شعر رحلت پیامبر رسول اکرم (ص)؛ مجموعه سوزناک در وصف پیامبر

شعر رحلت پیامبر رسول اکرم (ص)؛ مجموعه سوزناک در وصف پیامبر


منبع: روزانه

2

1402/6/22

14:06


در این بخش مجموعه شعر رحلت پیامبر را گردآورده ایم. در ادامه مجموعه اشعار رحلت رسول اکرم حضرت محمد (ص) را تهیه کرده ای با ما همراه باشید. مجموعه شعر رحلت پیامبر شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر استباور کنیم عمر جهان رو به آخر استملک خدای عزوجل خیمه ی عزاستکی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر […]

در این بخش مجموعه شعر رحلت پیامبر را گردآورده ایم. در ادامه مجموعه اشعار رحلت رسول اکرم حضرت محمد (ص) را تهیه کرده ای با ما همراه باشید.

مجموعه شعر رحلت پیامبر

شعر رحلت پیامبر رسول اکرم (ص)؛ مجموعه سوزناک در وصف پیامبر

شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر است
باور کنیم عمر جهان رو به آخر است
ملک خدای عزوجل خیمه ی عزاست
کی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است

دو چشم بی رمق وا کن پدر جان

غم ما را تماشا کن پدر جان

همه پشت و پناه ما تو هستی

نظر بر حال زهرا کن پدر جان

کنار بسترت احیا بگیرم

میان وادی غم ها بمیرم

پدر جان تو دعایت مستجاب است

دعا کن زود بعد از تو بمیرم

کند آه دل تو بی قرارم

به روی صورتت صورت گذارم

خودت گفتی که حورای بهشتم

توان ضربۀ سیلی ندارم

پس از تو صبر زهرا سر بیاید

زمان غربت حیدر بیاید

پس از تو خانه‌ام آتش بگیرد

صدای من ز پشت در بیاید

کشد آتش به دور من زبانه

زنم ناله به زیر تازیانه

بیا بابا که زهرا بی پسر شد

میان این در و دیوار خانه

قاسم نعمتی

مطلب مشابه: متن تسلیت رحلت پیامبر (ص) + عکس نوشته های روز رحلت

از سراپای مدینه گِل غم میریزد
اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد

دخترم گریه ی تو پشت مرا می شکند

بیش از این گریه مکن قلب خدا می شکند

چه کنی بر دل خود آب شدی از گریه

بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند

تا که نشکسته ای از غصه کمی راه برو

که قد و قامت تو زیر بلا می شکند

باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا

حیف یک روز کسی دست تو را می شکند

تو سیه پوش من و شهر به همدردی تو

حرمت شیر خدا را همه جا می شکند

کودکانت همه در پشت سرت می لرزند

که درِ خانه به یک ضربه ی پا می شکند

می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی

ضربه ای می رسد و آینه را می شکند

بس که دنبال علی روی زمین می افتی

دل جدا، سینه جدا، دست جدا می شکند

حسن لطفی

مطلب مشابه: دکلمه امید به خدا و تکیه به پروردگار + مناجات با خداوند بزرگ

حرف از وصیت های آخر میزنی بابا

از پیش زهرایت کجا پر میزنی بابا

این لحظه ها یاد گذشته کرده ای انگار

حرف از وصیت های مادر میزنی بابا

دل شوره داری، از نگاهت خوب می فهمم

داری گریزی به غمِ در میزنی بابا

زهرای تو پشت و پناه حیدر تنهاست

هرچند حرف از زخم بستر میزنی بابا

یک روز می بینی مرا بین در و دیوار

یک روز می آیی به من سر میزنی بابا

گفتی که خیلی زود می آیم کنار تو

پس لحظه ها را می شمارد یادگار تو

محمد بختیاری

شعر رحلت پیامبر رسول اکرم (ص)؛ مجموعه سوزناک در وصف پیامبر

اشعار سوزناک رحلت حضرت محمد (ص)

ز هجران تو اشک من روان شد

زبان درد من آه و فغان شد

تو رفتی و پس از تو ای پدرجان

علی تنهاترین مرد جهان شد

الا ای قبله گاه آرزویم

نشسته بغض داغت در گلویم

اگرچه چشم خود را بسته ای باز

تبسّم می کنی بابا به رویم

پری بشکسته چون پروانه دارم

چو شمعم گریۀ مستانه دارم

برای گریه از هجران رویت

میان بیت الاحزان خانه دارم

سید هاشم وفایی

لحظه لحظه همه امشب من وقف رسول‌ الله است
دلم از عشق رخ بی‌ مثلش آگاه است
آه بر کش ز دل و روی به سویش بنما
امشب از دل به حریمش به خدا فاصله تنها آه است

ماه صفر برفت و عزای مصطفی شد
مسموم زهر کينه امام مجتبی شد
مدینه شور و شین هست
خونین دل حسین هست
گرم عزا ملائک در سوگ مصطفایند
ارض و سما به گریه از داغ مجتبایند
مدینه شور و شین هست
خونین دل حسین هست
باشد حسین مضطرب از رحلت پیمبر
اشک عزا بریزد در ماتم برادر
مدینه شور و شین هست
خونین دل حسین هست
زهر جفا به قلب پک حسن اثر کرد
جاری ز جنجرش خون با پاره ی جگر کرد
مدینه شور و شین هست
خونین دل حسین هست
دشمن نهاده با تیر بر پیکرش علامت
از قلب خواهرانش آتش کشد زبانه
مدینه شور و شین هست
خونین دل حسین هست

مطلب مشابه: متن معجزه خداوند و جملات درباره معجزات پروردگار بزرگ

گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سرتاسر حیاتش را
سه سال شعب ابی طالب و شکنجه و ظلم
چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را
چه سنگ ها که بر آینه وجودش خورد
چه طعنه ها که ابوجهل زد صفاتش را
برای غارت جانش قریش خنجر بست
ولی خدای علی خواسته نجاتش را
دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما
ندید سبزیِ باران معجزاتش را
حرا شروع رسالت، غدیرخم پایان
ادا نمود تمامیِ واجباتش را

میثم مومنی نژاد

شعر رحلت پیامبر رسول اکرم (ص)؛ مجموعه سوزناک در وصف پیامبر

مدینه در غم و انـدوه پیمبـر بـود
ناله‌کنـان دل زهـرای مطهـر بـود
آسمـان‌ ها دیده گـریان، رحلت پیغمبر ماست
وامصیبت تا قیامت، خاک ماتم بر سر ماست

جان پدر از برم زود سفر می‌کنی
آه که از دخترت قطع نظر می‌کنی
گفتی ام از امتت رسد خطرها به من
از چه رهایم به گرداب خطر می‌کنی
گاه مرا گفته ای قصه غصب فدک
گاه مرا آگه از ضربت در می‌کنی
سوز مصیبت بود هر چه نظر می‌کنم
برق جدایی بود هر چه نظر می‌کنی

غلامرضا سازگار

ماتم گرفت حال و هوای مدینه را
پوشید کعبه رخت عزای مدینه را
خاکم به سر که دست اجل تیشه بر گرفت
وز پا فکند نخل رسای مدینه را
رُکن علی شکست ز فقدان مصطفی
در برگرفت خاک، صفای مدینه را
زین غم که در محاق نهان ماه یثرب است
ابر عزا گرفت فضای مدینه را
ای دل بیا چو شاخه حنانه ناله کن
بنگر به ناله ارض و سمای مدینه را
آدم گریست تا که ملائک به روی دست
بردند سوی سدره هُمای مدینه را
جسم نبی سه روز زمین ماند و آسمان
سایه فکند کرب و بلای مدینه را
بر بام بیت وحی برافراشت دست کفر
از دود درب خانه لوای مدینه را
دردا که جای تسلیت، از کین، عدو شکست
آئینه رسول نمای مدینه را
دردا که دشمنان جلوی چشم فاطمه
بستند دست عقده گشای مدینه را
تسکین شود مگر، دل زهرا در این عزا
بسرود «رستگار»، عزای مدینه را

محمد رستگار

سیاه روز جهان در غم رسول خداست
عـزای ختم رسل ماتم رسول خداست

ای محمد، ای رسول بهترین کردارها
حُسن خُلق ات شُهره در اخلاقها

در بیانت بند می آید زبان ناطقان
قامت مدحت کجا و خلعت گفتارها

بال رفتن تا حریمت را ندارد این قلم
«قاب قوسین»ات کجا و مرغک پندارها

طفل ابجدخوان تو سلمان سیصد ساله است
استوار مکتب ایثار تو، عمارها

تا نفس داریم و تا خورشید می تابد به خاک
دل به عشق بی زوالت می کند اِقرارها

پای بوسی تو عزت داده ما را اینچنین
گُل نباشد کس نمی آید سراغ خارها

کی رود از خاطرم، یادت که در روز ازل
کنده اند اسم تو را بر سنگِ دل، حجّارها

داغ تو در سینه ی ما هست چون خاک تو ایم
لاله کی روییده در آغوش شوره زارها

گُل که منسوب تو گردد رنگ و بویش می دهند
شاهد حرفم گلاب و شیشه ی عطارها

وقت رزمت آنچنانی که میان کارزار
رو به تو آرند وقت خستگی، کرارها

ای که با خون دلت پرورده ای اسلام را
چشم واکن که نهالت داده اکنون بارها

سنگ می خوردی و می گفتی که ایمان آورید
کس ندیده از رسولی اینچنین ایثارها

با عیادت از کسی که بارها آزرده ات
روح ایمان را دمیدی بر دل بیمارها

خم به ابرویت نیاوردی در این بیست و سه سال
بر سرت گرچه بلا بارید چون رگبارها

رفتی و داغ تو پشت دین رحمت را شکست
جان به لب شد از غمت، شهرت مدینه، بارها

تا که چشمت بسته شد، ای قافله سالار عشق
رم نمودند عده ای و پاره شد افسارها

آنقدر گویم پس از تو میخِ در هم خون گریست
ناله ها برخاست بعدت از در و دیوارها

محسن عرب خالقی

مطلب مشابه: اشعار تک بیتی عارفانه در مورد خداوند با مجموعه شعر با معنی زیبا

شعر رحلت پیامبر رسول اکرم (ص)؛ مجموعه سوزناک در وصف پیامبر

در سوگ نبی جهان پر از ماتم شد
زین داغ گران قامت هستی خم شد
دیوار و در مدینه فریادزنان
می‌گفت دل فاطمه پر از غم شد

ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا، به هوش، که با رحلت نبی
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست
دار الولا محاصره، زهراست پشت در
دود و شراره بر فلک از بیت کبریاست
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
آزردن بتول پس از رحلت رسول
باللَّه قسم شروع جنایات کربلاست
از لحظه ای که غصب خلافت شد از علی
تا حشر حقّ آل محمد به زیر پاست
هر روز راس شاه شهیدان به روی نِی
هر شب صدای ناله ی زهرا به گوش ماست
میثم! قسم به میثم آزاده ی علی
آزادگی ولایت سلطان اولیاست

غلامرضا سازگار

مطلب مشابه: شعر کودکانه حضرت محمد (ص)؛ 15 اشعار زیبا در مورد پیامبر برای کودک

مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست

قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست

خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست

گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست

خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست

اهل ولا، به هوش، که با رحلت نبی
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست

قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست

دار الولا محاصره، زهراست پشت در
دود و شراره بر فلک از بیت کبریاست

آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست

آزردن بتول پس از رحلت رسول
باللَّه قسم شروع جنایات کربلاست

از لحظه ای که غصب خلافت شد از علی
تا حشر حقّ آل محمد به زیر پاست

هر روز راس شاه شهیدان به روی نِی
هر شب صدای ناله ی زهرا به گوش ماست

«میثم»! قسم به میثمِ آزاده ی علی
آزادگی ولایت سلطان اولیاست

غلامرضا سازگار

شعر رحلت پیامبر رسول اکرم (ص)؛ مجموعه سوزناک در وصف پیامبر

ز هجران تو اشک من روان شد
زبان درد من آه و فغان شد
تو رفتی و پس از تو ای پدرجان
علی تنهاترین مرد جهان شد

مدینه نوحه خوان مکه سیه پوش
چراغ عمر پیغمبر شدخاموش
قران می گرید از آه زهرا
صلی الله علیک یا رسول الله
غروب خورشید است خون می‌ گرید ماه
فما اعظم المصیبه یا الله اصبنا بک یا حبیبنا
صلی الله علیک یا رسول الله
آتش شعله ور از خان مولاست
تنها گشته علی تنهاتر زهراست
شکست این عزا رکن علی را
صلی الله علیک یا رسول الله

مطلب مشابه: احادیث آموزنده از معصومین و پیامبر و عکس نوشته از سخنان ناب امامان

مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست

قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست

خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست

گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست

خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست

اهل ولا، به هوش، که با رحلت نبی
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست

قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست

دار الولا محاصره، زهراست پشت در
دود و شراره بر فلک از بیت کبریاست

آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست

آزردن بتول پس از رحلت رسول
باللَّه قسم شروع جنایات کربلاست

از لحظه ای که غصب خلافت شد از علی
تا حشر حقّ آل محمد به زیر پاست

هر روز راس شاه شهیدان به روی نِی
هر شب صدای ناله ی زهرا به گوش ماست

«میثم»! قسم به میثمِ آزاده ی علی
آزادگی ولایت سلطان اولیاست

غلامرضا سازگار

عزای ختم المرسلین است
گـریان امیــرالمــومنین است
این بانگ جبرییل امین است
وای محمد وای محمد
ملـک خـدا را غـم گــرفته
مدینــه را مــاتم گـرفتـه
زهـرا به خـانه دم گرفته
وای محمد وای محمد
دیگــر میــان انجمــن هــا
علـی شــده تنهـای تنهــا
از غربتش بشنـو سخن ها
وای محمد وای محمد
در بیــت وحـی از آستـانه
آتـش کشـد هر سو زبانه
زهـــرا کجــا و تــــازیــانه
وای محمد وای محمد
اهـل مـدینه ظــالم استند
شیـر خـدا را دست بستند
پهلـوی زهرا را شکستند
وای محمد وای محمد
فاطمه بی صبر و شکیب است
حبیـب را وصـــل حبیـب است
مـولا علی دیگر غریب است
وای محمد وای محمد
روح محمـد کـرده پــرواز
دوبـاره باب فتنه شد باز
غصب خلافت گشته آغاز
وای محمد وای محمد

مطلب مشابه: شعر در مورد حضرت محمد (ص) + اشعار عاشقانه و عرفانی برای پیامبر اسلام

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو