خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

منبع: جدول یاب

1

1402/11/3

23:53


شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی …

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۴۱ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

صنم از آلیزه میخواد تا باهم یکم حرف بزنن. او که از احظاریه فهمیده طلاقش جدی شده باهاش دعوا میکنه و میگه واقعا فکر اینجاشو نکرده بودی؟ آلیزه میگه نه قرار نبود نامه رو بده به دادگاه قرار بود الکی باشه ولی جدی گرفته قصیه رو. خودم قبل از اینکه کسی چیزی بفهمه حل میکنم نمیزارم سرکان بفهمه صنم میگه باشه ولی میدونی که از همین یه نسخه دیگه واسه سرکان هم میره دیگه! آلیزه استرس گرفته و به حیاط میره که پستچی دنبال توچه میگرده تا یه ابلاغیه هم به او بده آلیزه متوجه میشه و توچه ازش میپرسه ماجرا چیه؟ تو واقعا میخوای طلاق بگیری؟ آلیزه میگه نه اشتباه شده قرار بود الکی باشه ولی انگاری وکیل واقعی نامه زده به دادگاه باید نزاریم سرکان بفهمه آلیزه میگه الان واسه بهاء هم میره اون بفهمه همه میفهمن! سپس میرن نامه را از بهاء میگیرن و نمیزارن بخونه بهاء کنجکاو میشه که اون نامه چیه اما آلیزه ب ای اینکه سرکان و بهاء نخونن میندازه تو استخر و میگه چیزی نبودتوجه واسه بهاء شعر نوشته بود و چون اشتباه تایپی داشته نمیخواسته کسی بخونه همین و اینجوری ماجرارو جمع میکنه.

تو خونه خیری و رضوان  باهم نقشه کشیدن که قدیر و تورکان را تو اتاق بندازن و درو روشون قفل کنن تا باهم حرف بزنن و مشکلاتشونو حل کنن آنها باهمدیگه از قدیم حرف میزنن و خاطراتشونو دوباره یادآوری میکنن. سرکان تو مسیر برگشت به خونه به آلیزه میگه ماجرا چیه؟ رک و راست بگو بهم او میگه هیچی چیزی نیست من دیگه نمیخواستم ازت دور بمونم یهو یه تاریخی گفتم که دیگه جلوی ادامه ی این دوری گرفته بشه سرکان قبول میکنه و میگه پس ماجرای نامه چی بود؟ آلیزه میگه توچه خوب ننوشته بود شعرو نمیخواست هم بفهمن میدونی که بهاء سریع همه جارو پر میکنه او تایید میکنه و باهم به داخل میرن و میگن که ۲۸ سپتامبر عروسیه همگی خوشحال میشن و استرس میگیرن که هنوز هیچ کاری نکردن. آلیزه تو خونه گوش به زنگه و هروقت در خونه به صدا درمیاد سریع به امید اینکه پستچیه میره دم در اما خبری از پستچی نیست و همگی بهش شک کردن به خاطر رفتارهای عجیب غریبش. فردای آن روز سراپ شروع میکنه به لیستی که نوشته واسه برنامه ها و خریدهای عروسی همان موقع اسماء میاد و اونم لیست خودشو میخونه آنها سر غذاهای عروسی به تفاهم نمیرسن که رضوان میگه هنوز خیلی کار مونده اونارو انجام میدیم تا برسه به غذاهای عروسی!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو