ُ خلاصه داستان قسمت ۴۶۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

منبع: جدول یاب

4

1402/3/3

16:48


در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۶۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل ششم این سریال پر طرفدار از ۵ بهمن در شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام و… این روزها از شبکه جم تی وی و جم تی وی پلاس در حال پخش است.

قسمت ۴۶۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

قسمت ۴۶۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

قسمت ۴۶۶ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

سلیم طبق نقشه ای که با جولیا کشیده به کومرو زنگ میزنه و ازش میخواد تا همدیگرو به عنوان دوتا دوست ببینن اما به کسی چیزی نگن کومرو هم قبول میکنه و برای شب باهم قرار میزارن. امیر میره پیش زینب و باهاش حرف میزنه و میگه من شب میخوام برم با دوستام دیسکو و خوش بگذرونم ولی توچه نمیزاره زینب میگه حق داره تو که دوست دختر داری چرا میخوای بری دیسکو؟ امیر میگه یعنی من حق ندارم برم با دوستام بگردم؟ زینب میگه نه چون خوش گذرونیای شما پسرها درست حسابی نیست همیشه یه چیزیش میلنگه! کومرو سر قرار با سلیم میره. اونجا کومرو بهش میگه که هنوز تو شوکم! سلیم بهش میگه که خیلی از دستت ناراحت بودم اون کارو کردم تا یخورده خودمو آروم کنم و درباره مشکلشون باهمدیگه صحبت میکنن در آخر کومرو میخواد بره که سلیم ازش میخواد نره و او را در آغوش میگیره و میگه نتونستم فراموشت کنم کومرو چشماش پر از اشک میشه اما سلیم چشماش پر از انتقام. ییلدیز و اسما مدام با زینب سرو کله میزنن تا ارث انگینو قبول کنه و رد نکنه. امیر تو اتاقش در حال حرف زدن با توچه ست سپس بهش میگه من یخورده بی حالم و احساس میکنم سرما خوردم میخوام بخوابم اما بعد از قطع تماس لباس برمیداره تا با دوستاش بره کلوب. ییلدیز پیشش میره و میگه به توچه گفتی؟ امیر میگه نه بهش گفتم مریضم ییلدیز حرص میخوره و میگه همتون مثل همین! و بهش میگه واسه باورپذیر کردنش عکس بگیر بفرست واسش و با کلافگی میره امیر شروع میکنه عکس گرفتن از خودش.

کومور با سلیم خوابیده و ازش میپرسه که الان ما چی هستیم؟ سلیم میگه باید رابطمونو از همه مخفی کنیم حتی به جانر یا دوستات هم نگو تا اوضاع یخورده بهتر بشه اینجوری کم کم بهشون میگیم کومرو قبول میکنه. امیر با سادایی و جانر به دیسکو رفتن و اونجا به خاطر گفتن اسم عثمان حسابی تحویلشون میگیرن. توچه با عصبانیت میره پیش جولیا و اصلان و بهشون میگه امیر بهم دروغ میگه جولیا میگه تو از کجا میدونی؟ توچه میگه دوستم رفته امشب دیسکو و عکسی که گذاشته امیر توشه جولیا میخنده و میگه همه مردها دروغ میگن! توجه میگه میرم الان جلوش وای میستم ببینم چی میخواد بگه اصلان میگه منم میام باهم بریم. توچه به اونجا میره و با امیر دعوا میکنه به خاطر دروغش و از اونجا میره، امیر سعی میکنه باهاش حرف بزنه اما توجه به راهش ادامه میده. فردای آن روز عثمان به اندر زنگ میزنه و خبر میده با اداره مالیات به مشکل خورده داره فرار میکنه و نمیتونه ساپورت مالی بکنه اندر استرس میگیره و تلفنو قطع میکنه سپس به جانر میگه باید یه فکر دیگه بکنیم. عطا با دخترش ملیس به خونه ییلدیز میره تا ملیس با هالیت جان بازی کنه. تو همان موقع ها دوعان میره تا ییلدیزسو را ببینه که با دیدن عطا به هم میریزه و از ییلدیز میخواد تا بره پیشش و باهم حرف بزنن. او اول ازش میپرسه عطا کیه سپس میخواد تا بفرستتش بره و یا اون لجبازی نکنه!

بعد از رفتن دوعان و عطا، اندر به اونجا میاد و سعی میکنه زینب را راضی کنه که با او همکاری داشته باشه اما زینب میگه نمیخوام فقط پولها به خیریه میرسه اندر با کلافگی میره. دوعان وقتی به شرکت میرسه یه پسر بچه جلوشو میگیره تا ازش دستمال بخره دوعان قبول میکنه و بعد از کمی حرف زدن باهاش ازش میپرسه صبحانه خورده یا نه سپس اون پیر را با خودش به داخل میبره. منشی پیشش میره و میگه که دستیارتون اومده دوعان با یه زن چاق و با ظاهری کدی روبرو میشه و جا میخوره و به خاطر میاره که این کار ییلدیز بوده! دوعان به اتاقش میره و تصمیم میگیره به اون پسر بچه کمک کنه او به مته میگه میخواد به اون پسر کمک کنه اما مته میگه اینا اکثرشون کلاهبردارن دوعان میگه واسش فکری دارم. او به پسربچه میگه نظرت چیه بعد از صبحانه ببرمت خونه تون اون پسر بچه به خاطر بن سواری که میخواد بکنه خوشحال میشه اما میگه اگه پول نبرم دعوام میکنن دوعان میگه اونش با من سپس به طرف خانه اون پسربچه راهی میشن…….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل ششم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو