خلاصه داستان قسمت ۱۰۳ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

منبع: جدول یاب

1

1402/11/11

00:02


در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۰۳ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس …

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۰۳ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۰۳ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۰۳ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۰۳ سریال ترکی شربت زغال اخته

ارطغرل خان بعد از صحبت کردن با عبدالله خان و پسرهایش و عامر تصمیم می‌گیرد با نورسما هم صحبت کند وقتی نورسما با امید در میون میزاره امید حاضر نیست حرفی بزنه و می‌خواد از این ماجرا فاصله بگیره اما نورسما میگه من نمی‌خوام بلاهایی که سر من اومد سر زندگی یک دختر دیگه بیاد و با ارطغرل خان در کافه قرار می‌گذارد. نورسما تمام ماجرارو برایش تعریف می‌کند و در آخر میگه من خانواده‌ام را هم مقصر می‌دونم چون منو به زور به عقد کسی درآوردند که اصلاً دوستش نداشتم و مانع رسیدن من به امید شدن ارطغرل می‌پرسه خب چرا شکایت نکردی؟ نورسما میگه حال روحیم اون موقع خوب نبود نمی‌خواستم مطبوعات هم درگیر بشن و ماجرا بزرگ بشه می‌خواستم زودتر تموم بشه. ارطغرل وقتی به خانه میره به مهری میگه هرچی برای نامزدی تا الان آوردن را جمع کنه تا بهشون پس بدن چون این ازدواج سر نمی‌گیره مهری با پدرش دعوا می‌کنه و با گریه میگه من ابراهیمو دوست دارم سپس به اتاقش میره و به ابراهیم زنگ می‌زنه. ابراهیم بهش میگه هیچکسی نمی‌تونه ما رو از هم جدا کنه. شب سر میز شام عبدالله خان به فاتح میگه باید دوباره با همدیگه عقد کنین چون بدون عقد زیر یه سقف دارین زندگی می‌کنین و این گناهه دوعا میگه کسی نظر منو نپرسید من مخالفم و نمی‌خوام ازدواج کنم! اما وقتی اصرارهای آنها را می‌شنود میگه من باید کمی فکر کنم.

پنبه به فاتح میگه مراقب باشه چون دوعا رفتارش مشکوکه شاید کاسه ای زیر نیم کاسه باشه. مته خان دیگه بعد از تمام شدن کلاس‌هاش قرار می‌شه بره شرکت و اونجا تو بخش تبلیغات کار کنه. ارطغرل خان وقتی صبح برای نماز صبح از خواب بیدار می‌شه می‌بینه مهری تو اتاقش نیست و نامه‌ای گذاشته که من ابراهیمو دوست دارم و باهاش میرم تا ازدواج کنیم ارطغرل خان شوکه و نگران میشه. عامر با بیماریش می‌جنگد اما هر روز بدتر از دیروز می‌شه او وقتی به طرف شرکت میره تو مسیر توهم می‌زنه که یک نفر تعقیبش می‌کنه عامر جلوی راه اون ماشینو می‌بنده و باهاش دعوا می‌کند اما وقتی می‌بینه اشتباه می‌کرده از اون مرد عذرخواهی می‌کنه و از خدا می‌خواد تا عقلشو ازش نگیره و دیوونه نشه. مته خان به شرکت میره تا کارشو شروع کنه امید بهش خوش آمد میگه که فاتح حق به جانب بهش میگه مته خان اینجا کار نمی‌کنه صاحب اینجاست امید ناراحت میشه و میره…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو