انگار راهی وجود دارد تا بتوانیم قبل از صرف هزینه و وقت بر سر خرید یا دانلود یک بازی ویدیویی، سلیقه خود را با آن بسنجیم. تمام!
در روزگاری به سر میبریم که روز به روز حجم و قیمت بازی های AAA رو به افزایش است. آنقدر که وقتی میبینیم یک بازی که برایش حسابی وقت و هزینه گذاشتیم، مورد پسندمان نیست، کلی عصبانی میشویم و هرچه میتوانیم از بازی بد میگوییم و بر ضدش صحبت میکنیم (البته با فرض اینکه بازی ویدیوییای پر از باگ و مشکلات به ما تحویل نداده باشند).
تازه بعد از اینکه کامل بازی را پاک کردیم، حالا میرویم که در قسمت نظرات بازی از خجالتش دربیاییم! ولی نه. باید دیگر دست نگه داریم. چون باور کنید این تقصیر شرکت تولید کننده آن بازی ویدیویی نیست؛ تقصیر ما هم نیست! واقعا اینجا چه میگذرد که یکهو در وسط نظراتی که همه مثبت هستند، یکهو یک نظر منفی دیده میشود!؟ یا حتی برعکس، همه منفی مینویسند و یکی مثبت مینویسد و صدها دیسلایک میخورد!؟ آیا این چیزی غیر از وجود سلیقه های متفاوت را میرساند؟
سلیقهها رنگارنگند
همیشه برایم این موارد سوال بودند. تا اینکه یک لحظه آمدم و با خودم فکر کردم ای کاش لیستی از بازی های موردعلاقهام را بنویسم. برگهای نوشتم و آخر دیدم که انگاری ویژگی های مشترکی درمیان نصف لیستم وجود دارد: پارکور، مخفیکاری، تعقیب و گریز، اکشن.
به نظر میرسد هر بازی که با این رنگ و بوها باشد، برایم کما بیش لذت بخش هستند. ولی باقی لیست (که یک Point And Click خیلی ساده را هم شامل میشد)، هیچ سنخیتی با این ژانرها نداشتند! پس انگار نوشتن لیست و به فکر ژانر های مشابه افتادن هم جواب خیلی خوبی نمیداد. چون برخی عناوین برایم استثناهایی در میان ژانر هایی بودند که کمتر به سراغشان میرفتم؛ به عبارت دیگر، این طوری ممکن است خودم را از تنوع و ژانر های دیگر بیخودی محروم کنم.
راه باز و سلیقه دراز!
واقعا که سلیقه همیشه عجیب و غریب و صدالبته دردسرساز است و گاهی اعصاب خردی فجیعی به بار میآورد؛ درست مانند مثالی که در آغاز برایتان آوردم. اما به مرور زمان، با سلیقهام کنار آمدم و فهمیدم یکهویی شیرجه زدن در یک بازی به خاطر “هایپ” یا “دعوت رفقا” همیشه نتیجه خوبی ندارد. متوجه شدم که بهترین راه، سنجش بر مبنای سلیقه خودم است. چون من میخواهم برای خودم کاری کنم؛ نه اینکه به خاطر یک امتیازِ ۱۰ از ۱۰ منتقدی واجب الاحترام یا دعوت رفیقم حرکتی بزنم.
سرتان را به درد نیاورم. خلاصه کلام این است: انگار راهی وجود دارد تا بتوانیم قبل از صرف هزینه و وقت بر سر خرید یا دانلود یک بازی ویدیویی، سلیقه خود را با آن بسنجیم؛ راهی به سوی خداحافظی با اعصاب خرد پس از یک تجربه نامطلوب از یک بازی!
تحقیق، تحقیق، تحقیق …
در وضعیت کنونی، به نظر میرسد که تنها راه برای سنجش بر مبنای سلیقه و افزون بر آن، صرفه جویی در وقت و هزینه، تحقیق باشد و تحقیق و تحقیق.
– خب! ما که با چندتا تریلر و استریم گیم پلی همه چیز را میفهمیم! دیگر چه نیازی است به تحقیق!؟
اشتباه ما همین جاست. چون اگر میفهمیدیم، تا حالا حجم اینترنت و هزینهمان سر یک اثر هدر نمیرفت که بعد بخواهیم با ناراحتی یک بازی را ترول کنیم. ما نیازمند یک روش صحیح تحقیق هستیم. هی! میدانم همه الان دارند مجلس را از آخر ترک میکنند! اما هی! رفقا! صبر کنید! باور بفرمایید که اگر همه این را میدانستند، شاید تا الان نظرات منفی در حالتی از قحطی وجود داشتند (باز هم میگویم که منظورم بازی های بدون باگ است؛ نه امثال Redfall و غیره).
من خودم هم یکبار که نه، تا حالا چندبار فریب تبلیغات بیخود بازیها را خوردهام. از تریلر های پررنگ و لعاب یوبیسافت که اصلا بگذارید نگویم. یادم میآید با دیدن تریلر های Assassin’s Creed Odyssey چقدر حال آمدم. اما بعد از شروع، فهمیدم که رودست خوردم. تمام آن صحنه های پرانرژی مربوط به زمانی هست که حداقل به لول ۱۵ تا ۳۰ رسیده باشیم! یعنی بیش از ۱۵ ساعت کار که تازه بعد از آن موقع شاید برایت اساسینز کرید آنی بشود که تو میخواستی و در تریلر دیدی؛ تازه آن هم شاید!
پی نوشت خودمانی بین من و شما: البته باید اعتراف کنم با وجود اینکه یوبیسافت کمی تو ذوقم زد، ولی آن موقع برایم جذابیت داشت. مخصوصا اینکه چیزی به نام مانع معنایی نداشت و از هر سر و گردنی میشد بالا رفت. لیکن بعد از ۱۵ ساعت تجربه، احساس کردم زیادی سیستمم دارد داغ یا “Overheat” میکند و متاسفانه رها شد.
نوشدارویی به موقع برای سلیقه
باور کنید اگر مدت زمان ناچیزی (حداقل در مقایسه با ۱۵ ساعت!) را گذاشته بودم به پای تحقیق، الان شاید یک عالم حجم اینترنت و چندین ساعت از عمرم پای بازی ویدیویی بهتر دیگری ریخته میشد. بله! این طوری هاست؛ مدت زمان کوتاهی که برای تحقیق صرف میشود، بهتر از تجربه یک اعصاب خردی و هدر دادن هزینه و وقت است.
پس اگر میخواهید دیگر چنین تجربه های تلخی را نداشته باشید، با ما همراه شوید تا در این متن راهنمای کوتاه و ساده، به روش هایی از تحقیق اشاره کنیم (توجه کنید که قرار نیست به ترتیب پیش بروید و اجباری هم نیست که حتما همه را انجام دهید.):
۱. تریلرها و مهمتر از آنها First Minutesها
تریلرها معمولا همان اول ماجرا را نشان نمیدهند. آنها یک راست میروند سراغ مناطقی به نام نقطه عطف یا اوج (Climax) که شما را به وجد بیاورند.
– وای پسر! عجب گیم پلی خفنی! عجب کات سین های جذابی!
این نوع هیجانات را کنترل کنید و تریلرها را صرفا به عنوان آشنایی تماشا کنید. همچنین، “هایپ” شدن هایتان را هم به صورتی منطقی هدایت بفرمایید. چون اگر این هیجان به جواب خود نرسد، از درون شما را نابود و عصبانی میکند.
از تریلرها که بگذریم، به ویدیو های First Minutes میرسیم. ویدیو هایی که دقایق ابتدایی یک بازی را به ما نشان میدهند. اتفاقا یکی از مشهورترین منتقدان بازیها، IGN، معمولا ویدیو هایی به همین نام را منتشر میکند تا افراد دقایق ابتدایی بازی را ببینند. ولی متاسفانه این کار فقط برای بازی های خاصی انجام میشود. این نقص را شما میتوانید مثلا با سرچ First Minutes of X در قسمت ویدیو های جستجوی گوگل برطرف کنید و ویدیو های غیررسمی First Minutes را نگاه کنید. (البته جای X نام بازی مورد نظرتان باشد؛ چون اصولا که انتظار ندارید با سرچ حرف X گوگل نیت ذهن شما را بفهمد!؟)
خب، نگاه کردید؟ عالی! حالا پس از تماشای First Minutesها، با خود یک لحظه فکر کنید و ببینید آیا واقعا این اثر شما را به جلو میکشاند(برایتان تعلیق دارد)؟ یا آنکه به نظرتان ماجرایی حوصلهسربر است؟ بعد از اینکه به خود جواب دادید، یک بار هم به ویدیو های خالی از اسپویل نگاهی بیندازید و بپرید وسط آن! ببینید آیا بازی در آن زمان تصادفی هم جذابیت یا آن حوصلهسربری قبلی را دارد یا نه
۲. بخش Parents Guide از IMDb
شاید برخی از ما نخواهیم صحنه های خاصی را ببینیم. مثلا شاید یکی خوشش نیاید که جلوی خانوادهاش صحنه هایی پر از خون فجیع (Gore) پخش شود. چون بالاخره برخی از افراد، بازیهایشان را درکنار خانوادهشان انجام میدهند. یا من به شخصه هرگز تحمل ترس های حاصل از وجود عنکبوت یا جن هایی با بدن کج و معوج شده یک انسان در فضای بازی را ندارم. طوری که وقتی با کمک IMDb از وجودشان در عنوانی باخبر میشوم، الهی شکر آن بازی ویدیویی را خط میزنم!
البته احتمالا الان نگران اسپویل بشوید که خبر خوب اینکه IMDb آنها را در پنل جدایی با عنوان Spoilers قرار داده. ضمن اینکه دسته بندی مطالب هم به صورت دقیقی انجام شده. از قسمت بد دهانی (Profanity) گرفته تا صحنه های ترسناک و تنشدار (Frightening & Intense Scenes).
۳. جستجو در میان تصاویر گوگل
در ویدیو یا استریم کوتاهی از یک بازی، شما نمیتوانید مثلا تمام کاراکتر های یک بازی را از نظر بگذرانید. نمیتوانید نمایی از تمام محیط های بازی را داشته باشید. اما با یک جستجوی ساده در گوگل، همه چیز در زیر دستان شماست. به عنوان مثال، با سرچ ساده عبارت Kingdom Hearts 3 Characters، تمام طراحی و چهره شخصیت های موجود را در یک نظر میتوانید ببینید.
با کمک تصاویر، شما میتوانید بررسی کنید که آیا طراحی بازی برای شما چشمنواز است یا آنکه حس بدی را به شما منتقل میکند. مثلا خودم زمانی که صفحه استیم Skyrim را دیدم، شیفته عکس های چشمنوازش در تبلیغات بازی شدم. اما با یک سرچ فهمیدم که نخیر! آنقدرها هم گویا برای من یکی خیلی چشمنواز نیستند و انگار رنگ پریده به نظر میرسند. طوری که پس از مدتی از آن دلزده میشوم (البته آن موقع وسوسه شدم و به سلیقهام گوش نکردم. ولی عاقبت پس شد آنچه شد؛ رهایش کردم!).
۴. حالا تازه گیم پلی!
وقتی مطمئن شدید که اثر مورد نظرتان مراحل قبلی را پاس کرده، حالا وقت بررسی گیم پلی میرسد. اما مسئله اینجاست که حتی در ویدیو های نقد IGN بسیاری از جزئیات گیم پلی ذکر نمیشود و به شکلی بسیار کلی به بازی پرداخته میشود. پس دیدن ویدیو های این چنینی کافی نیست.
اینجا خواندن هم واجب میشود! چون بالاخره هرچه باشد، ویکی پدیای انگلیسی یکی از کاملترینها در زمینه آوردنِ از سیر تا پیاز یک بازی است. به طوری که در بخش گیم پلی هرعنوان معمولا به صورت دقیق اطلاعاتی نوشته شده و به جزئیات به خوبی پرداختهاند. مثلا در صفحه Dishonored 2 میتوانید ریز به ریز مکانیک های مبارزاتیاش را بخوانید و حساب کار دستتان بیاید.
راستی، با انگلیسی مشکلی دارید؟ اشکالی ندارد. چرا که گوگل ترنسلیت برای همین موقعها ساخته شده. میتوانید از ترجمه انگلیسی به فارسی آن کمک بگیرید و مسئله را به همین راحتی حل کنید. اگر هم که حوصله خواندن، حالا چه به انگلیسی و چه به فارسی ندارید، موردی ندارد. ویدیو های غیررسمی از نمایش تمام ویژگیها را ببینید.
پیشنهاد شخصی: Before You Buyهایی که گیمرها و مخصوصا کانال Gameranx میسازند، فوق العاده هستند. از آنها (به ویژه این دومی) به هیچ وجه دریغ نورزید!
۵. مردم چه میگویند؟
نمره IMDb، انجمن های Reddit و GameFAQs (با گیمفا اشتباهی نگیرید!) و همچنین استیم و غیره، کمک شایانی در پیدا کردن نقاط مثبت و منفی میکنند.
درباره نمرات IMDb، تجربهام میگوید که امتیاز های دور و بر ۷ تا ۱۰، معمولا بازی های استاندارد و خوبی هستند. درمورد استیم نیز، من همیشه وارد Community Hub و بعد بخش Reviews یک بازی میشوم. دست آخر هم با انتخاب گزینه Most Helpful در کل زمانها، نظرات مختلف را نگاهی میاندازم. البته اخیر (Most Recently) را نیز نگاهی میکنم. چون شاید بازی قبلا مشکلی داشته و الان بهتر شده.
یا آنکه در انجمن های Reddit یا GameFAQs که گفتم، بررسی میکنم و مطمئن میشوم این بازی Overrated یا Underrated هست یا نه (البته فکر کنم Reddit دیگر از دسترس ما خارج شده باشد.) و الی آخر …
آه! حواسمان کجاست؟ فراموش کردیم که منتقدان هم بالاخره هرچه باشد، جزء مردم محسوب میشوند. ضمن اینکه صحبت آنها منطقیتر از صحبت های عام مردم به نظر میرسد. پس یادتان نرود که نگاهی نیز به نمرات آنها در صفحه ویکی پدیای بازی مورد نظرتان (بخش Reception) بیندازید. ولی هیج وقت مبنای خود را بر منتقد خاصی نگذارید. به فرض مثال، اینقدر گفتیم IGN و IGN، ولی شما IGN را خدای نقد خودتان نکنید. چون برای خودم پیش آمده که دیدهام به یک اثر شش داده بود، ولی به نظر شخصی خودم، یک اثر ده از ده و عالی بود.
خودتان چه فکری میکنید!؟
گاهی اوقات آدمی از این میشنود، میگیرد. از آن میشنود، باز هم میگیرد. اما هیچ وقت به خودش فرصتی نمیدهد که خودش را بشنود و خودش از خودش بگیرد!
ممکن است پیش بیاید که بازی موردنظر شما مورد تنفر اکثریت باشد. برای من یکی که لااقل این مورد پیش آمده. میخواستم به سراغ Kingdom Hearts 3 بروم، اما اکثریت طرفدارانش از داستان بازی بد میگفتند. برخی هم که در داخل کشور معتقد بودند این اثر فقط در حد یک برنامه کودک بهدردنخور است! طوری که شک کردم و چنین فکری به سرم زد که خب لابد این هم از آن Overrated های دیگر تاریخ هست و هرچه همه بگویند، حتما درست است؛ آخر تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها. ولی برای بنده که این طوریها اصلا نبود و تجربه جالب و عجیبی بود.
اصلا بگذارید تمام بحث را همین جا تمام و خلاصه کنم؛ حتی اگر یک بازی ویدیویی مورد تنفر یا علاقه تمام مردم و تمام منتقدان باشد، شما تحقیق خود را بکنید و گوشتان به سلیقه خودتان باشد. مهم نیست دیگران چه میگویند. چون بالاخره شما که گناهکار نیستید (سرِ اینکه یک بازی خاص را دوست دارید یا ندارید!). مهم این است که بازی انتخابی، سلیقه شما را مینوازد و به جای اعصاب خرد، حال خوب را تقدیمتان کند …
اما با این حال، بیایید هرگز از یاد نبریم که هیچ وقت ترول نکنیم!!! هیچ وقت متعصب افراطی نباشیم!!! دفاع خوب است، نقد هم همین طور. ولی با کمک همدیگر، به شکلی کنترل شده و خارج از افراط حرف بزنیم.
شما چه روش های دیگری میشناسید؟
آیا به نظرتان تحقیق با روش های ذکر شده بیهوده است و به آن نیازی نیست؟
راستی، تا کنون چندبار خلاف سلیقه خود پیش رفتهاید؟
ممنونم از همراهی شما
موفق باشید
پی نوشت: سایت PCGameBenchmark هم برای بررسی سازگاری گیم مورد نظر با سیستمتان بسیار پیشنهاد میشود. این سایت، کیفیت اجرای بازی را در یک نمودار متناسب شده با CPU ،RAM و GPU نشان میدهد. چون بالاخره برخی اوقات سلیقهتان با بازی خاصی جور هست، اما سیستم ممکن است جور نباشد!