ماندگارترین دیالوگ های فیلم های سینمایی مشهور
سخن گفتن یکی از رکن های ادبیات ایران و جهان است و جملههای تاثیرگذار دو بن مایه اصیل در زبان محاوره همه ملت ها هستند. با توجه به همین اصل یکی از پایه های ماندگاری فیلمهای سینمایی و مجموعه های تلویزیونی را باید در دیالوگهایی یافت که در حافظه تاریخی مخاطبانشان مانده اند. تصمیم گرفتیم دیالوگهای ماندگار سینمای جهان و ایران و سریالهای تلویزیونی را با شما به اشتراک بگذاریم.
بازرس دورمر: یک پلیس خوب نمیتونه بخوابه، چون همیشه ذهنش درگیر حل معماهاست و یک پلیس بد هم نمیتونه بخوابه، چون همیشه عذاب وجدان داره.
اون بار عصبانی بودم بهت گفتم بی لیاقت ، الان عصبانی نیستم. بی لیاقت.
بعضی وقت ها این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سرهم میاریم می بخشه؟
ولی بعد به دوروبرم نگاه میکنم و به ذهنم میرسه که خدا خیلی وقته اینجا رو ترک کرده.
شرارت چهره های زیادی داره. هیچ کدومشون به اندازه پاکدامنی خطرناک نیست.
بازنده ها کسایی هستند که از باختن خیلی می ترسن، اون قدر که حتی امتحان هم نمیکنن…
این دنیایی که ما توشیم به درد کار نمیخوره. قبل از من و تو همه چیزش اختراع شده. دنیای قصه تو، یه جور دنیاییه که خودت باید خلقش کنی..اگه میخوای برگرده، به اراده ی تو باید دور خودش بگرده… وقتی میخوای آفتاب بشه. خورشید باید بتابه، وقتی نمیخوای بذار بره پشت ابرا…وقتی میخوای بارون بیاد، آسمون باید بباره، وقتی نمیخوای، اراده کن، بند میاد…
تو تحمل این حقیقت رو نداری. تو این شانس رو داری که چیزایی که من می دونم رو ندونی…
دیوید: حالا که از زندان آزاد شدی میخوای چیکار کنی؟ چارلی: میخوام یه موسسه کرایه ماشین تاسیس کنم
دیوید: تو چه رویایی هستی. چارلی: آدم با رویاست که زنده ست.
دوست دارم اونی که منو میکشه از روی نفرت بکشه ن از روی وظیفه.
دون ویتو کورلئونه: بهش پیشنهاد کن که نتونه رد کنه.
آلفردو: خسته شدی پدر ؟
پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک میکنه ولی موقع برگشتن خدا فقط نگاه میکنه.