جهان چندقطبی و پیدایش قدرت‌های منطقه‌ای چه دشواری‌هایی برای تل‌آویو رقم می‌زند؟

منبع: نمکستان

3

1401/12/15

12:31


صهیونیست‌ها در جهان دوقطبی و تک‌قطبی با توجه به نفوذ خود از طریق غرب می‌توانستند آزادی عمل بسیاری داشته باشند، اما در یک جهان با قدرت متکثر، غرب بخش کوچک‌تری از قدرت را نسبت به امروز تشکیل خواهد داد.

رژیم‌صهیونیستی در نبود یک عامل بازدارنده موثر، در محاصره محور مقاومت قرار گرفته که از ایران تا مدیترانه امتداد دارد. دنباله‌های این محور تا داخل فلسطین نیز کشیده شده‌اند. حبس رژیم ناشی از تغییرات بروزکرده در غرب آسیا، از ۴ دهه قبل است.

تشدید دیدگاه‌های مقاومتی در سرزمین‌های اسلامی و فلسطین پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران، موجب شد جرقه‌های نخستین انتفاضه فلسطینیان در دسامبر ۱۹۸۷ زده شود. پیش از آن نیز این انقلاب موجب پیدایش جهاد اسلامی فلسطین در سال ۱۹۸۱ و حماس در سال ۱۹۸۷ شده بود.

این دو گروه امروز غزه را از سیطره صهیونیست‌ها خارج کرده، کرانه باختری را برای آن‌ها نامن ساخته و دامنه تنش‌های فراگیر را تا سرزمین‌های سرزمین‌های ۱۹۴۸ -سرزمین رسمی رژیم‌صهیونیستی- کشانده‌اند. این وضعیت در شرایطی رقم خورده که جهان دوقطبی (آمریکا و شوروی) و سپس تک‌قطبی (آمریکا) در جریان بوده است. با تغییر شرایط جهان و گذار از تک‌قطبی به چندقطبی که می‌تواند موجب تحرک بالاتر کشور‌های جهان از جمله ایران و محور مقاومت شود، وضعیت رژیم دشوارتر شده و میزان حمایت‌های صورت‌گرفته از آن نیز کاهش خواهد یافت. در این گزارش تلاش شده تا تصویری از وضعیت رژیم در آینده و در یک جهان چندقطبی که با ظهور قدرت‌های منطقه‌ای نیز همراه است، ترسیم شود.

مصائب بازگشت بلوک‌بندی‌ها برای رژیم
با بروز نشانه‌های جهان چند‌قطبی، در قالب مبارزه و رقابت شدید میان آنها، به‌ویژه در دوران پرتلاطم گذار، بلوک‌بندی‌های مختلف ناگزیر خواهد بود. هر‌چه کشور‌ها نزدیکی جغرافیایی بیشتری به نقاط بروز درگیری داشته باشند، برای پیوستن به بلوک‌ها تحت فشار بیشتری قرار خواهند گرفت. اگر آفریقای جنوبی، آرژانتین یا نیجریه می‌توانند از بلوک‌بندی‌ها خود را خارج نگاه دارند، در نزدیکی نقاط رقابت که هم‌اکنون به شکل جنگ در اوکراین بروز کرده است، کشور‌های مجاور قادر نیستند به‌طور موثری از بی‌طرفی خود حفاظت کنند.

تنها دو دسته از کشور‌ها تحت شرایطی قادر به دور نگاه داشتن موثر خود از پیوستن به بلوک‌ها هستند. نخست کشور‌های دور از میدان جنگ، مانند برخی کشور‌های آفریقایی و آمریکای لاتین، یا قدرت‌هایی که بلوک‌های درگیر نه می‌توانند و نه به نفعشان است آن را تحت فشار قرار داده یا تحریک کنند. این مساله درحال حاضر به نوعی منحصر در هند است. قدرت‌ها نه می‌توانند به هند فشار وارد سازند، نه برایشان مقدور است از مواهب همکاری‌های چندبعدی با این کشور دست بکشند. غرب همچنان‌که در جنگ علیه روسیه، همراهی هند را در اختیار ندارد، در مقابله با چین از این موهبت بهره‌مند است.

رژیم‌صهیونیستی نه از میدان رقابت بلوک‌ها دور است و نه دولتی قدرتمند همانند دهلی‌نو است که بتواند در برابر فشار‌های الحاق به بلوک‌بندی‌ها مقاومت ورزد. تل‌آویو زمانی که درگیری‌ها شدیدتر از وضعیت بغرنج فعلی شوند، چاره‌ای جز همکاری با یک بلوک نخواهد داشت و لاجرم دشمنی بلوک مقابل را برای خود می‌خرد. اگر صهیونیست‌ها به بلوک غرب علیه روسیه بپیوندند، چیزی که تاکنون خود را اندکی از آن بیرون نگاه داشته‌اند، با فشار‌های روسیه در سوریه خواهد شد و همزمان مورد هدف چین که از دور در رقابت‌ها حضور دارد، قرار می‌گیرند.

همچنین حتی اگر رژیم‌صهیونیستی بتواند به «وسط‌بازی» خود ادامه دهد، کشور‌هایی که در بلوک‌بندی‌ها جای می‌گیرند، می‌توانند با جذب منابع نظامی جدید از کشور‌های متحد خود، موازنه‌های موجود را دچار تغییر کنند. اگر روسیه به دلیل حمایت متحدانش از مسکو در طول جنگ، تسلیحات بیشتری در اختیار آن‌ها قرار دهد، به شکل غیر‌مستقیم، حتی بدون آنکه تل‌آویو با پیوستن به بلوک غرب باعث برانگیخته شدن خشم روس‌ها شده باشد، از طریق تقویت دیگر کشور‌های منقطه که دشمنان تل‌آویو هستند، زیان‌های بزرگی متحمل می‌شود.

چه کسی باور می‌کند تل‌آویو در بلوک غرب نیست؟
تل‌آویو دشواری‌های بیشتری از آنچه تاکنون توصیف شده است در عصر «جهان چند‌قطبی» دارد. اگر در مرحله گذار از تک‌قطبی به چند‌قطبی، با بازگشت بلوک‌بندی‌ها به عرصه جهانی، تغییراتی در سیاست تل‌آویو رخ داده، موقعیت این رژیم به دلیل ویژگی‌هایش دشوارتر از دیگران است. سیاستی که رژیم در‌حال‌حاضر در پیش گرفته، وسط‌بازی میان بلوک غرب و روسیه است تا بتواند توامان رضایت هردو طرف را جلب کرده و خشم‌شان را دور سازد، اما چه کسی باور می‌کند تل‌آویو در بلوک غرب نیست؟ آیا اساسا صهیونیست‌ها بدون حمایت غرب قادر به حیات هستند؟ آیا اگر صهیونیست‌ها روس‌ها را جایگزین غربی‌ها سازند، مسکو می‌تواند و یا انگیزه دارد به عامل حیات‌بخشی برای تل‌آویو تبدیل شود؟ صهیونیست‌ها دارویی برای شرایط فعلی خود تحت عنوان «وسط‌بازی» برگزیده‌اند که این دارو یا سیاست برای هر دولتی راهگشا باشد، برای تل‌آویو نیست. شاید کسی باور کند، ترکیه یا حتی عربستان خواستار بازی در میانه بلوک‌بندی‌ها هستند؛ حتی در شرایطی که آنکارا در ناتو عضویت دارد.

اما با وجود عدم عضویت رژیم در ناتو، این برداشت وجود ندارد که تل‌آویو در بلوک غرب نیست. به عبارت دیگر وسط‌بازی صهیونیست‌ها قابل باور نیست و با تشدید رقابت میان بلوک‌ها، تل‌آویو لاجرم گردش شدیدی را تجربه خواهد کرد. اساسا اگر کسی باور کند ترکیه و عربستان با توجه به جمعیت، وسعت، تاریخ و اقتصادشان می‌توانند دربرابر فشار‌های غرب برای اقدام علیه روسیه یا حتی چین، مقاومت کنند، چنین برداشتی درباره صهیونیست‌ها وجود ندارد.

ظهور قدرت‌های منطقه‌ای و سیبل شدن رژیم
با شکسته شدن فضای متصلب تک‌قطبی، بدون بازگشت به جهان دوقطبی که آن نیز تا سطحی متصلب است، حاکم شدن نظام چند‌قطبی در جهان می‌تواند به قدرت‌های منطقه‌ای اجازه شکل‌گیری بدهد. در جهان دوقطبی، کشور‌ها ذیل آمریکا و شوروی قرار می‌گرفتند، حتی آنانی که مدعی بودند در قالب غیرمتعدها، تعهدی به قطب‌های جهانی ندارند. سنگینی تاثیر دو قطب جهانی مانع از آزادی تحرک این کشور‌ها می‌شد و آن‌ها توانی برای پیگیری مستقلانه سیاست‌هایشان نداشتند.

در نظام تک‌قطبی، این وضعیت دوگونه‌تر شد و حتی یکی از دوقطب نظام پیشین نیز در برابر رقیب پیشین خود، کوتاه آمده و شرایطش را پذیرفت. روس‌ها و چینی‌ها هرچند دارای ظرفیت تبدیل شدن به قطب‌های جهانی بودند، اما به دلیل هیمنه آمریکا از آن بازمانده و صرفا قدرت‌های موثر باقی ماندند. در غرب آسیا نیز کشور‌هایی مانند ایران، ترکیه و عربستان سعودی دارای ظرفیت‌هایی برای تبدیل شدن به قدرت‌های منطقه‌ای بودند، اما با وجود موضع‌گیری‌های متفاوت، از دایره تاثیر دوقطب یا تک قطب موجود، خارج نشدند.

در جهان درحال گذار، فعلی که نشانه‌هایی از چندقطبی را در خود دارد، ترکیه، ایران و عربستان‌سعودی با تفاوت‌هایی در سطح توان در بازی رقابت قدرت‌های منطقه‌ای درگیر هستند. این سه کشور پیش از این نیز دچار درگیری‌هایی با یکدیگر بودند، اما این درگیری‌ها بیشتر از سیاست داخلی این کشورها، متاثر از سیاست قدرت‌های بزرگ بود.
در جریان رقابت‌های منطقه‌ای میان این سه کشور، که طیف متفاوتی از روابط را از همکاری تا تخاصم و ائتلاف با یکدیگر علیه قطب یا قطب‌های دیگر تجربه می‌کنند، وضعیتی حاکم شده است که می‌تواند به زیانی بزرگ برای صهیونیست‌ها تبدیل شود. در جریان رقابت میان قدرت‌های منطقه‌ای غرب آسیا صحنه زد‌و‌خورد‌هایی است. هرسه قدرت موجود در این درگیری‌ها دچار آسیب‌هایی شده و حتی احتمال دارد تحت فشار‌های شدید، دچار تغییر دولت یا حتی در بدترین شرایط به تغییر نظام سیاسی دچار شوند، همانند آنچه در عربستان محتمل است.

با این وجود، موجودیت این کشور‌ها و حتی در بدترین حالت ظرفیت آن‌ها دچار تغییر نمی‌شود. در یک سناریوی بسیار بدبینانه اگر این کشور‌ها تحت فشار‌های همه‌جانبه تجزیه شوند، بدنه اصلی که باقی می‌ماند به اندازه‌ای بزرگ و توانمند خواهد بود که حیات آن ملت را حفظ کند، هرچند از گردونه رقابت قدرت‌های منطقه‌ای خارج می‌شود. چنین مساله‌ای، اما برای رژیم‌صهیونیستی به‌طور وجود ندارد. رژیم‌صهیونیستی در رقابت‌های منطقه‌ای ظرفیت دریافت و هضم ضربات را ندارد. عربستان ۲ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد و از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ کشورش متحمل ضربات عمقی موشکی و پهپادی یمنی‌ها شده است.

ایران نیز با یک میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع پیشتر طی سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ با رژیم صدام درگیر بوده و متحمل خسارات فراوانی شده که در پایان جنگ به‌طور تقریبی یک تریلیون دلار برآورد شد. این میزان با نرخ‌های امروزی دلار، هم‌اکنون چیزی معادل ۴ تریلیون دلار است. رژیم‌صهیونیستی با ۲۲ هزار کیلومتر مربع، تقریبا یک نودم عربستان و یک هفتادم ایران است و به مراتب وسعت، جمعیت و سابقه تاریخی کمتری نسبت به این کشور‌ها دارد.

به دلیل بروز شرایط جدید در منطقه، در شرایط گذار از تک‌قطبی به چند‌قطبی، آمریکا در آخرین فرصت‌های ممکن، دست به اتخاذ سیاست‌هایی برای حفظ رژیم زده است. «فرهیختگان» پیشتر در گزارشی به تاریخ ۳ دی ماه با عنوان «یک تیغ تا پایان» در بررسی «فرسایش دلایل و عناصر وجودی رژیم‌صهیونیستی» به توضیح سیاست‌های آمریکا در این خصوص پرداخته بود. در این گزارش آمده است: «غرب برای جلوگیری از آسیبی که ظهور قدرت‌های منطقه‌ای برای تل‌آویو دارد، تلاش کرده از طریق فشار حداکثری علیه ایران و محور مقاومت، طرح‌هایی مانند صلح ابراهیم، ورود گسترده‌تر به منطقه و همچنین ائتلاف‌های منطقه‌ای، خطرات شرایط جدید را از رژیم‌صهیونیستی دور کند.

اقدامات آمریکا در این حوزه شامل چند دسته می‌شود. واشنگتن نخست تلاش کرده با فشار‌های خود مانند راه‌اندازی جنگ اقتصادی با ایران، کودتای ۲۰۱۶ علیه ترکیه و جنگ‌های نیابتی از ظهور قدرت‌های منطقه‌ای جلوگیری کرده یا از شدت بروز آن‌ها بکاهد. در دومین سطح، آمریکا اصرار داشت ائتلافی از کشور‌های عربی منطقه به همراه ترکیه علیه ایران تشکیل داده و رژیم‌صهیونیستی را در آن عضو سازد، تا با متمرکز شدن آنان حول تهدیدی مشترک با نام تهران، توجهات از تل‌آویو دور شود.

در سومین سطح، واشنگتن قصد داشت با ایجاد تهدیدات در مناطقی که به‌طور مستقیم راهی به رژیم‌صهیونیستی ندارند، آسیب‌ها را از این رژیم دور کند. محور اصلی این سیاست، تلاش برای تنظیم درگیری‌ها میان سه قطب دیگر منطقه یعنی ایران، ترکیه و عربستان‌سعودی بود تا این سه قطب تمام توان خود را در درگیری با یکدیگر صرف کرده و توانی برای زد‌و‌خورد با رژیم نداشته باشند.» علی‌رغم تلاش‌های فراگیر غرب و موفقیت‌های نسبی، ترکش‌های رقابت‌های منطقه‌ای همچنان برای صهیونیست‌ها سنگین هستند.

برای درک بهتر این مساله می‌تواند تنها به یک نمونه از این رقابت‌ها اشاره کرد. ترکیه مشکلی با موجودیت رژیم‌صهیونیستی ندارد، اما در تقابل با قدرت نرم ایران و عربستان، تلاش دارد با حمایت از قضیه فلسطین برای خود نفوذی در جهان اسلام دست‌و‌پا کند. این تلاش آنکارا، جدای از تاثیری که در رقابتش با تهران و ریاض دارد، در وهله نخست برای تل‌آویو دردناک است. حتی اگر ترکیه تیری به سمت ایران و عربستان پرتاب کند، این تیر به جان رژیم‌صهیونیستی می‌نشیند و آن را با مشکل موجودیتی مواجه می‌سازد.

تل‌آویو و وضعیت آینده جهان
ظهور جهان چندقطبی که ظهور قدرت‌های منطقه‌ای را تسهیل می‌کند، شامل تغییرات جزئی‌تر دیگری نیز خواهد بود. این تغییرات لزوما معلول ظهور جهان چند قطبی نیستند، بلکه حتی می‌توانند علت آن باشند. رشد کشور‌ها در حوزه فناوری‌ها و عرصه نظامی، هرچند در جهان چند قطبی با کاسته شدن از فشار قدرت برتر، تسهیل می‌شود، اما چنین رشد‌هایی خود یکی از عوامل ذایل شدن جهان تک‌قطبی هستند.

۱- برتری فناوری رژیم وجود ندارد
رژیم‌صهیونیستی با توجه به عمر خود تاکنون در جهان دوقطبی و تک‌قطبی زیست کرده است. در دوره دوقطبی، شوروی مشکل چندانی با رژیم نداشت، ولی با این وجود سیل تسلیحات ارسالی روس‌ها به کشور‌های منطقه باعث بروز چند جنگ میان آن‌ها و تل‌آویو شد. رژیم‌صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ به دلیل وجود تجهیزات پیشرفته ساخت روس‌ها مانند جنگنده‌های میگ-۲۱ مجبور شد به‌طور ناگهانی به کشور‌های عربی حمله کرده و جنگنده‌هایشان را روی زمین از بین ببرد.

علی‌رغم کسب پیروزی قاطع در جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷، اعراب با کمک‌های مسکو موفق شدند در کمتر از یک دهه ارتش‌های خود را بازسازی کنند. این مساله باعث شد تل‌آویو به دلیل وجود سامانه‌های پدافند هوایی قدرتمند و جنگنده‌های پیشرفته در دستان مصر و سوریه، در جنگ ۱۹۷۳ دشواری‌های زیادی را متحمل شده و با وجود برقراری روابط سیاسی با مصر، مجبور به تخلیه صحرای سینا شود. دشواری‌های تل‌آویو در جهان دوقطبی درحالی بود که آمریکا در آن دوره نیز با برتری چندجانبه خود بر شوروی مانند فناوری و اقتصاد، بر برتری فناوری رژیم تاکید داشت.

این تاکید در جهان چندقطبی پس از فروپاشی شوروی، زمینه بهتری یافت. با این وجود وقتی جهان چندقطبی ایجاد شود، برتری فناوری رژیم از هرسو مورد تهدید قرار می‌گیرد و حتی قرار گرفته است. مصر به دلیل اعمال سیاست برتری فناوری رژیم توسط آمریکا، قادر به خریداری نمونه‌های پیشرفته جنگنده اف-۱۶ و همچنین تسلیحات دورایستا برای استفاده در این جنگنده‌ها نبود. تسلیحات دورایستا با توجه به برد زیادشان می‌توانند از فاصله زیاد اهداف خود را هدف قرار دهند، بدون آنکه وارد محدوده عمل سامانه‌های پدافند هوایی شده یا نزدیک جنگنده‌های دشمن شوند.

با این حال، مصر در سال‌های اخیر در دو قرارداد با روسیه و فرانسه تلاش کرد سیاست آمریکا را بشکند. مصر با روسیه قرارداد خریداری ۲۴ فروند سوخو-۳۵ و با فرانسه قرارداد خرید ۳۰ فروند رافائل امضا کرد. قرارداد سوخو-۳۵ به دلیل فشار‌های عمومی آمریکا علیه خریداران تسلیحات پیشرفته روسی، مانند فشاری که بر هند و ترکیه برای خریداری سامانه پدافند هوایی اس-۴۰۰ اعمال شد، تحت فشار واشنگتن قرار گرفت و درنهایت برخلاف دهلی و آنکارا، قرارداد خود را لغو کرد، اما نکته آنجا بود که آمریکا، مصر را به دلیلی فراتر از رژیم تحت فشار قرار داد، ولی درنهایت کوتاه آمد.

مصری‌ها به همین دلیل ۳۰ جنگنده رافائل و ۵۰ فروند موشک کروز هواپرتاب را برای استفاده در این جنگنده‌ها از فرانسه دریافت کردند. با ظهور قطب‌های جدید و خارج شدن بلوک‌بندی‌های قدیمی از تصلبی که به‌طور ویژه در زمان جهان تک‌قطبی عارض کشور‌های قدرتمندی مانند انگلیس و فرانسه شد، تامین تسلیحات آسان‌تر شده و اساسا شاید برخی قدرت‌های منطقه‌ای خود نیز به فناوری‌های کارآمدی دست پیدا کنند. ایران و ترکیه امروز هر دو جزء کشور‌های پیشرو صادر‌کننده پهپاد در جهان هستند. درحالی‌که تهران قرارداد خرید جنگنده‌های سوخو-۳۵ از روسیه دارد، این جنگنده‌ها به همراه جنگنده سوخو-۵۷ به ترکیه نیز پیشنهاد شده و همزمان آنکارا درحال تحویل سامانه‌های اس-۴۰۰ است. امارات نیز از نیاز رژیم‌صهیونیستی به قرارداد عادی‌سازی برای کسب رضایت این رژیم جهت خرید ۵۰ جنگنده اف-۳۵ که فروش‌شان به متحدان آمریکا در غرب آسیا ممنوع بود، بهره گرفته و همزمان در برنامه تولید جنگنده سوخو چک میت روسیه سرمایه‌گذاری کرده است.

۲- انحصار هسته‌ای وجود ندارد
به‌طور واضح ایران امروز به ظرفیت هسته‌ای دست یافته و کشور‌های دیگر مانند عربستان و در حدی کمتر ترکیه و مصر به دنبال کسب چنین توانایی هایی، هرچند در سطح پایین‌تر هستند. دشوار بتوان تصور کرد، غرب آسیا در ده سال آینده، در حوزه هسته‌ای وضعیتی مشابه با امروز داشته باشد. هند، پاکستان و ایران به‌عنوان کشور‌های پیشرو منطقه در دهه ۱۹۷۰ برنامه‌های هسته‌ای بزرگ خود را آغاز کردند. هند در سال ۱۹۷۴ با استفاده از یک رآکتور آب سنگین کانادایی و برمبنای پلوتونیوم در مقیاس آزمایشگاهی، آزمایش‌های تسلیحاتی انجام داد. پاکستان نیز از اواخر این دهه با استفاده از چرخه غنی‌سازی اورانیوم و با کمک سانتریفیوژ‌های p-۱ و p-۲ به سمت تسلیحات هسته‌ای گام برداشت. هر دو کشور در سال ۱۹۹۸ به‌طور همزمان با آزمایش بمب به‌طور رسمی وارد باشگاه هسته‌ای شدند. ایران نیز هرچند برنامه‌ای تسلیحاتی نداشت، ولی با بومی‌سازی فناوری‌های هسته‌ای به‌ویژه تکمیل چرخه غنی‌سازی، به‌زعم دشمن عملا توانایی ساخت چنین تسلیحاتی را در صورت اراده دارد. عربستان کشور دیگری است که برنامه هسته‌ای قدیمی‌ای دارد. عربستان پیش از آنکه برنامه هسته‌ای ایران آشکار شود، مستقل از آن با سرمایه‌گذاری در برنامه هسته‌ای پاکستان و خریداری موشک‌های بالستیک چینی با برد ۲۷۰۰ الی ۳۳۰۰ کیلومتر با کلاهک‌های دوتنی که می‌توانستند به‌راحتی کلاهک‌های هسته‌ای را حمل کنند، در شرایطی که ایران هنوز برنامه موشکی نداشت، انگیزه خود را برای دستیابی به ظرفیت هسته‌ای نشان داد. عربستان‌سعودی اخیرا تولید کیک زرد را با کمک چینی‌ها آغاز کرده و مدعی است قصد دارد غنی‌سازی در سطح پایین را اجرا کند. مصر نیز برنامه‌های مشابهی را برای تولید سوخت اعلام کرده است. عمرو الحج، رئیس سازمان انرژی اتمی مصر، اواخر سال گذشته میلادی مدعی شد که کشورش در میان تنها ۹ کارخانه سوخت هسته‌ای در سراسر جهان، یکی از این کارخانه‌ها را دارا است.

۳- قطب حامی، انگیزه و قدرت عمل ندارد
با ظهور قطب‌های متعدد جهانی و پیدایش قدرت‌های منطقه‌ای، انگیزه اعمال قدرت و توان آن از سوی قدرت‌های جهانی، کاهش می‌یابد. در این شرایط، آمریکا وقتی در غرب آسیا با حضور روس‌ها، چینی‌ها، هندی‌ها و وجود قدرت‌های منطقه‌ای مانند کشور‌های عضو محور مقاومت و حتی ترکیه روبه‌رو باشد، انگیزه و توانی برای حمایت حداکثری از رژیم مانند مداخله نظامی یا حتی تدارکات‌رسانی در حین جنگ را نخواهد داشت. همچنین اعمال فشار واشنگتن علیه قدرت‌های معارض رژیم نیز ناکارآمدتر از امروز خواهد بود.

۴- نگهداری از یک متحد با ویژگی رژیم به‌صرفه نیست
آمریکا و اروپا به رژیم‌صهیونیستی برای جلوگیری از نفوذ دیگر رقبا به غرب آسیا و همچنین جلوگیری از خیزش کشور‌های منطقه نیاز دارند. وقتی رقبای جهانی غرب در منطقه حاضر شده و قدرت‌های منطقه‌ای نیز برخیزند، آنگاه مبنای حمایتی غرب از یک رژیم جعلی از بین می‌رود. در آن صورت برپا نگاه داشتن یک رژیم با وسعت ادعایی تنها ۲۲ هزار کیلومتر مربع، ولی با ارتش و دستگاه اطلاعاتی‌ای با ابعاد یک ابرقدرت و ایجاد اقتصادی بزرگ برای آن، نه در توان غرب در زمانی که از قدرتش کاسته شده خواهد بود و نه صرفه‌ای خواهد داشت.

۵- عمق بر باد رفته
تا چند دهه قبل آنچه در بازار‌های جهانی به تعداد کم، به‌سختی و با قیمت بالا قابل دستیابی بود موشک‌های بالستیک اسکاد روسی یا نمونه‌های کپی‌شده کره‌شمالی از آن بودند که تنها ۳۰۰ کیلومتر برد داشتند. امروز، اما کشور‌های زیادی نه‌تن‌ها موشک‌های بالستیک از نوع تاکتیکی تولید می‌کنند، بلکه آن را صادر می‌کنند. این موشک‌ها حتی شامل موشک‌های کروز نیز می‌شود.
امروز ایران یکی از صادر‌کنندگان موشک‌های بالستیک است و یمن نیز از آن‌ها بهره می‌برد. در حوزه موشک‌های بالستیک تاکتیکی کشور‌های مانند لبنان، سوریه و عراق به آن مسلحند. عربستان نیز دست‌کم به یک نوع موشک بالستیک سوخت جامد چینی با برد ۱۷۰۰ کیلومتر مسلح بوده و در گذشته در حوزه موشک‌های تاکتیکی، در اوکراین سرمایه‌گذاری کرده بود. موشک بالستیک تاکتیکی گروم، بر مبنای موشک‌های موشک اوکا که موشک مشهور اسکندر روسیه در آن ریشه دارد، در اوکراین درحال توسعه بود. هرچند این برنامه تاکنون زیر فشار جنگ از بین رفته، اما نشان می‌دهد سعودی‌ها با جدیت به دنبال توسعه برنامه موشکی خود هستند.
ترکیه نیز با ساخت موشک‌های بالستیک تاکتیکی تا برد ۶۰۰ کیلومتر می‌تواند به فلسطین اشغالی دست یابد، درحالی‌که در گذشته آن‌ها چنین امکانی نداشتند.

۶ -صهیونیست‌ها خارج از غرب قدرتی مشابه ندارند
یهودیان در اقتصاد و سیاست کشور‌های غربی نفوذ دارند، اما از نفوذ مستقیم و سنگین مشابه در چین، هند و حتی روسیه بی‌بهره‌اند. گرچه پکن و دهلی‌نو با توجه به قدرت یهودیان در جوامع غربی به‌طور کلی رابطه با سازمان‌های یهودی و حتی رژیم‌صهیونیستی را سودمند می‌دانند، اما این روابط با وجود گستردگی از عمق روابطی که صهیونیست‌ها با کشور‌های غربی دارند، برخوردار نیست. امروز هر دو عروس جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا و همسر کاملا هریس معاون رئیس‌جمهور این کشور یهودی هستند. از میان اعضای دولت آنتونی بلینکن وزیر خارجه، به همراه قائم مقاوم و معاون سیاسی‌اش، یعنی سه رتبه اول در این وزارتخانه یهودی‌اند. همچنین وزیر داخلی و وزیر خزانه‌داری بایدن نیز یهودی‌اند. چنین مساله‌ای در پکن یا مسکو در حوزه قدرت‌های جهانی یا در آنکارا یا حتی قاهره به‌عنوان قدرت‌های منطقه‌ای آینده، قابل تکرار نیست.
صهیونیست‌ها در جهان دوقطبی و تک‌قطبی با توجه به نفوذ خود از طریق غرب می‌توانستند آزادی عمل بسیاری داشته باشند، اما در یک جهان با قدرت متکثر، غرب بخش کوچک‌تری از قدرت را نسبت به امروز تشکیل خواهد داد. با فروکش قدرت غرب، قدرت یهودیان و صهیونیست‌های لانه‌کرده در آن نیز کاهش می‌یابد.

منبع: فرهیختگان

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو