جملات در وصف کوچه و متن عاشقانه با کلمه کوچه

منبع: روزانه

4

1402/2/14

10:45


در این مطلبی مجموعه جملات در وصف کوچه و متن های عاشقانه با کلمه کوچه با عکس نوشته های زیبا را تهیه کرده ایم. متن عاشقانه کوچه سالهاستدر کوچه ایی که به توختم می شودقدم می زنمهمنشین فصلهاشده امفرشته آسایش … بی تو …مهتاب کجا ؟کوچه کجا ؟شعر کجا ؟بی تو…از باقی این عمر گذشتم […]

در این مطلبی مجموعه جملات در وصف کوچه و متن های عاشقانه با کلمه کوچه با عکس نوشته های زیبا را تهیه کرده ایم.

جملات در وصف کوچه و متن عاشقانه با کلمه کوچه

متن عاشقانه کوچه

سالهاست
در کوچه ایی که به تو
ختم می شود
قدم می زنم
همنشین فصلها
شده ام
فرشته آسایش …

بی تو …
مهتاب کجا ؟
کوچه کجا ؟
شعر کجا ؟
بی تو…
از باقی این عمر گذشتم …

مطلب مشابه: متن گل رز عاشقانه + مجموعه اشعار عاشقی با موضوع گل رز سرخ

آنکه یک عمر به شوق تو، در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست:)!

خرید ضایعات بهانه است، کوچه، کوچه شهر را می گردم، بلکه تو را پیدا کنم

عاشقم…..
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی……

گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را تنگ در آغوش بگیرم

مطلب مشابه: متن فلسفی عاشقانه سنگین + جملات فوق العاده سنگین و عمیق عاشقی

جملات در وصف کوچه و متن عاشقانه با کلمه کوچه

کوچه وقتی کوچه بود،
که عبورِ تو بود
که سلامِ نگاهِ تو بود.

کوچه وقتی کوچه بود،
که باران بود
پرستو بود،
هزار رویای بر زبان نیامده بود.

وگرنه کوچه چه بود؟
جز راهی اندک،
با آدم هایی اندک……

یشان تر از موهای تو
فکری است که در نبودنت
به هزار راه می رود
تمام کوچه های شهر را قدم می زند
و قلبم را دلداری می دهد
به امید یافتن
نشانی از تو

جملات در وصف کوچه

دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن از هر کجا می توانی
صدا کن مرا از صدف های باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو
بگو پشت پرواز مرغان عاشق
چه رازی است
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفر کرد؟
بگو با کدامین افق
می توان تا شقایق خطر کرد؟
مرا می شناسی تو ای عشق
من از آشنایان احساس آبم
و همسایه ام مهربانی است
و طوفان یک گل
مرا زیرورو کرد
پرم از عبور پرستو
صدای صنوبر،
سلام سپیدار
پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علف ریشه دارد
دل من، گره گیر چشم نجیب گیاه است
صدای نفس های سبزینه را می شناسم
و نجوای شبنم
مرا می برد تا افق های باز بشارت
مرا می شناسی تو ای عشق
که در من گره خورده احساس رویش
گره خورده ام من به پرهای پرواز
گره خورده ام من به معنای فردا
گره خورده ام من به آن راز روشن
که می آید از سمت سبز عدالت
دل تشنه ای دارم ای عشق
صدایم کن از بارش بید مجنون
صدایم کن از ذهن زاینده ی ابر
مرا زنده کن زیر آوار باران
مرا تازه کن در نفس های بار آور برگ
مرا پل بزن تا سحر
تا سبد های بار آور باغ
تو را می شناسم من ای عشق
شبی عطر گام تو در کوچه پیچید
من از شعر پیراهنی بر تنم بود
به دستم چراغ دلم را گرفتم
و در کوچه عطر عبور تو پُر بود
و در کوچه باران چه یکریز و سرشار
گرفتم به سر چترباران
کسی در نگاهم نفس زد!

مطلب مشابه: اشعار توصیف عشق + اشعار زیبا و خواندنی درباره عشق و در وصف عاشقی

عازم کوچه معشوقه شدم، خواجه پیر
حذر داد \که سر می شکند دیوارش\

تا زنده کنم یادی از عهد قدیم
بگذار تا سَرم را، بشکند دیوارش!

شاعر: ارس آرامی

در کدام هوا نفس می کشی؟
در کدام خیابان؟
در کدام کوچه؟
شب ها از پشتٓ کدام پنجره به شهر می نگری؟

نگرانِ من نباش
من جایم امن است
در غریب ترین کنجِ این دنیایم
در دورترین سیاره از خورشید
در سردترین غروبِ پاییز

جملات زیبای احساسی کوچه

پریشان تر از موهای تو
فکری است که در نبودنت
به هزار راه می رود
تمام کوچه های شهر را قدم می زند
و قلبم را دلداری می دهد
به امید یافتن
نشانی از تو

مجید رفیع زاد

مطلب مشابه: جملات عاشقی از بزرگان + متن و سخنان نویسندگان در مورد عشق و عاشق

جملات در وصف کوچه و متن عاشقانه با کلمه کوچه

می دانی زیباجان !
هرگز از باغ گیلاس
برای تو یک مشت گیلاس نچیده ام
هرگز با هم در اتوبوس نخندیده ایم
به صدای خرخر خواب پیرمرد بغل دستی

می شود رفت لب دریا و
تو را دنبال کرد
هی ترا دنبال کرد و
با چوب اسم تو را بزرگ نوشت
نشست در جاده ی هراز
یک دیزی مشتی زد به بدن
و خاطرات بچگی را دانه دانه با هم ریسه رفت
از همین دریچه درست همین کوچه
می شود رفت به دل کوه و
یک کلبه کوچک چوبی پیدا کرد
شب ، سیب زمینی در آتش انداخت و شعر خواند
شب تمام شود و
حال خوش ات برسد به دست خود صبح
زیبای خوب من!
می شود از همین کوچه بن بست حتا
درست از همین دریچه
برای شکوفه ای ایستاده در باد دستی تکان داد
رفت و
هرگز به خانه برنگشت

وقتی آمده بودم
که تو رفته بودی؛
و کوچه باران خورده
آخرین قدم هایت را
برایم ترجمه می کند
من آمده بودم
وقتی که تو
رفته بودی. ..

شقایق باباعلی …

مطلب مشابه: عکس نوشته عشق و عاشقی + متن های زیبای احساسی برای اینستاگرام و تلگرام

شعر احساسی زیبای کوچه

بی تو مهتاب شبش تیره و تار است هنوز
کوچه بی نامِ تو در حسرتِ یار است هنوز

شاخه ها دست بر آورده به مهتاب، اما
اشکی از شاخه سرِ زلفِ نگار است هنوز

در نهانخانهٔ شعرت که گُلِ عشق دهد
عطرِ صد خاطره در ذهنِ حصار است هنوز

همه تن چشم ِ همه خیره به باغِ غزلت
گریه ام پردهٔ این، دیدهٔ تار است هنوز

شوقِ دیدار تو بود، هر نفسی آمالم
دوری ات دغدغهٔ این دلِ زار است هنوز

عاشقان مست و خرابند ز هرم سخنت
وه چه سرها که چو منصور به دار است هنوز

گرچه پاییز هوایی ز سر یار نداشت
با هوایت همه دوران چو بهار است هنوز

یادگار شب تنهای و چشمانِ تَرم
یک غزل از تو و یک سیمِ سه تار است هنوز

جا مانده ام میان کوچه پس کوچه های این شهر
مشکل کوچک بودن چمدانت نبود ، در دلت جا نمی شدم!

نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده..

مطلب مشابه: اشعار معنی عشق با زیباترین شعر کوتاه و بلند با واژه عشق

جمعه جایش بر سر من

با کوچه باغ خالی

چه کنم؟؟!!!

( فروغ گودرزی)…

کوچه ای بود، پر از غربت و تنهایی شب
سرد و بی روح، ز آهنگ تماشایی شب
عمق چشمان من از حادثه بی تاب شده
باز هم پای، دلم ؛رفته غزل خوانی شب
آن شب تیره و تار بی تو دلم تنها بود
شدم آن شب به خدا عاشق سودایی شب
حالتی از غم و اندوه به دلم خیمه زده
سرد بود کوچه و آن دختر ترسایی شب
ترس از غرق گناهی که به او می نگرید
در سکوت شب و من در پی شیدایی شب …

با هم کوچه ها را سربسته قدم می زدیم
از تمام پنجره های نیمه باز
حرف های نزده را
روی کاغذی نوشتیم
و به شکل موشکی
به حیاط احساس هم فرستادیم
این حرف ها بزرگ تر از حیاط همه خانه های شهر بود
و چقدر خوب
که هنوز پرده ی بلند پنجره ی ایوان
در حافظه ی کودکی هایم مانده بود
من آنجا پنهان می شدم
کاش به اندازه ی حرف هایمان
کوچه ی سرنزده باقی مانده باشد
راستی
کوچه های آشتی کنان کجای شهرند؟
باید چیزی باشد
که منِ خجالتی را به آغوش تو نزدیکتر کند

مطلب مشابه: اشعار عشق یعنی و عشق چیست با سخنان زیبا درباره عشق

یک کمى از همیشه گذشته
عصرها ، رنگ پاییز سیر است
پنجره ، یک جهان بینى باز
رو به این کوچهٔ بى تو دیر است …
.
از هم ، این رونق بى صدایى
باز ، چیزى نمانده بپاشد
در من انگار ، دست خیالت
دارد از من غزل مى تراشد …
.
سرپر از آهم و هر نگفته
مثل بغضى که در حنجره ، من
تا بیایى تو ، از حفظ کردم
کوچه را ، پاى این پنجره ، من …

آنکه یک عمر به شوق تو، در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست:!…

کوچه ای بود، پر از غربت و تنهایی شب
سرد و بی روح، ز آهنگ تماشایی شب
عمق چشمان من از حادثه بی تاب شده
باز هم پای، دلم ؛رفته غزل خوانی شب
آن شب تیره و تار بی تو دلم تنها بود
شدم آن شب به خدا عاشق سودایی شب
حالتی از غم و اندوه به دلم خیمه زده
سرد بود کوچه و آن دختر ترسایی شب
ترس از غرق گناهی که به او می نگرید
در سکوت شب و من در پی شیدایی شب …

دلم یک کوچه می خواهد
بی بن بست و بارانی نم نم
و یک خدا که کمی با هم راه برویم!…

مطلب مشابه: اشعار بازی روزگار و مجموعه شعر سنگین کوتاه و بلند درباره چرخ روزگار

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو