خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال امیلی در پاریس + تصویر

منبع: جدول یاب

3

1402/3/3

15:41


در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال امیلی در پاریس هستید. ما را با ادامه این مطلب همراهی کنید. سریال امیلی در پاریس ساخته شخصِ دارن استار است، همان نویسنده / تهیه کننده‌ای که سریال محبوب آمریکایی‌ها یعنی”جنسیت و شهر” را تولید کرده بود، حالا امیلی در پاریس حکم ادامه معنوی همان اثر را دارد – اما در شهری متفاوت. “امیلی در پاریس” مملو از مثلث‌های عاشقانه، ماجراهای بد، دوستان دیوانه و کمد لباس‌های برجسته و شیک در شهر چراغ‌ها است، در واقع این سریال نگاهی عجیب به ماجراها و سو استفاده‌ از مهاجران جوان در پاریس است. این سریال از شنبه تا پنجشنبه راس ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می شود و ساعت های تکرار آن عبارتنداز؛ ۰۱:۰۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۴:۰۰

قسمت ۲۴ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۲۴ سریال امیلی در پاریس

قسمت ۲۴ سریال امیلی در پاریس

امیلی تو فضای مجازی لایو میگیره و میگه امروز اولین روز بیکاریمه و میخوام نظرسنجی کنم کجاهارو میخواین ببینین؟ هرکسی یه مکانی را تو فرانسه میگن و امیلی به تمام لوکیشن های مورد نظرش میره و عکس و فیلم میگیره سپس با فالوورهایش به اشتراک میزاره. امیلی با الفی به پیک نیک میرن و اونجا باهمدیگه صحبت میکنن. تو شرکت ساوار لوک و جولین مدام به سیلوی یادآوری میکنن که جای امیلی خالیه. امیلی شب با میندی میره به رستوران گابریل و میندی از خستگی زیادش به امیلی میگه گابریل پیششون میره و خبر میده که گارسونمون به بهانه فوت یکی از بستگانش رفته و الان رستوران بدون گارسون مونده امیلی میگه خوب بزار من بیام اینجا کمکت کنم! تازه زبان فرانسویمم خیلی خوب شده گابریل قبول میکنه و میگه باشه بهم کمک کن سپس پیشبند را میگیره و کارشو شروع میکنه. آخر شب سیلوی موقع خواب حسابی واسه کارش فکرش درگیره سپس به لورنت شوهر سابقش پیام میده و میگه میتونی بیای اینجا یه چند روز؟ به کمکت احتیاج دارم! لورنت قبول میکنه و میگه باشه فردا میام. گابریل آخر شب از امیلی تعریف میکنه و میگه خیلی خوب بود کارت امروز کامیل به اونجا میاد و میگه چخبره؟ چرا پیشبند بستی تو امیلی؟ امیلی بهش میگه دارم به گابریل کمک میکنم تا زمانیکه احتیاج داشته باشه کامیل لبخند میزنه اما از این وضعیت زیاد خوشش نمیاد.

فردای آن روز تو شرکت ساوار سیلوی با لوک و جولین جلسه ای دارن با کامیل و پدر و مادرش لوییس و جراد. لوییس به سیلوی میگه پس امیلی کجاست؟ جولین میگه اون دیگه اینجا کار نمیکنه برگشته به شیکاگو کامیل میگه اما اون به شیکاگو نرفته! لوک بهش میگه مگه لایوهاشو نمیبینی؟ جولین لایو امیلی را بهش نشون میده که سیلوی ازش میخواد خاموش کنه گوشیشو و میگه کارهاش به من ربطی نداره برگردیم سر پروژه و جلسه خودمون. بعد از تمام شدن جلسه لوییس به امیلی میگه که تو نگران نیستی از اینکه امیلی با گابریل داره کار میکنه؟ کامیل میگه من الان رو افتتاحیه گالریم دارم تمرکز میکنم سپس از پدر و مادرش جدا میشه و میگه شما برین شام بخورین من یخورده کار دارم شب تو گالری میبینمتون. امیلی تو رستوران در حال گارسون هستش و خوب پیش میره. مادر و پدر کامیل به اونجا میرن تا قبل از رفتن به گالری غذا بخورن امیلی بهشون پیشنهادی درباره شامپر میده و میره لوییس به جراد میگه خیلی با استعداده!

بعد از چند دقیقه یکی از مشتری ها احساس خفگی میکنه و همسرش میگه که اون به قارچ حساسیت داره و درباره شام اشتباه بهشون گفته درباره محتویاتش سپس با عصبانیت از گابریل میخواد تا امیلی را اخراج کنه. آنها به اورژانس زنگ میزنن و اون مرد را به بیمارستان منتقل میکنن. شب مدام امیلی از گابریل عذرخواهی میکنه که گابریل بهش میگه اون مرد حالش خوبه تموم شد رفت! امیلی با کلافگی میگه نمیدونم اصلا چیکار دارم میکنم من مجری بازاریابیم الان گارسونم! گابریل بهش میگه الان بهت کمک میکنم تا از این سردرگمی خلاص بشی و اونو اخراج میکنه امیلی خوشحال میشه و تشکر میکنه. گالری کامیل افتتاح شده و همه اومدن اونجا، لوییس با دیدن سیلوی درباره پینشهاد امیلی بهش میگه و سیلوی خوشش میاد. فردای آن روز وقتی امیلی با میندی به شهربازی رفتن و درحال لایو گرفتن هستن سیلوی به اونجا میره. امیلی با دیدنش میگه منو چجوری پیدا کردی؟ سیلوی میگه بدی شما جوونا اینه که همه میدونن کی کجا هستین! سپس بهش پیشنهاد میده تا دوباره برگرده پیششون امیلی خوشحال میشه و اونو بغل و قبول میکنه سیلوی میگه وس دوشنبه میبینمت زود نیا سرکار و میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل ۱ و ۲ سریال امیلی در پاریس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو