خلاصه داستان قسمت ۲۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

منبع: جدول یاب

5

1402/2/27

19:13


در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۲۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۲۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۲۰۷ سریال ترکی خواهران و برادران

جشن ختنه سرون شروع شده و در حال غذا خوردن و رقصیدن هستن. گونور و افرا به اونجا میرن که اورهان را میبینن که پیش شنگوله و در حال خوشگذروندن هستن آنها بهم میریزن. احمد با سوال به اونجا میان و احمد داد میزنه اینجا چخبره؟ سپس به دوروک میگه آهنگو قطع کن! سپس میپرسه آکیف کجایی؟ آکیف پشت تولگا پنهان شده که یکدفعه ای شنگول و نباهت، تولگا و تمام کسایی که چلوگوشت خوردن از حال میرن. همگی هول میکنن و میپرسن چیشده؟ آکیف بالا سر نباهت و اورهان بالا سر شنگول هستن و داد میزنن یکی به آمبولانس زنگ بزنه. آمبولانس میاد و اونارو به بیمارستان راهی میکنن. آسیه با امل به خانه میرن و وقتی میبینه ماکارونی ندارن به امل میگه من برم بگیرم بیام اما وقتی برمیگرده میبینه که امل اونجا نیست آنها شوکه میشن و با سوگی محله را میگردن. امل به پرورشگاه میره. مسئول اونجا فاطمه خانم میگه امل تو اینجا چیکار میکنی؟ امل میگه من سربار خواهر و برادرم شدم فاطمه میپرسه یعنی چی؟ از کجا میدونی؟ امل میگه چون واسشون دردسر درست میکن و به خاطر من باید کلی کار کنن و از آرزوهای خودشون بگذرن! فاطمه میپرسه خودشون اینجوری گفتن؟ امل میگه نه اونا نگفتن من خودم فهمیدم فاطمه کمی باهاش حرف میزنه و در آخر میگه من چه کمکی میتونم واست بکنم؟ امل با بغض و چشمانی اشکی میگه میتونم اینجا بمونم؟

همگی به بیمارستان رفتن و اورژانس به پرستار میگه مسمومیت غذاییه سطح اکسیژن خیلی پایینه و نبضشونم افت کرده. آکیف به سرآشپز زنگ میزنه و میگه چی ریختی تو غذاها که همه مسموم شدن؟ او میگه از تمام چیزهایی که همیشه استفاده میکنم استفاده کردم سپس به گوشت هایی که آکیف خریده بود نگاه میکنه و میگه آقا آکیف تاریخ انقضاء گوشت هایی که آوردین گذشته واسه یه هفته پیشه! آکیف دعواش میکنه که او میگه من از کجا باید میدونستم که شما گوشت فاسد میرین میخرین! بعد از قطع تماس برمیگرده پیش بقیه که دکتر میاد و میگه خداروشکر حال همگی خوبه و میتونین برین ببینینشون. آکیف با دوروک و سوزان میرن پیش نباهت و حالشو میپرسن نباهت از آکیف میخواد تا سریعا مسبب این گند کاریو پیدا کنه دوروک میگه باید اخراج بشه آکیف میگه باشه. اورهان و بچه هاش میرن پیش شنگول و باهمدیگه صحبت میکنن. اوگولجان پیش لیلا و تولگا میره و حالشو میپرسه سپس میگه خوشحاله که حالش خوبه. فاطمه خانم از پرورشگاه به آسیه زنگ میزنه و خبر میده که امل اونجاست آسیه جا میخوره و میگه اونجا چرا؟ سپس با عمر به اونجا میرن.

فاطمه خانم به همکف میره و به آسیه و عمر میگه امل اومد اینجا و بهم گفت که سربار شماهاست. عمر و آسیه جا میخورن و میگن چی؟ فاطمه میگه امل گفت انگاری به خاطر اون از یکسری آرزوهاتون گذشتین و همش در حال کار کردنین. سپس آنها میرن پیش امل و امل از دیدنشون خوشحال میشه و بغلشون میکنه. آسیه و عمر باهاش حرف میزنن و میگن جوری که فکر میکنه نیست و اشتباه میکنه سپس باهمدیگه به طرف خانه برمیگردن. گونور و افرا تو خونه نشستن و گونور در حال حرص خوردنه که چرا اورهان به خونه برنمیگرده و انقدر دیر کرده افرا میگه متوجهی؟ مادر بچه هاش مسموم شده بوده تو بیمارستانه دیگه! گونور میگه هرچی میکشم از دست اون بچشه چرا به دنیا نمیاد تموم بشه دیگه! شب عمر از فرط ناراحتی به حیاط خونه میره و شروع میکنه به گریه کردن که سوگی پیشش میره و دلداریش میده آنها بعد از کمی حرف زدن عمر به داخل میره و سوگی زنگ میزنه به وکیلش و میگه میخوام اشتباهی که کردمو جبران کنم میخوام هرچی به نام احمد زدنو پس بگیرم و هرکس به لیاقت خودش برسه. فردای آن روز تو کلوب احمد تمام کارکنانو به صف کرده و در نهایت آکیف و سرآشپزو اخراج میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو