و شما حتی بهتر از یک پرستار در کنار من برای بهتر شدن حالم نشسته بودید.

من برای تمام خطاهایی ک کردم اما شما حتی دادی بر سرم نکشیدید و به ارامی خطایم را بهم گوش زد کردید ازتان ممنونم.
پدر دلسوزم

شما بهترین مرد زندگی من هستید

بهترین مرد ک چ عرض کنم بهترین ادم زندگی من هستید

شما دقیقن همانی هستید ک حتی اخمش ب دل مینشیند

شما دقیقن همانی هستید ک همیشه و همه جا مایع افتخار و ابروی من بوده اید

من از داشتن شما از وجود شما بسیار خوشحالم

من به داشتنتان میبالم من شما دلیل حال خوب من هستید دوستتان دارم

به قول گفتنی دل میخواهد نه تنها صورتتان نه تنها چشمهایتان بلکه صداییتان را هم ببینم من به فدایتان جای گل هاهم شما بخندید که شما حتی از شکوفه های بهاری هم زیباترید.

انشا خوشبختی یعنی پدر

انشا خوشبختی یعنی پدر

اول انشایم را با مقدمه شروع می کنم مقدمه برای کسی که تمام زندگیم به یک نفس او وابسته است.

بهترین خوشبختی یک کودک مخصوصا دختر سایه پدرش است که اگر این سایه از سرش بر داشته شود دیگر خوشبختی برایش معنی ندارد و دیگر نمیتواند خوشبختی را تجربه کند.

خوشبختی یعنی پدر، روزش،سایه اش، مهربانی اش که اگرخواسته باشیم خوشبختی یک فرزند را با مهر پدرش توصیف کنیم نمی توانیم از اول به آخر خوشبختی برسیم و اگرلحظه ای غافل شویم نمی توانیم خوشبختی را تجربه کنیم و همیشه درحسرت هر روز  هر ساعت،دقیقه،ثانیه خواهیم بود تا برگردد و بتوانیم آن رابه درستی تنظیم کنیم .

پس همه ی ما باید مراقب باشیم تا خوشبختی خانه مان را از دست ندهیم این خوشبختی به آسانی به دست نمی آید ولی لحظه ای غفلت می تواند آسان آن را از ما بگیرد پس مراقب خوشبختی های زندگی مان باشیم تا بهترین فرصت خوشبختی زندگی مان را از دست ندهیم.

انشا با موضوع روز پدر

انشا با موضوع روز پدر

پدرم مظلوم ترین شخصی که تا به حال در زندگیم دیدم تو بودی و هستی

خدا بهشت را زیر پایت قرار نداده اما همیشه به جرم پدر بودن ایستادگی کردی.

میدانم تا به حال هزار بار ترک برداشتی اما یک بار هم دم از شکست نزدی و نگذاشتی حتی یک درصد هم چیزی را احساس کنم.

ببخش مرا که گاهی انتظار های بی جایی داشتم،ببخش تمام نادانی ها،نفهمی هاو اعتراض هایم را.

هیچوقت رو نشدم کلمه دوستت دارم را بگویم اما حال میخواهم بوسه بزنم دست هایت را که هیچگاه دستهایم را رها نکردند و بگویم دوستت دارم.

انشا نامه ای به پدرم

انشا نامه ای به پدرم

پدر امروز می خواهم نامه ای بنویسم برای تو بدون فکر کردن به تاثیراتی که این نامه بر روی افکار و ذهنیتت نسبت به من خواهد داشت بدون اینکه بدانم این نامه باعث خوشحالی و ناراحت شدن تو می شود اما این را بدان که همه این نوشته ها حرف های دلم را بیان می کند.

پدر مرا ببخش برای تمام زحماتی که برایم کشیدی و من هیچگاه از تو برای این زحمت ها سپاسگزاری نکردم برای همه غم کشیدن ها و غصه خوردن هایی که سهم تو نبود برای جوانیت چهره زیبایت که همه در اثر غصه از دست رفتند و شکسته شدند .

پدرم مرا ببخش که پینه بسته ات که در لای درهای بسته روزگار باقی مانده بود را ندیدم .

همیشه فکر می کردم که بهشت زیر پای مادران است اماامروز درک کردم که بهشت در دستان پینه بسته است.

بهشت من در دست های تو خلاصه میشود اگر بتوانم تمام آن کارهایی را که تو آرزو داشتی را انجام بدهم و باعث افتخار و سر بلندی تو شوم .

جای سوره ای از قران به نام توخالی است که همیشه بزرگی، مهربانی، از خود گذشتگی تو در یاد ها تا ابد  باقی بماند.

انشا برای پدر فوت شده

انشا برای پدر فوت شده

سلام پدرم

امیدوارم آنجا که هستی حالت خوب باشد، اینجا حالِ همه ی ما خوب است.

غمی نیست جز تحمل چشمان غمگین مادر، جز دلی که دیگر برایمان دل نمی شود.

پدرم حرف تو که می‌شود بی صدا میشکنم بگذریم ازینکه حال من هیچ وقت خوب نمی شود.

صادقانه بگو آغوش من گرم تر بود یا آسمان؛

بابای خوبم دروغ چرا من تنها نیستم، پر از خیال توام کاش این سفر راه بازگشتی داشت.

آخَر چمدانت چقدر بزرگ بود که زندگی،جان وروح مرا با خود بردی

بعد رفتنت پدرم هستیِ من

سر به جاده های بی کسی سپرد

کاش فقط چند ثانیه می آمدی تا به تو بگویم ببخشید قدر تو را ندانستم  کاش قبل رفتنت مرا در آغوش میگرفتی دلم برای صدا کردنت خیلی تنگ شده است.

کاش می‌توانستم به آن هایی که پدر دارند بگویم فقط چند ثانیه از اتاق بیرون بروید و پدرتان را در آغوش بگیرید بجای همه ماهایی ک بابا نداریم.

انشا درباره روز پدر

انشا درباره روز پدر

پدر جان!

امروز با یک دنیا شور و اشتیاق،وضوی عشق میگیرم و پیشانی برخاک میگذارم و خدا را شکر می کنم که فرزند انسان بزرگ و وارسته ای چون تو هستم!

تو در نزد من اسوه مقاومت،صبر،ادب و پایداری بودی و من درس ایستادگی را از تو آموختم پدر!

دروغ چرا؟

زبانم قاصر است از توصیفت وقتی میبینم علم شناخت تو را هنوز نیاموخته ام.

دلم میگیرد وقتی میبینم نخستین گام های آموختن تو بودی و من باز با دیدن بابا آب دادن ها و بابا نان دادن ها گول الفبا را خوردم و از تو غافل شدم.

با این حال راستش را بخواهی وقتی برگ برگ دوران کودکی ام را ورق میزنم در کنار محبت و عشق  مادر همیشه کسی هست که آرامش را درلحظه لحظه زندگی ام تزریق کرده است.

کسی قلبی به وسعت عشق دارد و آرامشی به گستردگی دریا،قهرمانی بزرگ که هیچوقت مدالی در گردنش نبوده مردی فداکار که از تمام وجودش برای خانواده اش مایه میگذارد

دریغ از حرفی که بوی منت دهد یا یکبار گله و شکایت و یا حتی لحظه ای دست کشیدن از تلاش، پس با این حال فدایت می شوم ای بزرگ مرد زندگی ام که با همان اندک لحظاتی که درخانه هستی بهترین خاطرات را برایم به تصویر میکشی.

دوستت دارم و روزت مبارک.

انشا طولانی روز پدر

می نویسم برای تو،  برای تویی که جزء مهمترین های زندگی منی!

تویی که بودنت آرامش است و نبودنت آشوب

تویی که از بزرگترین داشته های منی و فکر نداشتنت مرا دیوانه می کند!

پدر سالهاست که در کنارت خوشبخت ترین انسان روی زمینم!

تو مرا آنگونه که می‌خواهم دوست داری!

محبت وعشق تو ازخالصانه ترین عشق های دنیاست! بودنت در کنارم دنیایی را برای من ساخته، که از هیچ چیز و هیچ کس، باکی ندارم و می دانم حتی اگرهیچ کس در دنیا،مرانخواهد آغوش تو به روی من ودردهایم باز است.

تو سمبل عشق در قاب غروری، غروری که تو را سرد وسخت نشان می دهد اما من می دانم که احساس تو به من لطیف ترین حس دنیاست!

تو سالهاست که بی منت برای آسایش من رنج دیده و سختی کشیده ای!

تو بزرگترین، مرد زندگی منی! من می دانم که تو در برابر هیچ کس سرخم نکرده ای اما برای در آغوش گرفتن من، قامت خم کرده ای!

در دنیایی که عشق دیگر معنایی به جز احساسی زودگذر ندارد تو نماد عشق بی پایانی!

در دنیایی که عشق سرانجامی جز  نرسیدن ندارد تو تندیس عشق بی تاوانی! و بهترین حس دنیاست، اینکه می دانم که می مانی!

و پدر آفریده شد تا مرز های دوست داشتن را جابه جا کند. تا در دنیای بی‌رحمی، مرحمی باشد بر زخم هایمان!

انشا دستان زحمتکش پدر

کاش بوسه بودم تا روی دستانت می نشستم. کاش بال بودم تا روی شانه هایت پیله می بستم. کاش شب بودم تا آرام و بی درد در آغوشم تورا می فشاردم.

همیشه از نگاه خسته ات مهربانی موج می زند. از دستان زمخت و پینه بسته ات حمایت و پشتیبانی می بارد. گاه که همین دستانت را روی شانه ام می گذاری دلم مثل کوه قرص می شود.

به طوری که هیچ گردبادی توان مجادله با من را ندارد. چندی پیش که از فرط سرما می لرزیدم دستانم را که گرفتی از زبری اش دلم لرزید.یادم آمد روزهای کودکی ام را که یکی از انگشتان دستانت را می گرفتم و در دل آرزو می کردم کاش دستان من هم به اندازه ی تو باشد.

از آن لبخندهای مهربانت می زدی و مرا به خود نزدیک می کردی! چقدر زود گذشت و چه غریبانه دستانت پیری را زودتر از سنت تجربه کرد!ای پدر دستان پینه بسته ات را می بوسم و از درگاه پروردگار برایت عمری باعزت می طلبم. تو از کودکی قهرمان تمام لحظه هایم بودی و اکنون که سال های مدیدی از آن می گذرد هنوز همان قهرمان مانده ایی!

می دانی چرا؟همیشه با نگاهت با حمایت های بی دریغت و با پشتیبانی های مکررت سعی در آموزش آن ها به من داشتی که همه چیز برایم ممکن است.

به همه چیز خواهم رسید به شرط آنکه تو را داشته باشم و بخواهم! وقتی که برای خواستن چیزی مصم باشم دستانم یاری دهنده ی من خواهد بود.شاید فردا روزی من هم همچون دستان تو را داشته باشم اما یقین دارم همچون تو به داشتن آن و تلاش خود افتخار خواهم کرد.

پدر معجزه ایی است که بهشت ندارد. پر پرواز هم ندارد اما عجیب بوی خدا را می دهد.

انشا برای روز پدر

انشا برای روز پدر

همه ی فرشته ها که بال ندارند. گاهی فرشته ها دو دست نیرومند دارند و دوپای محکم. گاهی فرشته ها بال ندارند.

بهشت زیر پای پدران نیست. اما بی ریانه برایمان زحمت می کشند. تمام طول روز کار می کند و سختی های زندگی را تنهایی به دوش می کشد تنها برای یک لبخند ما. بهشت زیرپای پدران نیست بلکه در دستان آن ها است.

همان دستان پینه بسته ایی که کار می کنند تا ما با اشاره ای هر وسیله ایی که دلمان می خواهد بخریم.

بهشت در نگاه پدر است همان نگاه خسته ایی که از آن ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی می بارد، همچون ابر از وجودش می کاهد و همچون بارانی بر سرمان می بارد تا مثل بذری از دل خاک جوانه بزنیم و رشد کنیم ولی همچنان مانند ابری بالای سرمان می ماند و از دور حواسش هر لحظه به ما است.

در سرما کنار می رود تا نور خورشید برما بتابد در گرما مانند چتری بالای سرما می ماند تا از گرما دور بمانیم و در هنگام عطش همچون بارانی خنکای آب را در وجودمان تزریق می کند.

پدرها در هنگام سختی اشک نمی ریزنند شیون نمی کشند بلکه عرق می ریزند، آه می کشند. پدر مانند کوهی محکم همیشه تکیه گاه می ماند و همیشه کمر خمیده ی خود را پشت لبخند محکم خود پنهان می کند.

پدرها قهرمان قصه ی همه ی بچه هاهستند. مراقب قهرمان زندگیتان باشید.

خیلی از مادرهای سرزمین من شیر زن هستند. و همزمان هم پدر هستند برای فرزندان خود و هم مادر. و خیلی از پدرهای سرزمین من هم پدر هستند هم مادر.

این ها در زندگی اسطوره اند. اسطوره هایی که هرگز در ذهن و قلب ها نمی میرند. پدرها و مادرها فرشته هایی هستند که بال ندارند.

مطالب مرتبط »»

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو