شعر و متن عاشقانه برای عشقم + جملات ناب و زیبای رمانتیک برای همسرم

شعر و متن عاشقانه برای عشقم + جملات ناب و زیبای رمانتیک برای همسرم


منبع: روزانه

4

1402/3/4

12:23


در این بخش گزیده ای از شعر و متن عاشقانه برای عشق و همسر را ارائه کره ایم که امیدواریم این مطلب و جمات ناب احساسی و رمانتیک مورد توجه شما قرار بگیرد. بی حضور تو در انتظار توامدر چنان هوایی بیاکه گریز از تو ممکن نباشد.. توتمام تنهایی‌هایم رااز من گرفته‌ای خیابان‌هابی حضور توراه‌های […]

در این بخش گزیده ای از شعر و متن عاشقانه برای عشق و همسر را ارائه کره ایم که امیدواریم این مطلب و جمات ناب احساسی و رمانتیک مورد توجه شما قرار بگیرد.

شعر و متن عاشقانه برای عشقم

بی حضور تو

در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
..

تو
تمام تنهایی‌هایم را
از من گرفته‌ای

خیابان‌ها
بی حضور تو
راه‌های آشکار
جهنم‌اند

***

هر شب دوست داشتنت
شکل دیگریست
یک شب
میانِ غزل واژه می‌شود
یک شب
میانِ گریه بغل
یک شب
میانِ خنده سکوت …

مطلب مشابه: متن عاشقانه کوتاه و جذاب + مجموعه جملات عاشقانه برای عشقم

بهترین شعر برای عشقم

شبان عاشق

من همان شبان عاشقم
سینه چاک و ساکت و غریب
بی‌تکلف و رها
در خراب دشتهای دور

در پی تو می‌دوم
ساده و صبور
یک سبد ستاره چیده‌ام برای تو
یک سبد ستاره
کوزه ای پرآب
دسته‌ای گل از نگاه آفتاب

یک عبا برای شانه‌های مهربان تو
در شبان سرد
چاروقی برای گامهای پرتوان تو
در هجوم درد

من همان بلال الکنم
در تلفط تو ناتوان
آه از عتاب!

***

شعر و متن عاشقانه برای عشقم

غزلواره

این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظه‌های با تو نشستن
سرودنی‌ست

این لحظه های ناب
در لحظه‌های بی خودی و مستی


شعر بلند حافظ تو
شنودنی‌ست

این سر نه مست باده
این سر که مست
مست دو چشم سیاه توست
اینک به خاک پای تو می‌سایم
کاین سر به خاک پای تو با شوق
ستودنی‌ست

تنها تو را ستودم
آن سان ستودمت که بدانند مردمان
محبوب من به سان خدایان
ستودنی‌ست

من پاکباز عاشقم
از عاشقان تو
با مرگ آزمای
با مرگ …
اگر که شیوه تو
آزمودنی‌ست

این تیره روزگار در پرده غبار
دلم را فرو گرفت
تنها به خنده
یا به شکر خنده‌های تو
گرد و غبار از دل تنگم
زدودنی‌ست

در روزگار هر که ندزدید مفت باخت
من نیز می‌ربایم
اما چه؟
بوسه، بوسه از آن لب
ربودنی‌ست

تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود
غیر از تو
هر که بود هر آنچه نمود نیست
بگشای در به روی من و عهد عشق بند
کاین عهد بستنی
این در گشودنی ست

این شعر خواندنی
این شعر ماندنی
این شور بودنی
این لحظه‌های پرشور
این لحظه‌های ناب
این لحظه‌های با تو نشستن
سرودنی‌ست

***

به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم

تمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم

محمدرضا شفیعی کدکنی

مطلب مشابه: شعر عاشقانه شاد؛ مجموعه اشعار عاشقانه زیبا برای عشقم

ای روی خوب تو سبب زندگانی‌ ام
یک روزه وصل تو طرب جاودانی‌ ام

جز با جمال تو نبود شادمانی‌ ام
جز با وصال تو نبود کامرانی‌ ام

بی‌ یاد روی خوب تو ار یک نفس زنم
محسوب نیست آن نفس از زندگانی‌ ام

دردی نهانی‌است مرا از فراق تو
ای شادی تو آفت درد نهانی‌ ام

انوری

جملات عاشقانه برای عشق

شعر و متن عاشقانه برای عشقم

چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
صدف گهر نماید شکر عقیق رنگش

بکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان
همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگش

خاقانی

***

هم نظری هم خبری هم قمران را قمری
هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری

مولانا

***

ممکن ز تو چون نیست که بر دارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل

گر من به غم تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه می‌دارم دل

***

منم تنها ترین تنهای تنها
و تو زیبا ترین زیبای دنیا

منم یلدای بی پایان عاشق
تو بودی مرحم زخم شقایق

نگاهت را پرستم ای نگارم
فدای تار مویت هرچه دارم

***

از همان لحظه رفتنت،
هر روز کنار پنجره می‌نشینم
و تنهاییم را بو می‌کشم..
خاطرت هنوز هم،
ماندگار‌ترین عطر این روزهای من است..

مطلب مشابه: بهترین متن عاشقانه برای عشقم با کمیاب ترین و خاص ترین جملات برای شوهر و خانم

درخت پشت پنجره دوستت دارد
دارد دست‌هایش را تکان می‌دهد
دارد می‌رقصد
تو نیز برخیز
برگ‌های سبزت را تکان بده
میوه‌های شیرینت را فرو بریز
برقص… برقص
تا دنیا از تو یاد بگیرد
زیبا باشد.

«شهاب مقربین»

***

شعر و متن عاشقانه برای عشقم

من اهل دوست داشتنم
تو اهل کجایی؟

«مهدی اخوان ثالث»

***

از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود

بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره‌ ی کبود اگر عشق نبود

از آینه‌ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود

در سینه‌ی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟

بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود

از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟

قیصر امین پور

***

آغوش ات
تنها سرزمین من شد.
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی‌کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ!

«سابیر هاکا»

مطلب مشابه: متن رمانتیک احساسی + بهترین متن عاشقانه زیبا و دونفره برای عشقم

شعر عاشقانه برای همسر

مرز جنون

کلماتم را
در جوی سحر می‌شویم
لحظه‌هایم را
در روشنی باران‌ها

تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی‌پرده بگویم
که تو را
دوست می‌دارم تا مرز جنون

***

چیزی بگو
مثل بهار
مثلا شکوفه کن
و یا ببار
مانند رحمتی بر درونم
یا رنگین کمان باش و
روحم را در آغوش بگیر
چیزی بگو
فراتر از حرف باشد
جانم را لمس کند
چیزی بگو
مثلا “کنارت هستم”

«تورگوت اویار»
“ترجمه: مجتبی نهانی”

***

شعر و متن عاشقانه برای عشقم

دستم را زیر سرم می‌گذارم
و به خواب می‌روم
من و دستم هر شب خواب تو را می‌بینیم
عزیزم
ما حتما عاشق همیم
که این همه از هم دوریم.

«غلامرضا بروسان»

***

فقط تاریکی می‌داند
ماه چقدر روشن است

فقط خاک می‌داند
دست‌های آب
چقدر مهربان!

معنی دقیق نان را
فقط آدم گرسنه می‌داند

فقط من می‌دانم
تو چقدر زیبایی!

«رسول یونان»

***

خوب‌ترین حادثه

با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام
باز به دنبال پریشانی‌ام

طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی‌ام

آمده‌ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام

دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام

آمده‌ام با عطش سال‌ها
تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام

ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی‌ام

خوب‌ترین حادثه می‌دانمت
خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی‌ام

حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست
تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانی‌ام!

مطلب مشابه: متن های شیک عاشقانه + تکست کوتاه و اشعار جذاب برای عشقم

چشم تو

کاش می‌دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می‌تابانی

بال مژگان بلندت را
می‌خوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جان‌دارو را
سوی این تشنه جان سوخته می‌گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می‌گذرد
روح گل‌رنگ شراب
در تنم می‌گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می‌کند ای غنچه رنگین، پرپر

من در آن لحظه که چشم تو به من می‌نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می‌بینم

بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است

شعر دو بیتی برای عشق

بگیر این گل از من یاد بودى
که تنها لایق این گل تو بودى
فراوان آمدند این گل بگیرند
ندادم چون عزیز من تو بودى

***

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی
هوشنگ ابتهاج

***

مانند یک بهار مانند یک عبور
از راه می رسی و مرا تازه می کنی

همراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار
بر دشت خشک سینه من سبز می شود

وقتی تو می رسی، در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم

مطلب مشابه: عکس های عاشقانه اینستاگرام + متن های کپشن و استوری رمانتیک برای عشقم

اگر دریای دل آبی ست
تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست
تویی معنای دنیایش

تو یعنی یک شقایق را
به یک پروانه بخشیدن
تو یعنی از سحر تا شب
به زیبایی درخشیدن

تو یعنی یک کبوتر را
ز تنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را
به آرامی صدا کردن

تو یعنی چتری از احساس
برای قلب بارانی
تو یعنی در زمستان ها
به فکر پونه افتادن

اگر یک آسمان دل را
به قصد عشق بردارم
میان عشق وزیبایی ترا من دوست می دارم

***

To my dear Husband
I just want to say
You made my life complete
On our Wedding Day
I Love You

شوهر عزیزم فقط یه چیزی می خواهم بگم
تو در روز عروسی
زندگی مرا کامل کردی
دوستت دارم

***

محض رضای عشق

تاریک کوچه‌های مرا آفتاب کن
با داغ‌های تازه، دلم را مجاب کن

ابری غریب در دل من رخنه کرده است
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن

ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن

ای تیغ سرخ زخم، کجا می‌روی چنین
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن

ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهاده‌ایم
لطفی اگر نمی‌کنی، اینک عتاب کن

***

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند
دولت احمدی و معجزه سبحانی

جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

حافظ

مطلب مشابه: جملات زیبا برای همسر + متن های عاشقانه و دوست داشتنی پر محبت برای نامزد

اشعار عاشقانه برای عشق و همسر

من از عشق لبریزم

هوا سرد است
من از عشق لبریزم
چنان گرمم
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است

هوا سرد است اما من
به شور و شوق دلگرمم
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟
تو را هر شب درون خواب می‌بینم..

تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم
و وقتی از میان کوچه می‌آیی
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم
به خود آرام می‌گویم:
دوباره خواب می‌بینم!
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد

بیا..
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم.

***

می‌خواستم که بدانی
با تو همیشه هر روز برایم بهار بود
وقتی تو هستی، تو لبخند می‌زنی
مرا چه حاجت به انتظار فصل‌ها؟!
با تو هر لحظه بهار است
هر شب پُر از عطر بهارنارنج..

می‌خواستم که بدانی
تو حس زیبای بهارگونه‌ای برایم
همان‌قدر لطیف، مهربان
پر اُمید و سرزنده
با تو همیشه هر لحظه بهار است
هر شب، وقتی آسمان هم برایم
آواز سردِ زمستان را می‌خواند

***

تنهایی‌ام را با تو قسمت می‌کنم

تنهایی‌ام را با تو قسمت می‌کنم سهم کمی نیست
گسترده‌تر از عالم تنهایی من عالمی نیست

غم آنقدر دارم که می‌خواهم تمام فصل‌ها را
بر سفره‌ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست

حوای من بر من مگیر این خودستانی را که بی‌شک
تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست

آیینه‌ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست

همواره چون من نه فقط یک لحظه خوب من بیاندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست

من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست

شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را
در دستهای بی‌نهایت مهربانش مرهمی نیست

شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگرچه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

***

روز مبادا

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند
نه بایدها..

مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می‌خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می‌کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه‌های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها..
هر روز بی تو
روز مباداست!

***

جای تو خالیست

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما
آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست

آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست

امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست

در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست

***

ببار ای باران، ببار که غم از دلم رفتنی نیست
اشک های روی گونه ام دیدنی نیست

ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست
آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست

ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست
غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست

مطلب مشابه: متن و جملات احساسی + جمله های کوتاه ناب پر احساس با عکس نوشته پروفایل

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو