خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال امیلی در پاریس + تصویر

منبع: جدول یاب

4

1402/2/27

18:51


در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال امیلی در پاریس هستید. ما را با ادامه این مطلب همراهی کنید. سریال امیلی در پاریس ساخته شخصِ دارن استار است، همان نویسنده / تهیه کننده‌ای که سریال محبوب آمریکایی‌ها یعنی”جنسیت و شهر” را تولید کرده بود، حالا امیلی در پاریس حکم ادامه معنوی همان اثر را دارد – اما در شهری متفاوت. “امیلی در پاریس” مملو از مثلث‌های عاشقانه، ماجراهای بد، دوستان دیوانه و کمد لباس‌های برجسته و شیک در شهر چراغ‌ها است، در واقع این سریال نگاهی عجیب به ماجراها و سو استفاده‌ از مهاجران جوان در پاریس است. این سریال از شنبه تا پنجشنبه راس ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می شود و ساعت های تکرار آن عبارتنداز؛ ۰۱:۰۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۴:۰۰

قسمت ۱۷ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۱۷ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۱۷ سریال امیلی در پاریس

امیلی در پنجره خانه اش را باز میکنه که میبینه حسابی هوای گرم میزنه تو صورتش او به میندی میگه چقدر هوا گرمه میندی میگه باید دیگه به فکر یه پنکه باشیم. امیلی میگه من به شرکت میرم که شاید اونجا کولر باشه هواش خنک باشه اما کقتی به شرکت میرسه میبینه که همه دارن خودشونو باد میزنن او از جولین میپرسه که کولر نداره اینجا؟ جولین میگه نه اینجا خیلی به کولر اهمیت نمیدن و مرسوم نمیدونن امیلی با کلافگی به پشت میزش میره. او وقتی به کلاس زبان فرانسوی میره استاد از الفی میخواد تا پای تخته بره و یه کلمه فرانسوی را بنویسه اما او اشتباه مینویسه و امیلی برای دفاع از اون بلند میشه و فرانسوی با استاد حرف میزنه. بعد از کلاس استاد به امیلی میگه که کارت امروز خیلی خوب بود قشنگ تو زبان فرانسوی حل شده بودی امیلی میگه شاید واسه گرماست استادش میگه شاید! شایدم واسه قهوه تو دستته! سپس میره. الفی میگه من الان فقط میخوام برم دوش بگیرم برم روبرو کولر بشینم امیلی میگه خوش به حالت من ساختمانم قدیمیه کولر نداره! الفی میگه میتونی بیای خونه من امیلی قبول میکنه. آنها تو خونه الفی نوشیدنی میخورن و امیلی با دیدن خونه اش میگه چرا اینجا انقدر یک رنگه! یخورده رنگ توش کار کنم که زندگی جریان پیدا کنه!

امیلی تا صبح خونه اون می مونه و در آخر کت او را میپوشه و به طرف خانه اش میره که گابریل او را میبینه و میگه صبح بخیر! سپس با نگاه کردن به سرتاپاش میگه ولی فکر کنم واسه تو هنوز شب بخیره! با اون کت مردونه! امیلی میگه نه این کت مال خودمه الان کت های اورسایز ترند شده گابریل میگه باشه و امیلی به خانه اش برمیگرده. امیلی موقع رفتن به شرکت به الفی پیام میده اما او اصلا جوابی دریافت نمیکنه. او کل روز را برای پس دادن کتش بهش پیام میده اما جوابی نمیگیره در اخر بهش زنگ میزنه که میبینه گوشیش رو پیغام گیره جولین میره پیشش و میگه چیشده؟ امیلی میگه من با یکی اشنا شدم اما الان جواب پیام هامو نمیده! جولین میگه اگه ۲۴ ساعت گذشت و خبری نشد بدون که پیچیده به بازی ولی اگه بیشتر از اینا خبری نشد زنگ بزن به پلیس.  میندی با همکارش برای خوندن و ساز زدن به پارک رفته که اونجا یه نفر با دیدن میندی او را میشناسه و میگه شما خیلی معروفین تو شهر ما! میندی ازش میخواد تا به همکارش چیزی نگه و اونا چیزی نفهمن که او معروف و پولداره اون مرد قبول میکنه.

امیلی سر قرار با میندی میره و بخش میگه که اصلا خبری از الفی نیست! میندی میگه بهش پبام دادی؟ امیلی میگه آره خیلی! سپس تمام پیام هارو میندی میخونه و میگه چقدر بهش پیام دادی! و میخنده و میگه ازت خوشم اومد دختر! امیلی به محل کارش برمیگرده و تو یه جلسه برای تبلیغ دوچرخه ثابت شرکت میکنه و پیشنهاد میده تا در کنار یه رودخانه فیلم بگیرن و تبلیغ کنن که صاحب برند پلوتِک قبول میکنه‌. گابریل به امیلی پیام داده که یه مرد انگلیسی اومده اینجا باهات کار داره امیلی خودشو به اونجا میرسونه و با دیدن الفی اونجا جا میخوره. امیلی میگه اول جواب پیام هامو نمیدی بعد میای اینجا؟ واسه چی؟ الفی میگه چون گوشیمو گم کردم دستم نیست سپس جلوی گابریل بهش میگه میتونم گوشیمو پس بگیرم؟! امیلی میگه مگه دست منه؟ الفی میگه تو کتیه که دزدیدی ازم! گابریل تو فکر میره و میگه اوه اون کتو میگی! امیلی میره کت را با موبایل تو جیبش برای الفی میاره و میده بهش سپس الفی به امیلی میگه بریم یه نوشیدنی بخوریم؟ او قبول میکنه و باهم میرن که گابریل حسادت میکنه و ناراحت میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل ۱ و ۲ سریال امیلی در پاریس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو