برخی از شخصیتهای دنیای انیمه علیرغم رشادتها و از خود گذشتگیهایی که انجام دادهاند اما در لبه تیغ قرار داشته و به هیچ عنوان نمیتوان با اطمنیان کامل آنها را قهرمانی بینقص خطاب کرد.
در صنعت انیمه برخلاف مدیومهای سینما و تلویزیون شاهد به تصویر کشیدن قهرمانانی چند لایه و چالشبرانگیز هستیم که مسیر شخصیتپردازی آنها در هر لحظه میتواند مخاطبینش را شوکه نماید. زیرا این قهرمانان بسته به شرایط تصمیماتی را اتخاذ خواهند کرد که گاهاً میتواند آنها را در جبهه تاریک داستان قرار داده و به نوعی از آنها شخصیتی خاکستری خلق نماید.
این قهرمانان دوستداشتنی ولی غیرقابل اعتماد در طول داستان دست به اقداماتی جنجالی میزنند که بارها سبب به وقوع پیوستن اتفاقاتی غیرمنتظره شده و رخدادهای شوکهکنندهای را در سیر داستان به ارمغان میآورند که نشان از خلاقیت نویسندگان دنیای انیمه دارد.
به همین سبب نیز در این مقاله قصد داریم تا به معرفی ۱۰ قهرمان دوستداشتنی ولی غیرقابل اعتمادی بپردازیم که حسابی طرفداران خود را شوکه کردهاند. پس در ادامه با ما همراه باشید.
شخصیت ملیوداس در انیمه The Seven Deadly Sins (هفت گناه کبیره)
ملیوداس، پسر پادشاه اهریمن به سبب خویشاوندی با پدرش و به این دلیل که زمانی برای وی شمشیر زده است، هیچگاه مورد اعتماد باقی مردم سرزمینش نبوده است.
این بدگمانی زمانی شدت گرفت که بنا به سلسلهای از اتفاقات، او خیانتکار شناخته شد و از امپراطوری لیونس طرد شد تا بدین وسیله گروه ۷ گناه کبیره را بنیانگذاری کرده و از این طریق بتواند بر علیه پلیدیها و اهریمنان به مبارزه پرداخته تا بلکه بتواند شرافت خود را بازیابی نماید. با وجود تمامی فداکاریها و رشادتهایی که ملیوداس رقم زده است اما رفتار او با شاهزاده الیزابت دی لیونز بارها برای او دردسر آفرین شده و با وجود این که او با رهبری گروه ۷ گناه کبیره با تهدیدات بسیاری دست و پنجه نرم کرده اما مردم سرزمین لیونس به طرز عجیبی در قبال پذیرش وی به عنوان یک قهرمان، با شک و تردید همراه بودهاند.
شخصیت یوستاس کید در انیمه One Piece (وان پیس)
یوستاس کید از آن دسته قهرمانانی به شمار میرود که اعتماد و وفاداری اطرافیانش اهمیت چندانی برای وی نداشته و او مسیر خود را در پیش میگیرد؛ فارغ از این که اعمال او چه ذهنیتی را در دیگران ایجاد خواهد کرد.
نکته حائز اهمیت درباره یوستاس کید در این است که او به معنای واقعی کلمه یک قهرمان نیز نمیباشد. زیرا علیرغم آن که بارها در نبردهای مختلف دوشادوش لوفی به مبارزه پرداخته اما به او یادآوری کرده که آنها متحد یکدیگر نمیباشند و تنها شرایط باعث شده تا برای هدفی متشرک در کنار یکدیگر بر علیه تهدیدات به مبارزه بپردازند. به همین سبب نیز در کمال ناراحتی شاهد هستیم که هیچ یک از اطرافیان یوستاس کید، مخصوصاً لوفی، هیچگاه با تمام وجود به وی تکیه نکرده و همیشه مسیر خود را از او جدا کردهاند.
شخصیت نائوفومی در انیمه The Rising Of The Shield Hero (ظهور قهرمان سپر)
در ابتدای داستان انیمه The Rising Of The Shield Hero شاهد شخصیتی به نام نائوفومی هستیم که توسط مردم سرزمینش به گناهی غیرقابل بخشش متهم شده و او شرافت و شهرت خود را به عنوان یک قهرمان تمام و کمال از دست میدهد.
با این حال در ادامه متوجه میشویم که نائوفومی نه تنها دچار این گناه مبتذل نشده است، بلکه تنها رفتار نه چندان معتمدانه وی باعث ایجاد شک و گمان اطرافیانش نسبت به وی شده تا در نهایت شرایط طوری رقم بخورد که نائوفومی گناهکار شناخته شود. انیمه The Rising Of The Shield Hero با به تصویر کردن شخصیتی همچون نائوفومی نشان میدهد که رفتار ما در مواجه با بحرانها و سختیها تا چه اندازه میتواند واکنش اطرافیانمان را در پی داشته باشد و حتی اگر که دست به کاری قهرمانانه زده باشیم اما رفتار مناسبی از خود نشان ندهیم، در نهایت به عنوان فرد خطاکار در نزد دیگران تجسم خواهیم شد.
شخصیت ارن یگر در انیمه Attack On Titan (حمله به تایتان)
برخلاف شخصتیهای نام برده شده، قهرمان داستان انیمه Attack On Titan نه به خاطر رفتارهایش، بلکه به سبب خشم و کینهای که دنیا در دل او نهاد، از او هیولایی غیرقابل مهار ایجاد کرد.
داستان زندگی ارن یگر یک تراژدی تمام عیار و دردناک میباشد که قلب هر بینندهای را به درد خواهد آورد. کودکی معصوم و بیگناه که شاهد مرگ مادرش بود و ناخواسته درگیر جنگی کهن میان مردمین سرزمینهایی شد که برای قرنها بر علیه یکدیگر به مبارزه پرداخته بودند. در نهایت این خشم و کینه به مرور وجود ارن را در بر گرفت تا جایی که از فصل چهارم انیمه Attack On Titan شاهد تغییر رفتار تمام و کمال وی نسبت به دیگران بودیم. او به تنهایی وارد شهر مارلین شد و منجر به ایجاد جنگی تمام عیار در این شهر شد که در نهایت مرگ دوستانش را در پی داشت. او پا را فراتر گذاشت و به تمام اطرافیانش بابت اهدافش دروغ گفت و هر یک از آنها را به گونهای بازی داد تا بتواند نقشههای خود را پیش ببرد و در نهایت نیز با تصاحب قدرت تایتان بنیانگذار، آخرالزمان را در دنیا به راه انداخت تا حدی که دوستان و متحدان سابقش برای توقف وی راهی سفری مشقتبار و غیرقابل پیشبینی شوند که در نهایت تراژدی زندگی ارن یگر را به پایان میرساند.
شخصیت زوکو در انیمیشن Avatar: The Last Airbender (آواتار: آخرین باد افزار)
در حالی که مجموعه Avatar: The Last Airbender به خودی خود انیمه محسوب نمیشود اما در هر حال نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که غرب تلاش موفقی انجام داد تا بتواند محصولی در حد و اندازه انیمههای شرقی را خلق نماید.
یکی از شخصیتهای جذاب و چند لایه این انیمیشن، پسری به نام زوکو بود که از قدرت آتش بهره میبرد. پسری که توسط اطرافیانش شست و شوی مغزی داده شد تا بر علیه آنگ و دوستانش وارد جنگ شده و آنها را نابود نماید تا قدرتهایشان را برای حکومت پدری خود بازگرداند. با این حال مسیر ماجراجوییهای وی به صورت دیگری رقم خورد و معصومیت و ذات پاک آنگ باعث شد تا زوکو با حقایقی برخلاف گفتههای خانوادهاش روبرو شود. با این حال به سبب اعمال شرورانهای که زوکو در ابتدای داستان انجام داده بود، همچنان توسط آنگ و اطرافیانش مورد شک و تردید قرار گرفت که در نهایت فداکاریهای وی ثابت کرد که زوکو قهرمانی واقعی بود که آنطور که لیاقتش را داشت، مورد اعتماد و محبت اطرافیانش قرار نگرفت.
شخصیت مین در انیمه Cyberpunk: Edgerunners (سایبرپانک: اج رانرز)
با وجود آن که بازی Cyberpunk مملو از مشکلات ریز و درشت بسیاری بود اما میزبان حضور شخصیتهایی دوشتداشتنی بود که این مسئله در انیمه Cyberpunk: Edgerunners نیز توجه بینندگانش را جلب نموده است.
دنیای به تصویر کشیده شده در انیمه Cyberpunk: Edgerunners علیرغم زرق و برقهایش اما به شدت ناامید کننده و دردناک است. زمانی این موضوع قلب مخاطبینش را به درد آورد که قهرمانی همچون مین که زمانی یارانش با تمام وجود به وی اعتماد داشتند، در سن پیری و زمانی که ناامید و خسته از مبارزه، دیگر توان مقابله به دشمنانش را نداشت و نسبت بهرهگیری از ایمپلنتهای سایبری خودداری میکرد و این مسئله باعث فاصله گرفتن اطرافیانش شده بود. افسردگی و غم و درد مین تا حدی افزایش یافت که در مبارزه پایانی توان تشخیص دوست و دشمن را از دست داد و در آخرین لحظات عمرش، خود را فدا کرد تا بلکه دوستانش بتوانند از مهلکه فرار نمایند.
شخصیت آلوکارد در انیمه Hellsing (هلسینگ)
مجموعه Hellsing میزبان حضور یکی از عجیبترین شخصیتهای تاریخ دنیای انیمه میباشد که در عین ترس و وحشتی که برای اطرافیانش دارد اما به عنوان تنها ناجی بشریت به شمار میرود که هیچ موجودی توان مقابله در برابر وی را ندارد.
این شخصیت، آلوکارد نام دارد. خونآشامی باستانی و بسیار قدرتمند که هیچ ارزشی برای انسانها قائل نبوده و تنها به سبب تعهدش نسبت به اینتگرا و ملکه الیزابت بریتانیا، از قدرتهای خود برای حفاظت از بشریت بهره میگیرد. او عملاً به عنوان سلاح غیرقابل مهاری شناخته میشود حتی مرگ نیز تنها یک تفریح برای وی به شمار رفته و او قدرتمندتر از گذشته به دنیای زندهها بازمیگردد. آلوکارد نمونه بارز هیولای وحشتناکی و افسارگسیختهای است که به رهبری فردی خردمند و باهوش همچون اینتگرا میتواند بشریت را از نابودی و سقوط نجات دهد.
شخصیت مایوری در انیمه Bleach (بلیچ)
دنیای Bleach مملو از شخصیتهای مختلفی است که برای خواستههای خود در جبهه بد و یا خوب داستان مدام در حال جابجایی هستند. با این حال تنها شخصیتی که در تمام لحظات باعث ایجاد حسی منفی و مملو از شک و تردید در مخاطب میشود، مایوری نام دارد.
او اساساً موجودی خبیث به شمار میرود که تنها به یک دلیل در جبهه قهرمانان ایستاده و آن هم حضورش به عنوان یکی از کاپیتانهای جامعه ارواح میباشد تا بدین وسیله بتواند به سیر گستردهای از امکانات و تکنولوژیها دسترسی داشته باشد. اختراعات و کشفیات وی باعث ایجاد مزایای بسیاری برای ارتش جامعه ارواح شده که موقعیت آنها را در جنگ با ارواح پلید و کوئینسیها دگرگون کرده است. با این حال او برای دستیابی به این تکنولوژی و پیشرفتها دست به جنایات بسیاری زده که سبب شده تا تمامی اطرافیانش از جمله باقی کاپیتانهای جامعه ارواج، دیدی منفی نسبت به وی داشته و حتی در بدترین شرایط ممکن نیز اعتماد چندانی به او و قدرتهایش نداشته باشند.
شخصیت کاوندیش در انیمه One Piece
به لطف تعداد قسمتهای زیاد انیمه One Piece میتوانیم شاهد قهرمانان و خبیثهای گوناگونی باشیم که هر یک از شخصیتپردازی منحصر به فردی برخوردار هستند.
یکی از قهرمانان جنجالی این انیمه، شخصیتی تحت عنوان کاوندیش نام دارد. مردی ولخرج و پرمدعا که حاضر به انجام هر کاری است تا بلکه بتواند به مرکز توجه دیگران تبدیل شود. با این حال او جزو یکی از متحدان لوفی به شمار میرود که به طرز عجیبی شخصیت ۲ گانهای داشته و گاهاً جنبه تاریک وی خود را نشان میدهد. جنبه تاریکی که هر زمان کنترل شخصیت کاوندیش را بر عهده گرفته، دست به اعمال شرورانه زده و حتی متحدان لوفی را نیز به قتل رسانده است. شخصیت ۲ گانه کاوندیش و ناکامی وی در کنترل جنبه تاریک خود باعث شده تا اطرافیانش همیشه نگران بوده و نسبت به بروز جنبه تاریکاش آماده رویارویی با او باشند.
شخصیت ساسوکه در انیمه Naruto (ناروتو)
در نهایت میرسیم به شخصیتی دردمند و انتقامجو که علیرغم آن که میتونست قهرمان شماره یک دنیای Naruto لقب گیرد اما خوی انتقامجویی و خشم و کینهاش منجر به در پیش گرفتن مسیر متفاوتی نسبت به همتایانش شده است.
ساسوکه زندگی پردردسر و دردناکی را تجربه کرده و این مسئله سبب شده تا نسبت به زمین و زمان کینه داشته باشد. این مسئله سبب شد تا او مسیر خشونتباری را در زندگی پیش گرفته و دست به قتلعام شینوبیهای بسیاری بزند تا در نهایت طی مبارزهای حماسی توسط ناروتو متوقف گردید و در سمت خوب داستان ایستاد. با این حال کشتار و جنایات وی باعث شد تا جامعه شینوبی در پذیرش وی سر باز زده و به هیچ عنوان به او اعتماد نداشته باشند. ساسوکه که اشتباهات و گناهان خود را قبول کرده و از انجام آنها احساس شرم میکند، تصمیم جامعه شینوبی را قبول کرد و به عنوان فردی گوشهگیر و جامعهگریز زندگیاش را ادامه داد. اتفاقی که باعث شیمی جذابی بین او و ناروتو شده و این ۲ به یکی از ارکان مهم و اصلی دنیای انیمه Naruto تبدیل شدهاند.
آیا قهرمان دیگری را نیز سراغ دارید که توسط جامعه و اطرافیانش مورد اعتقاد قرار نگرفته باشد؟ آیا میتوانید درد و رنجی که شخصیتهای نام برده شده در این مقاله را به سمت خاکستری شدن پیش برده را منطقی بدانید؟ چرا در مدیوم سینما و تلویزیون شاهد چنین قهرمانان خاکستری و تاملبرانگیزی نیستیم و تنها شاهد ابرقهرمانی پوچ و بیارزش هستیم؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: کولایدر