بهترین اسم های پسرانه مذهبی؛ نام های شیک مذهبی فرزند پسر

منبع: تاپ ناز

3

1402/11/14

12:29


به جرات می توان گفت اسم های پسرانه مذهبی در خانواده های مذهبی بیشتر از سایر اقشار جامعه مورد استفاده قرار می گیرند. اگرچه گاهی یک اسم مذهبی فارغ از …

بهترین اسم های پسرانه مذهبی؛ نام های شیک مذهبی فرزند پسر

به جرات می توان گفت اسم های پسرانه مذهبی در خانواده های مذهبی بیشتر از سایر اقشار جامعه مورد استفاده قرار می گیرند. اگرچه گاهی یک اسم مذهبی فارغ از دختر یا پسر بودن، آنچنان زیبا و جذاب است که باز هم توجه خانواده هایی که در بین آن ها چندان آیین مذهبی رواج ندارد مورد پسند قرار می گیرد.

اگرچه بسیاری از نام های پسرانه مذهبی ریشه در آیین کشورمان دارند و از طرفی به دلیل قدمت استفاده از آن ها به نوعی با فرهنگ و رسوم مردمانمان آمیخته شده اند. شاید به همین خاطر است با وجود اینکه امروزه مردم گرایش خاصی به سمت فرهنگ و آداب و رسوم غربی دارند هنوز هم استفاده از اسم های پسرانه مذهبی در میان آن ها رواج دارد.

اگر شما هم برای انتخاب نام فرزند پسر دلبندتان به دنبال اسم های پسرانه مذهبی زیبا و شیک هستید پیشنهاد می کنیم حتما با ما در ادامه مطلب همراه باشید.

اسم های پسرانه مذهبی پرطرفدار

یکی از وظایف مهم و اساسی که در همان ابتدای تولید نوزاد بر عهده والدین او می باشد و اسلام نیز به شدت بر درست انجام دادن آن تاکید می کند مسئله مربوط به نام گذاری است. چراکه اسم گذاری فرزند نشان از هویت واقعی وی بوده و الهام بخش و امیدآفرین کودک در آینده نیز می باشد. به همین خاطر ما در این بخش از تاپ ناز به دنبال گردآوری زیباترین اسم های پرسانه مذهبی با معانی آن ها بر اساس حروف الفبا هستیم. با ما همراه باشید.

بهترین اسم های پسرانه مذهبی با حروف (آ)

آلیا: الیاس

آمین: اجابت کن، از نام‌های خداوند

آیت: آیه، نشانه، شخص برجسته و شاخص، شخص بسیار زیبا رو

آباذر: عربی ابوذر

آبرام: پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام، اسم یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، هم چنین نام سوره ای در قرآن کریم

آبراهام: ابراهیم، پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام

آرمیا: ارمیا، بزرگ داشته شده؛ نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع)

آزر: نام پدر ابراهیم خلیل (ع)، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است.

اسم پسرانه مذهبی با (الف)

الیا: الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان

امین: امانتدار، زنهاردار؛ طرف اعتماد، معتمد؛ از القاب پیامبر اسلام (ص) پیش از بعثت؛ لقب جبرئیل

ایمان: اعتقاد به وجود خداوند و حقیقت رسولان و دین، در مقابل کفر.

اَباذر: ابوذر؛ نام یکی از صحابه پیامبر (ص)

اَحد: یگانه، یکتا، بیمانند؛ از نام‌های خداوند؛ یکی

اَحیا: زندگان، زندگی، زندگی از نو، خاندان‌ها، قبیله‌ها، نامی برای شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست وسوم ماه رمضان

ایمان: اطمینان، اعتقاد، باور، عقیده، آنچه که فرد نسبت به آن باور و گرایش عمیق قلبی داشته باشد.

احسان: نیکی، نیکویی

امین: استوار، امانتدار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، لقب پیامبر گرانقدر اسلام که به آن شهرت داشت

اکبر: بزرگتر، بزرگترن، مِهتر

ابراهیم: نام یکی از پیامبران الوالعزم الهی که خانه خدا را بنا کرد- چهاردهمین سورۀ قرآن کریم

اِدریس: نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم نیز دو بار ذکرش آمده است.

اِرمیا: بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع)

اِسحاق: نام پسر حضرت ابراهیم (ع) از ساره از زمره پیامبران بنی اسرائیل.

ابوالفضل: پدر فضل؛ ابوالفضل عباس (ع) بن علی

اسم پسرانه مذهبی با (ب)

بِنیامین: یعنی پسر دست راستِ من؛ آخرین پسر حضرت یعقوب (ع) و برادر تنی حضرت یوسف (ع).

باسِط: بسط دهنده، گسترش دهنده؛ از نامهای خداوند.

باقر: شکافنده، گشاینده؛ لقب محمّد ابن علی امام پنجم شیعیان محمّد باقر (ع).

بدیع: جدید، تازه، نوآیین؛ زیبا؛ جالب، شگفت انگیز، نادر

بِلال: آب و هر آن چه که گلو را تر کند؛ ابن رباح حبشی نام مؤذن و خازن و از یاران خاص و صمیمی پیامبر اسلام (ص).

بشیر: بشارت دهنده ـ کسی که خبر شادی بدهد. مژده‌ دهنده؛ بشارت‌ دهنده. از القاب پیامبر اسلام

اسم پسرانه مذهبی با (ت)

توحید: یگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ اخلاص

تارخ: نام پدر حضرت ابراهیم (ع)

تَمیم: تمام و کامل؛ استوار، سخت؛ نام چند تن از صحابه و اشخاص در جهان اسلام.

تُراب: خاک

تاج‌الدین: تاجِ دین؛ مورد افتخار برای دین؛ نام پادشاهی از اتابکان لرستان.

تقی: تقوا پیشه، پرهیزکار

توکل: یقین داشتن به رحمت خداوند و امید بستن به او؛ واگذار کردن کارها به خداوند در جایی که اراده و قدرت بشری کارساز نباشد.

اسم های پسرانه مذهبی با (ث)

ثارالله: خون خدا، لقب امام حسین sarollah

ثناءالله  ثنای خدا

ثامن: (در قدیم) هشتم، هشتمین. [این نام به اعتبار ثامن الائمه، امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا (ع) انتخاب می شود]

اسم پسر مذهبی با حرف (ج)

جابر

معنی: ظالم، ستمگر، نام شيميداني معروف و شاگرد امام جعفر صادق (ع)

ریشه: عربی

جاسم

معنی: عاميانه قاسم

ریشه: عربی

جان محمد

معنی: جان (روان) + محمد (ستوده شده)

ریشه: فارسی – عربی

جانعلی

معنی: جان (بلند مرتبه) + علی (عربی)

ریشه: فارسی – عربی

جبار

معنی: نام يكی از صورتهای فلكی به شكل مردی كه با حمايل يا شمشير ايستاده است و عصایی به دست راست دارد، دارای سلطه و قدرت

ریشه: عربی

جبريل

معنی: جبرئيل، مرد خدا، نام يکی از چهار فرشته مقرب كه حامل وحی الهی برای انبياست.

ریشه: عبری

جبرئيل

معنی: جبريل، مرد خدا، نام یکی از چهار فرشته مقرب كه حامل وحی الهی برای انبياست.

ریشه: عبری

جعفر

معنی: جوی بزرگ، نام امام ششم شيعيان، نام برادر علی (ع) ملقب به ذوالجناحين و معروف به جعفر طيار

ریشه: عربی

جلال

معنی: عظمت، بزرگي، شكوه

ریشه: عربی

جلال الدين

معنی: شكوه و جلال دين، نام شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم، مولانا جلال الدين بلخي

ریشه: عربی

جليل

معنی: بلند مرتبه، بزرگوار، از نامهاي خداوند

ریشه: عربی

جمال الدين

معنی: زيبایی دين

ریشه: عربی

جواد

معنی: بخشنده، از نامهای خدواند، لقب امام نهم شيعيان

ریشه: عربی

مطلب مشابه: اسم پسرانه خارجی + نام پسر به همراه معنی و تلفظ صحیح نام های پسرانه زیبا

اسم پسر مذهبی با حرف (چ)

چراغعلی

معنی: چراغ (فارسی) + علی (عربی) روشنایی ای که از علی می تابد

ریشه: فارس – عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ح)

حَسیب

معنی: دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی، بزرگوار؛ از اسامی خداوند

ریشه: عربی

حَمّاد

معنی: بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده

ریشه: عربی

حَمود

معنی: ستوده و پسندیده؛ حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار

ریشه: عربی

حَنیف

معنی: درست و پاک، راستین؛ معتقد به یگانگی خداوند، خداپرست پیش از ظهور اسلام

ریشه: عربی

حُجت‌الله

معنی: برهان حق تعالی؛ انسان کامل که حجت حق بر خلق است.

ریشه: عربی

حُر

معنی: آزاد؛ دارای اعتقاد و رفتار شایسته و بزرگوارانه، جوانمرد، آزاده

ریشه: عربی

حِسام‌الدین

معنی: شمشیر دین

ریشه: عربی

حِکمت

معنی: معرفت به مسائل، خردمندی، فرزانگی؛ سخن اخلاقی، پند، اندرز؛ علم خداوند

ریشه: عربی

حافظ الدین

معنی: آن که محافظ و نگهبان دین است.

ریشه: عربی

حامد

معنی: سپاسگزار

ریشه: عربی

حانون

معنی: صاحب نعمت

ریشه: عبری

حبان

معنی: نام یکی از صحابه پیامبر (ص)

ریشه: عربی

حبیب الله

معنی: دوست و یار خداوند

ریشه: عربی

حجت الدین

معنی: آن که دلیل و برهان دین است.

ریشه: عربی

حسن

معنی: نیکو، خوب، زیبا، جمیل؛ نام دومین امام شیعیان

ریشه: عربی

حسن رضا

معنی: از نام های مرکب، حسن و رضا.

ریشه: عربی

حسنعلی

معنی: از نامهای مرکب، حسن و علی

ریشه: عربی

حسین

معنی: خوب، نیکو؛ نام سومین امام شیعیان

ریشه: عربی

حسین رضا

معنی: از نامهای مرکب، حسین و رضا

ریشه: عربی

حسینعلی

معنی: از نامهای مرکب، حسین و علی

ریشه: عربی

حشمت‌الله

معنی: بزرگی و عظمت خداوند

ریشه: عربی

حفیظ‌الله

معنی: کسی که خداوند نگهدار اوست.

ریشه: عربی

حکیم

معنی: پزشک، طبیعت، دانا، خردمند، فرزانه، دانا به چیزی (داننده‌ی امری)؛ از نامهای خداوند

ریشه: عربی

حلیم

معنی: خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

حمد

معنی: شکرگزاری کردن، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس؛ ۲ الحمد، سوره‌ی اول از قرآن کریم دارای هفت آیه، فاتحۀالکتاب

ریشه: عربی

حمدالله

معنی: حمد و ستایش خداوند

ریشه: عربی

حمزه

معنی: شیر، شیر بیشه؛ حمزة ابن عبدالمطلب عموی پیامبر اسلام (ص)

ریشه: عربی

حمید

معنی: ستوده، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

حمیدالدین

معنی: ستوده آیین، ستوده دین

ریشه: عربی

حمیدرضا

معنی: از نامهای مرکب، حمید و رضا

ریشه: عربی

حمیدعلی

معنی: از نامهای مرکب، حمید و علی

ریشه: عربی

حنان

معنی: بخشاینده، از صفات خداوند

ریشه: عربی

حیدر

معنی: شیر، اسد؛ لقب حضرت علی (ع).

ریشه: عربی

حیدرعلی

معنی: از نامهای مرکب، حیدر و علی

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (خ)

خالق

معنی: به وجود آورنده، پدیدآورنده، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

خداآفرید

معنی: آفریده خداوند

ریشه: فارسی

خدابخش

معنی: عطای الهی، بخشیده خداوند

ریشه: فارسی

خدابنده

معنی: بنده خداوند، لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغول

ریشه: فارسی

خداداد

معنی: عطا شده از سوی خداوند

ریشه: فارسی

خدادوست

معنی: دوستدار خداوند

ریشه: فارسی

خداطلب

معنی: خدا (فارسی) + طلب (عربی) خداجو

ریشه: عربی

خداکریم

معنی: خدا (فارسی)+ مراد (عربی) نام یکی از سرداران کریمخان زند

ریشه: عربی

خضر

معنی: نام یکی از پیامبران که طبق روایات چون به آب حیات دست یافت و از آن نوشید، عمرجاویدان پیدا کرد.

ریشه: عربی

خلیل

معنی: دوست یکدل، لقب ابراهیم (ع)

ریشه: عربی

خلیل الله

معنی: دوست خداوند، لقب ابراهیم (ع)

ریشه: عربی

خلیل‌الرحمان

معنی: دوست خداوند بخشنده

ریشه: عربی

خیرالدین

معنی: آن که در دین بهترین است.

ریشه: عربی

خیرالله

معنی: نیکی خداوند، خیر الهی

ریشه: عربی

خیرعلی

معنی: خیری که از علی (ع) رسیده است، آن که خبر و نیکی‌اش چون خیر و نیکی علی (ع) است.

ریشه: عربی

مطلب مشابه: اسم انگلیسی پسرانه و دخترانه + نام های معروف و زیبای به زبان انگلیسی

اسم پسرانه مذهبی با (د)

دادعلی: داده علی (ع)، آن که عدل و دادی چون علی (ع) دارد.

دانیال: قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنی‌اسرائیل

داوود: محبوب؛ شاه عبرانیان که شاعر و پیغمبر بود.

داوید: داوود

دوست محمد: ترکیب دو اسم دوست و محمد به معنی دوستدار محمد

دین محمد: ترکیب دو اسم دین و محمد، دارای دین محمد (ص)، نام یکی از پادشاهان ازبک

اسم پسرانه مذهبی با (ذ)

ذاکر: آنکه خدا را ستایش می‌کند، آن که ذکر خدا می‌گوید؛ یاد کننده‌ی خدا؛ یاد کننده.

ذِکرالله: یاد خدا، ذکر خدا، یاد کردن از خدا.

ذبیح الله: قربانی شده برای خدا، سر بریده برای خدا، لقب حضرت اسماعیل (ع) و به قولی لقب اسحاق نبی که هر دو فرزند ابراهیم خلیل (ع) بودند.

ذوالفقار: در لغت به معنی صاحب فقرات و فقره هر یک از مهره‌های پشت است که ستون فقرات از آن مرکب است، نام شمشیر حضرت علی (ع)

اسم پسرانه مذهبی با (ر)

راشد: آن که در راه راست است

رافع: رفع کننده، برپا دارنده، بلند کننده؛ رساننده، از نام های خدا

ربیع: فصل اول سا ل، بهار؛ در گاه شماری نام دو ماه از سال

رَسول: پیغمبر، قاصد، پیامبر اسلام (ص)، رسول بقره 87 فرستاده ـ کسی که رسالتی را بر عهده دارد.

رشید: هود 78 صاحب عقل و خرد، رشد یافته

رضوان: خشنودی

رضا: رضایت، راضی، خشنود؛ رضا این است که بنده از مشیّت حق گله نکند و نامرادی را رضای حق بداند، هشتمین امام شیعیان

رمضان: نام یکی از ماه‌های قمری ـ ماه روزه و نزول

رحمان: مهربان و بخشاینده (صفت خاص خداوند)

رحمت: دلسوزی و مهربانی؛ مهربانی و بخشایندگی

رحیم: بسیار مهربان، مهربانی؛ از نامها و صفات خداوند

رفیع: افراشته، مرتفع، بلند؛ با اهمیت، ارزشمند

رزاق: روزی دهنده؛ از نامهای

روح‌الله: روح خدا، لقب حضرت عیسی

رئوف: مهربان، بسیار مهربان، بخشنده، با محبت، از نامهای خداوند مهربان

اسم پسرانه مذهبی با (ز)

زُهَیْر: شکوفه دار و درخت پر شکوفه؛ نام یکی از شهدای کربلا

زِید: رشد، فزونی؛ نام فرزند امام زین‌العابدین (ع)

زاهد: پارسا، پرهیزکار

زینال: مخفف زین العابدین

زین‌الدین: موجب آرایش دین؛ زینت دین

زائر، زایر: زیارت کننده

زکریا: زکریای نبی از پیامبران بنی اسرائیل

زُبید: عطیه و بخشش

زُبیر: از خویشاوندان و از صحابه‌ی پیامبر اسلام (ص)

زکی الدین: پارسا در دین

زین‌العابدین: موجب آرایش پرستندگان؛ چهارمین امام شیعیان

اسم پسرانه مذهبی با (س)

سَدیف: نام چند تن از صحابه

سَعدالدین: نیک بختی دین

سَلمان: سالم و مبّرا از عیب و نقص و آفت؛ سلمان فارسی صحابی پیامبر اسلام (ص) نخستین مسلمان ایرانی

سَمیع: از نامهای خداوند؛ شنوا

ساجد: آن که سجده میکند، سجده کننده

سبحان: پاک، منزه؛ از نامهای خداوند

سعید: خجسته، مبارک؛ خوشبخت، سعادتمند

سلیمان: پر از سلامتی؛ حضرت سلیمان (ع) شاه و پیامبر یهود

سَتار: آنکه چیزی را پوشیده و در پرده میدارد، پوشنده؛ از نامهای خداوند

سَجّاد: بسیار سجده کننده؛ لقب زینالعابدین ابن حسین (ع)، امام چهارم شیعیان ملقب به امام سجّاد (ع).

اسم پسرانه مذهبی با (ش)

شاهد: گواه، حاضر، مرد خوبروی؛ محبوب، خدای تعالی

شریعت: شرع؛ طریقه، روش

شُبَیر: شیر کوچک؛ پیامبر اسلام (ص) امام حسین (ع) را در کودکی به این نام (شُبَیر) خوانده است.

شُعَیب: پیامبری که بر اساس قرآن پس از هود و صالح در شهر مَدیَن میزیسته و احتمالا پدر زن حضرت موسی (ع) بوده است.

شکور: شکرکننده سپاسگزار؛ پاداش دهنده‌ی بندگان؛ از نامهای خداوند

شهاب الدین: نورِ دین، آن که وجودش برای دین تابناک است.

شیدالله: (فارسی – عربی) خورشید خدا، نور خداچ

شاکر: شکر کننده، سپاسگزار؛ در حال شکرگزاری

شعبان: نام ماه هشتم از سال قمری

شفیع: آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری میکند، شفاعت کننده، شفاعتگر

اسم پسر مذهبی با حرف (ص)

صَفی

معنی: خالص و یگانه (دوست)؛ برگزیده؛ صاف، پاک، روشن

ریشه: عربی

صَفی‌الدین

معنی: خالص و پاک در دین، برگزیده‌ی دین

ریشه: عربی

صَفی‌الله

معنی: برگزیده‌ی خداوند؛ لقب حضرت آدم (ع)

ریشه: عربی

صِدیق

معنی: بنده‌ی خاص خداوند؛ ۲ بسیار راستگو و درستکار

ریشه: عربی

صابر

معنی: صبور، صبر کننده، شکیبا؛ ۲- از نامهای خداوند

ریشه: عربی

صادق

معنی: آن که گفتارش مطابق با واقعیت است، راستگو، راست و درست و راستین؛ لقب امام جعفر صادق (ع)

ریشه: عربی

صالح

معنی: شایسته و درستکار، نیک، خوب، درست؛ دارای اعتقاد و عمل درست دینی؛ پیامبر قوم ثمود

ریشه: عربی

صانع

معنی: سازنده، آفریننده؛ صنعتگر؛ آفریدگار، خداوند

ریشه: عربی

صاین

معنی: (تلفظ: sāyen) نگه دارنده، محافظ، (به مجاز) حفظ کننده‌ی خویشتن از گناه، پرهیزکار

ریشه: عربی

صبار

معنی: بسیار صبرکننده، صبور، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

صبور

معنی: آنکه در برابر سختیها و رنجها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند

ریشه: عربی

صدرالدین

معنی: پیشوای دین (اسلام)؛ لقبی است که به بعضی از علمای اسلام داده‌اند.

ریشه: عربی

صدرالله

معنی: (به مجاز) کسی که برتری و مهتری او از سوی خداست؛ دارای باطن و روح خدایی

ریشه: عربی

صفا

معنی: یکرنگی، خلوص، صمیمیت، نام یکی از گوشه‌های موسیقی ایرانی، نام کوهی در مکه

ریشه: عربی

صفدر

معنی: صفشکن؛ (به مجاز) شجاع و دلیر؛ از القاب حضرت علی (ع)

ریشه: عربی

صلاح‌الدین

معنی: موجب نیکی دین و آیین

ریشه: عربی

صمد

معنی: آن که دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بی‌نیاز است؛ (به مجاز) خداوند

ریشه: عربی

صیام

معنی: روزه گرفتن، روزه

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ض)

ضُحا

معنی: (تلفظ: zohā) زمانی پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه، آفتاب، خورشید، سوره نود و سوم قرآن کریم

ریشه: عربی

ضرغام

شیر درنده، پهلوان دلاور، از القاب حضرت علی

ضیاءالحق

معنی: روشنائی و نورِ حق

ریشه: عربی

ضیاءالدین

معنی: روشنایی دین؛ نام چندین شخص از مشاهیر تاریخی.

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ط)

طَهورا

معنی: از واژه‌های قرآنی به معنی پاک کننده، تطهیر کننده؛ (به مجاز) پاک و پاکیزه.

ریشه: عربی

طَیب

معنی: پاک، پاکیزه، مطهر

ریشه: عربی

طارِق

معنی: سوره‌ی هشتاد و ششم از قرآن کریم دارای هفده آیه، در قدیم به معنی هنگام شب آیندهف (به مجاز) به معنی وارد، عارض

ریشه: عربی

طاها

معنی: طه، نگارش فارسیانه طه، (نام سوره ای در قرآن)

ریشه: عربی

طاهر

معنی: پاک، پاکیزه؛ بیگناه، معصوم؛ (به مجاز) بی آلایش و بی غش

ریشه: عربی

طه

معنی: «یا محمّد» و به قولی نام پیامبر اسلام (ص) میباشد، بیستمین سوره از قرآن کریم

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ظ)

ظهیرالدین

معنی: یار و یاور دین، پشتیبان دین، نام شاعر نامدار ایرانی قرن ششم، ظهیرالدین فاریابی

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ع)

عابد

معنی: عبادت کننده، پرستنده چیزی یا کسی

ریشه: عربی

عادل

معنی: با انصاف

ریشه: عربی

عارف

معنی: آن که از راه تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند دست می‌یابد، دانا، آگاه، نام شاعر ایرانی قرن چهاردهم، عارف قزوینی

ریشه: عربی

عاشور

معنی: روز دهم از ماه محرم

ریشه: عربی

عاکِف

معنی: آن که در جایی مقدس برای عبادت اقامت دائم داشته باشد، معتکف؛ حاضر و مقیم.

ریشه: عربی

عباد

معنی: بندگان، نام چندتن از خاندان بنی عباد

ریشه: عربی

عبادالله

معنی: بندگان خداوند

ریشه: عربی

عباس

معنی: اخمو، عبوس؛ شیری که شیران از او بگریزند؛ بسیار شجاع و دلیر؛ عباسِ بن علی

ریشه: عربی

عباسعلی

معنی: نام مرکب از عباس و علی

ریشه: عربی

عبدالامین

معنی: بنده پروردگار که مورد اعتماد و امانت دار است.

ریشه: عربی

عبدالباسط

معنی: عبد (بنده) + باسط (گستراننده، گسترش دهنده و از نامهای خداوند)، نام قاری بزرگ مصری

ریشه: عربی

عبدالباقی

معنی: بنده پروردگار که باقی و پایدار است، نام خطاط معروف ایرانی در زمان شاه عباس صفوی

ریشه: عربی

عبدالجبار

معنی: بنده پروردگار که دارای جبروت است.

ریشه: عربی

عبدالجلیل

معنی: بنده پروردگار که جلیل و بزرگ است، نام دانشمند شیعه قرن ششم، عبدالجلیل رازی

ریشه: عربی

عبدالجواد

معنی: بنده پروردگار که بخشنده است.

ریشه: عربی

عبدالحسن

معنی: بنده حسن

ریشه: عربی

عبدالحسین

معنی: بنده حسین

ریشه: عربی

عبدالحق

معنی: بنده پروردگار

ریشه: عربی

عبدالحلیم

معنی: بنده پروردگار که حلیم و بردبار است.

ریشه: عربی

عبدالحمید

معنی: بنده پروردگار ستایش شده، نام دو نفر از پادشاهان عثمانی

ریشه: عربی

عبدالحی

معنی: بنده پروردگار همیشه زنده

ریشه: عربی

عبدالخالق

معنی: بنده پروردگار، نام پدر بیدل شاعر قرن یازدهم

ریشه: عربی

عبدالرحمان

معنی: عبد الرحمن

ریشه: عربی

عبدالرحمن

معنی: بنده پروردگار بخشاینده، نام نویسنده و شاعر نامدار قرن نهم، عبدالرحمن جامی

ریشه: عربی

عبدالرحیم

معنی: بنده پروردگار رحیم و مهربان

ریشه: عربی

عبدالرزاق

معنی: بنده پروردگار روزی دهنده

ریشه: عربی

عبدالرسول

معنی: بنده پیامبر

ریشه: عربی

عبدالرشید

معنی: بنده پروردگار هدایت کننده، نام پسر محمد غزنوی

ریشه: عربی

عبدالرضا

معنی: بنده رضا

ریشه: عربی

عبدالرفیع

معنی: بنده پروردگار بلندمرتبه

ریشه: عربی

عبدالستار

معنی: بنده پروردگار عیب پوشاننده

ریشه: عربی

عبدالصمد

معنی: بنده پروردگار بی نیاز

ریشه: عربی

عبدالعزیز

معنی: بنده پروردگار گرامی و باعزت

ریشه: عربی

عبدالعظیم

معنی: بنده پروردگار بزرگ، نام یکی از بزرگان و نوادگان امام حسن (ع) در قرن دوم که آرامگاه وی در شهر ری است.

ریشه: عربی

عبدالعلی

معنی: بنده علی

ریشه: عربی

عبدالغفار

معنی: بنده پروردگار بخشاینده گناه

ریشه: عربی

عبدالغفور

معنی: عبدالغفار

ریشه: عربی

عبدالغنی

معنی: بنده پروردگار بی نیاز

ریشه: عربی

عبدالفتاح

معنی: بنده پروردگار گشاینده دشواریها

ریشه: عربی

عبدالقادر

معنی: بنده پروردگار توانا

ریشه: عربی

عبدالقاهر

معنی: بنده پروردگار چیره و توانا

ریشه: عربی

عبدالکریم

معنی: بنده پروردگار بخشنده

ریشه: عربی

عبداللطیف

معنی: بنده پروردگار که دارای لطف است، نام یکی از پادشاهان تیموری

ریشه: عربی

عبدالله

معنی: بنده پروردگار، نام پدر پیامبر (ص)

ریشه: عربی

عبدالمُطلِّب

معنی: بنده مطلب، نیای پیامبر اسلام (ص)

ریشه: عربی

عبدالمُعید

معنی: بنده خدای بازگشت دهنده، بنده خدای بازگرداننده

ریشه: عربی

عبدالمجید

معنی: بنده پروردگار عالی مرتبه و گرامی، نام دو تن از پادشاهان عثمانی

ریشه: عربی

عبدالمحمد

معنی: بنده محمد

ریشه: عربی

عبدالملک

معنی: بنده یا پادشاه خداوند، نام دو تن از پادشاهان سامانی

ریشه: عربی

عبدالناصر

معنی: بنده پروردگار یاریگر

ریشه: عربی

عبدالنبی

معنی: بنده پیامبر

ریشه: عربی

عبدالواحد

معنی: بنده پروردگار یکتا

ریشه: عربی

عبدالوهاب

معنی: بنده پروردگار بخشنده

ریشه: عربی

عبدالهادی

معنی: بنده پروردگار هدایت کننده و راهنما

ریشه: عربی

عبیدالله

معنی: بنده کوچک خداوند، نام یکی از فرزندان امام جعفرصادق و مؤسس دولت علویان

ریشه: عربی

عدن

معنی: بهشت زمینی

ریشه: عبری

عدنان

معنی: نام یکی از اجداد پیامبر (ص)

ریشه: عربی

عرشیا

معنی: ملکوتی و آسمانی

ریشه: عربی

عرفان

معنی: یکی از مراحل سلوک، معرفت، شناخت خداوند

ریشه: عربی

عروج

معنی: بالا رفتن، پیشرفت کردن، ترقی

ریشه: عربی

عزالدین

معنی: آن که باعث عزت دین است.

ریشه: عربی

عزت الله

معنی: عظمت و بزرگی خداوند

ریشه: عربی

عزرا

معنی: نام کاهن و رهبر عبرانیان در زمان اردشیر پادشاه هخامنشی

ریشه: عبری

عزیز

معنی: گرامی، محبوب، گرانمایه، محترم، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

عزیزالدین

معنی: گرامی در دین

ریشه: عربی

عزیزالله

معنی: گرامی نزد خداوند

ریشه: عربی

عضد

معنی: بازو، یار و یاور

ریشه: عربی

عضدالدین

معنی: یارو یاور دین

ریشه: عربی

عطاالله

معنی: داده و عطای خداوند

ریشه: عربی

عظیم

معنی: بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

عفیف الدین

معنی: عفیف در دین، پرهیزکار

ریشه: عربی

عقیل

معنی: خردمند و بزرگوار، عاقل و گرامی، نام برادر علی (ع) و پسر موسی کاظم (ع)

ریشه: عربی

علاء الدین

معنی: سبب رفعت و بزرگی دین

ریشه: عربی

علی

معنی: بلند مرتبه، نام امام اول شیعیان

ریشه: عربی

علی اصغر

معنی: نام ترکیبی از علی و اصغر به معنی علی کوچکتر، نام پسر حسین (ع)

ریشه: عربی

علی اکبر

معنی: نام ترکیبی از علی و اکبر به معنی علی بزرگتر، نام پسر حسین (ع)

ریشه: عربی

علی رضا

معنی: کسی که علی علیه السلام از او راضی است مرکب از دو اسم علی و رضا

ریشه: عربی

عمران

معنی: نام پدر موسی پیامبر (ص)، نام سوره‌ای در قرآن کریم

ریشه: عبری

عمیدالدین

معنی: آن که در دین تسلط دارد.

ریشه: عربی

عنایت الله

معنی: لطف و عنایت خداوند

ریشه: عربی

عیسا

معنی: عیسی، معرب از عبری، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت

ریشه: عبری

عیسی

معنی: معرب از عبری، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت

ریشه: عبری

عین الدین

معنی: چشم دین، عزیز در دین

ریشه: عربی

عین الزمان

معنی: چشم زمان

ریشه: عربی

عین الله

معنی: چشم خداوند

ریشه: عربی

عینعلی

معنی: چشم علی، نام یکی از امامزادگان که مزار شریفش در تهران است.

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (غ)

غَدیر

معنی: آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیه‌ی جحفه؛ روز یا واقعه غدیر که در میان مسلمانان حائز اهمیت است.

ریشه: عربی

غَفّار

معنی: آمرزنده و بخشاینده‌ی گناهان (خداوند)؛ از صفات و نامهای خداوند

ریشه: عربی

غَفور

معنی: بخشاینده و آمرزنده‌ی گناهان (خداوند)؛ از صفات و نامهای خداوند که قریب نود بار در قرآن کریم آن را یادآور شده است.

ریشه: عربی

غاثر

معنی: معرب از عبری، نام پسر ارم نوه نوح (ع)

ریشه: عبری

غازی

معنی: جنگجوی مذهبی، عنوان چندتن از پادشاهان و افراد تاریخی

ریشه: عربی

غالب

معنی: غلبه کننده بر دیگری در جنگ، فاتح، پیروز؛ مسلط، چیره؛ نام هشتمین جد پیامبر اسلام (ص)

ریشه: عربی

غضنفر

شیر بیشه، شجاع و قوی، لقب امام علی (ع)

ریشه: عربی

غلام

معنی: ارادتمند و فرمانبردار، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می‌آید و نام جدید می‌سازد مانند غلامحسین، غلامرضا، غلامعلی

ریشه: عربی

غلام حسن

معنی: ارادتمند و فرمان بردار حسن (منظور امام حسن (ع))

ریشه: عربی

غلام حسین

معنی: ارادتمند و فرمان بردار حسین (منظور امام حسین (ع))

ریشه: عربی

غلام رضا

معنی: ارادتمند و فرمان بردار رضا (منظور امام رضا (ع))

ریشه: عربی

غلام عباس

معنی: ارادتمند و فرمان بردار عباس (منظور حضرت عباس (ع))

ریشه: عربی

غلام علی

معنی: ارادتمند و فرمان بردار علی (منظور امام علی (ع))

ریشه: عربی

غلام محمّد

معنی: ارادتمند و فرمان بردار محمّد، منظور حضرت محمّد (ص)

ریشه: عربی

غیاث

معنی: فریادرس؛ فریادخواهی؛ از صفات و نامهای خداوند

ریشه: عربی

غیاث‌الدین

معنی: پناه دین و آیین

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ف)

فایض

معنی: فیض رسان، فایده بخش

ریشه: عربی

فایق

معنی: فائق، دارای برتری، مسلط، چیره، عالی، برگزیده

ریشه: عربی

فائز

معنی: فایز، نایل، رستگار

ریشه: عربی

فائض

معنی: فایض، آنکه فیض و منفعت می آورد.

ریشه: عربی

فتاح

معنی: گشاینده، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

فتح الدین

معنی: پیروزی در دین

ریشه: عربی

فتح الله

معنی: پیروزی خدا

ریشه: عربی

فتحعلی

معنی: مرکب از فتح (پیروزی) + علی (بلندمرتبه)، نام دومین پادشاه قاجار

ریشه: عربی

فخرالدین

معنی: سبب سربلندی و افتخار دین، نام شاعر و داستانسرای ایرانی قرن پنجم: فخرالدین اسع گرگانی

ریشه: عربی

فخرالملک

معنی: مایه سربلندی و افتخار سرزمین

ریشه: عربی

فرقان

معنی: جداکننده حق و باطل، نام سوره ای در قرآن کریم

ریشه: عربی

فرید

یکتا، یگانه و بی نظیر، از القاب حضرت مهدی (عج)

ریشه: عربی

فریدالدین

معنی: آن که در دین یگانه و یکتا است، نام شاعر و عارف نامدار ایرانی قرن ششم و هفتم، عطار نیشاپوری

ریشه: عربی

فصیح الدین

معنی: دارای روشنی و فصاحت در دین

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ق)

قَوام الدین

معنی: موجب استواری و استحکام دین

ریشه: عربی

قَهار

معنی: نیرومند، پر زور؛ سلطه گر و غالب و چیره؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

قائم

معنی: ایستاده، به حالت عمودی قرار گرفته؛ لقب امام دوازدهم شیعیان که غایب است (عج)

ریشه: عربی

قدرت‌الله

معنی: قدرت خداوند

ریشه: عربی

قدوس

معنی: پاک و منزه؛ از نام‌ها و صفات خداوند.

ریشه: عربی

قدیر

معنی: توانا، قادر؛ از نامها و صفات خداوند.

ریشه: عربی

قطب الدین

معنی: محور آیین و کیش

ریشه: عربی

قنبر

معنی: نام یکی از تابعان علی (ع)

ریشه: عربی

قیوم

معنی: قائم به ذات، بسیار پایدار، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ک)

کاظم

معنی: فروبرنده خشم، حلیم، بردبار، لقب امام هفتم شیعیان

ریشه: عربی

کافی الدین

معنی: لایق و کارآمد در دین

ریشه: عربی

کرام الدین

معنی: بزرگوار دین

ریشه: عربی

کرم الله

معنی: بخشش و لطف خداوند

ریشه: عربی

کریم

معنی: بخشنده، سخاوتمند، از اسامی خداوند

ریشه: عربی

کلیم

معنی: هم سخن، سخنگو، لقب موسی (ع)

ریشه: عربی

کلیم الله

معنی: آن که خداوند با او سخن گفته است، لقب موسی (ع)

ریشه: عربی

کمال الدین

معنی: کامل در دین، سبب کمال دین، اسم یکی از نقاشان معروف اواخر دوره تیموری و اوایل دوره صفوی، کمال الدین بهزاد

ریشه: عربی

کمال الملک

معنی: آن که موجب کمال سرزمین و ملک است، لقب یکی از نقاشان اسطوره ای ایران در دوره قاجاریه، محمد غفاری

ریشه: عربی

کمیل

معنی: نام پسرزیاد ازیاران علی (ع) نام دعائی منسوب به کمیل پسر زیاد

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ل)

لسان الدین

معنی: زبان گویای دین

ریشه: عربی

لطف الدین

معنی: لطف دین

ریشه: عربی

لطف الله

معنی: مهربانی و لطف خدا

ریشه: عربی

لطفعلی

معنی: آن که دارای لطف و مهربانی ای چون لطف و مهربانی علی (ع) است.

ریشه: عربی

لطیف

معنی: نرم و خوشایند، ظریف و زیبا، ملایم و خوش آهنگ، (به مجاز) چابک و ماهر در نواختن، حساس، از نام ها و صفات خدا

ریشه: عربی

لقمان

معنی: نام مردی حکیم که بنا به روایت اسلامی حبشی بوده و در زمان داوود (ع) زندگی می کرده است، نام سوره‌ای در قرآن کریم

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (م)

مَجدالدین

معنی: سبب عزت و بزرگی دین؛ مایه‌ی شوکت و بزرگی دین

ریشه: عربی

مَجید

معنی: دارای قدر و مرتبه‌ی عالی، گرامی؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

مُجیب

معنی: جواب دهنده؛ پاسخگو، اجابت کننده، روا کننده حاجت؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

مُجیر

معنی: پناه دهنده، فریادرس؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

مُنتَظِر

معنی: آن که در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادنِ اتفاقی است، چشم به راه

ریشه: عربی

مُنعم

معنی: دارای مال و نعمت بسیار، ثروتمند، توانگر؛ آن که به دیگران احسان می کند، بسیار بخشنده

ریشه: عربی

مُنیب

معنی: بازگشت کننده به سوی حق

ریشه: عربی

مُهنّد

معنی: ساخته شده در هندوستان به ویژه نوعی شمشیر، هندوانی، شمشیر هندی

ریشه: عربی

ماجد

معنی: دارای مجد و بزرگی، بزرگوار

ریشه: عربی

ماشاءالله

معنی: (شبه جمله) آنچه خداوند بخواهد، (برگرفته از قرآن کریم)

ریشه: عربی

مالِک

معنی: آن که صاحب مِلک یا املاکی است؛ آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

ماهِد

معنی: گسترنده، گستراننده؛ نامی از نامهای باری تعالی.

ریشه: عربی

مبین

معنی: روشنگر، آشکار کننده؛ آشکار، هویدا، روشن، نورانی

ریشه: عربی

متین

معنی: دارای پختگی، خردمندی و وقار، دارای متانت؛ استوار، محکم؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

مجاهد

معنی: ویژگی آن که به خاطر وصول به هدفهای غیر شخصی مانند اشاعه‌ی دین و آزادی به جنگ و مبارزه میپردازد؛ (در قدیم) کوشش و جد و جهد کننده.

ریشه: عربی

مجتبی

معنی: برگزیده شده، انتخاب شده؛ لقب حسن ابن علی امام دوم شیعیان

ریشه: عربی

محب الله

معنی: دوستدار و دوست دارنده‌ی خدا

ریشه: عربی

محجوب

معنی: با حجب و حیا و مؤدب؛ در حجاب شده، پوشیده، پنهان

ریشه: عربی

محراب

معنی: جایی از مسجد (معمولًا با معماری خاص) در سمت قبله که امام جماعت هنگام نماز خواندن در آنجا میایستد؛ بخشی از یک عبادتگاه که هنگام عبادت در آنجا میایستند یا رو به آن قرار میگیرند؛ (به مجاز) عبادتگاه، قبله؛ درعرفان هر مطلوب و مقصودی که دل متوجه بدان باشد آن را محراب گویند.

ریشه: عربی

محسن

معنی: نیکوکار، احسان کننده؛ از نامها و صفات خداوند

ریشه: عربی

محمّد

معنی: ستوده، بسیار تحسین شده؛ آنکه خصال پسندیده‌اش بسیار است؛ نام پیامبر اسلام حضرت محمّد (ص)

ریشه: عربی

موحد

معنی: آن که به یگانگی خداوند ایمان دارد، یکتا پرست

ریشه: عربی

موسی

معنی: به معنی از آب کشیده؛ موسی ابن عمران (ع) پیغمبر معروف بنی اسرائیل

ریشه: عبری

مهدی

معنی: هدایت شده؛ نام قائم منتظَر (ع)

ریشه: عربی

مهدی یار

معنی: (عربی – فارسی) یاور مهدی؛ (به مجاز) دوستدار و محب مهدی منتظر قائم آل محمّد (ع)

ریشه: فارسی – عربی

مؤمن

معنی: آن که به خدا و پیغمبر ایمان دارد و اصول دینی را رعایت میکند، دیندار، متدین

ریشه: عربی

میثم

معنی: پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود؛ نام یکی از اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع).

ریشه: عربی

میعاد

معنی: محل قرار ملاقات، وعده‌گاه؛ زمان قرار ملاقات، زمان وعده

ریشه: عربی

میکائیل

معنی: مقرب، نام فرشته‌ی روزی‌ها

ریشه: عبری

اسم پسر مذهبی با حرف (ن)

نادعلی

معنی: علی را بخوان، نام دعایی

ریشه: عربی

ناصح الدین

معنی: پنددهنده در دین، نصیحت کننده در دین

ریشه: عربی

ناصرالدین

معنی: یاری کننده دین، اسم پسرمحمد شاه قاجار

ریشه: عربی

نبوت

معنی: رسالت، پیغمبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم

ریشه: عربی

نبی

معنی: پیامبر خداوند، لقب پیامبر (ص)

ریشه: عربی

نجات الله

معنی: آن که خدا او را نجات داده است.

ریشه: عربی

نجم الدین

معنی: ستاره دین، آن که چون ستاره‌ای در دین می‌درخشد.

ریشه: عربی

نجیب

معنی: شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن

ریشه: عربی

نجیب الدین

معنی: اصیل و شریف در دین

ریشه: عربی

نصرالدین

معنی: یاری دادن به دین، از شخصیتهای افسانه‌ای

ریشه: عربی

نصرالله

معنی: یاری خداوند، نام یکی از فضلای نامدار قرن ششم

ریشه: عربی

نصرت الله

معنی: یاری خداوند

ریشه: عربی

نصیر

معنی: یاری دهنده، یاور، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

نصیرا

معنی: نام یکی از دانشمندان و شعرای قرن یازدهم

ریشه: عربی

نصیرالدین

معنی: یاری دهنده دین، نام یکی از علمای بزرگ ریاضی و نجوم و حکمت ایران در قرن هفتم، خواجه نصیرالدین طوسی

ریشه: عربی

نضیر

معنی: شاداب، سرسبز

ریشه: عربی

نظام

معنی: مجموعه قوانین، قواعد، سنن، یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها نهاده شده است.

ریشه: عربی

نظام الدین

معنی: موجب نظم و انظباط در دین

ریشه: عربی

نظام الملک

معنی: باعث نظم و سرزمین، اسم وزیر معروف سلجوقیان در قرن پنجم

ریشه: عربی

نظرعلی

معنی: چشم و دیده علی (ع)

ریشه: عربی

نعمان

معنی: نام چندتن از پادشاهان حیره

ریشه: عربی

نعمت

معنی: آنچه باعث شادکامی و آسایش زندگی انسان شود، عطا و بخشش

ریشه: عربی

نعمت الله

معنی: بخشش خداوند

ریشه: عربی

نعیم

معنی: نعمت، نرم و لطیف، از اسامی بهشت

ریشه: عربی

نعیم الدین

معنی: نعمت دین

ریشه: عربی

نقدعلی

معنی: مرکب از نقد (ارزیابی و سنجش سره از ناسره) + علی

ریشه: عربی

نقی

معنی: پاکیزه، پاک، برگزیده، لقب امام دهم شیعیان

ریشه: عربی

نقی الدین

معنی: برگزیده در دین

ریشه: عربی

نوح

معنی: معرب از عبری، راحت، اسم پیامبری که به دستور خداوند کشتی بزرگی ساخت و یاران خود و از هر حیوان یک جفت را سوار بر کشتی کرد و از طوفان نجاتشان داد، نام سوره‌ای در قرآن کریم

ریشه: عبری

نورالدین

معنی: روشنایی و فروغ دین

ریشه: عربی

نورالله

معنی: نور و روشنایی و فروغ خداوند

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (و)

واجد

معنی: دارنده، دارا، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

واحد

معنی: یگانه، آن که در نوع خود بی نظیر و منحصر به فرد است.

ریشه: عربی

واصف

معنی: به اندازه لازم و مورد نیاز، کافی، وفاکننده

ریشه: عربی

وافی

معنی: به اندازه لازم و مورد نیاز، کافی، وفا کننده

ریشه: عربی

والا

معنی: بالا عزیز، گرامی، محترم، دارای ارج و اهمیت، اصیل، نژاده

ریشه: عربی

واهب

معنی: عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند

ریشه: عربی

وحید

معنی: یگانه، یکتا، بی نظیر

ریشه: عربی

وحیدالدین

معنی: بی نظیر و یگانه در دین، نام دانشمندی از معاصران خاقانی

ریشه: عربی

ولی الله

معنی: دوست خداوند، لقب علی (ع)

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ه)

هابیل

معنی: معرب از عبری، نفس یا بخار، نام پسر آدم (ع)

ریشه: عبری

هادان

معنی: معرب از عبری، نام پدر ساوه همسر ابراهیم (ع)

ریشه: عبری

هادی

معنی: هدایت کننده، راهنما، از نامهای خداوند، از القاب پیامبر (ص) و امام علی نقی (ع)

ریشه: عربی

هاران

معنی: معرب از عبری، کوه نشین، برادر ابراهیم (ع)

ریشه: عبری

هارون

معنی: معرب از عبری کوه نشین، نام برادر موسی (ع)

ریشه: عبری

هاشم

معنی: شکننده، خرد کننده، (در اعلام) نام ابن عبد مناف از اجداد پیغمبر اکرم (ص) معروف به هاشم بن عبد مناف، هاشم نیز نام یکی از اصحاب حضرت رسول اکرم (ص) است.

ریشه: عربی

هبیةلله

معنی: بخشیده شده از جانب خداوند، نام چندتن از شخصیتهای ادبی و تاریخی

ریشه: عربی

هدایت

معنی: راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد

ریشه: عربی

هدایت الله

معنی: هدایت شده توسط خداوند

ریشه: عربی

همام الدین

معنی: دارای مقام و منزلت در دین

ریشه: عربی

هود

معنی: نام پیامبر قوم عاد، نام سوره‌ای در قرآن کریم

ریشه: عربی

هیبت الله

معنی: شکوه و جلال خداوند

ریشه: عربی

اسم پسر مذهبی با حرف (ی)

یارعلی

معنی: یار (فارسی) + علی (عربی) یار و یاور علی (ع)

ریشه: فارسی – عربی

یارمحمد

معنی: یار (فارسی) + محمد (عربی) یار و یاور محمد (ص)

ریشه: فارسی – عربی

یاسان

معنی: نام یکی از پیغمبران باستانی ایران، در دساتیر کتابی به نام نامه شت و خشور به او نسبت داده شده است.

ریشه: فارسی – عربی

یاسر

معنی: شترکُش که گوشت قسمت کند، آسان، چپ، طرف چپ، نام پدر عمار، از یاران خاص پیامبر

ریشه: عربی

یاسین

معنی: نام سوره‌ای در قرآن کریم

ریشه: عربی

یحیی

معنی: تعمید دهنده، نام پسر زکریا از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل

ریشه: عبری

یدالله

معنی: دست خداوند، قدرت خداوند

ریشه: عربی

یزدان

معنی: خداوند، ایزد، در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن است.

ریشه: فارسی

یزدانیار

معنی: آن که خداوند یار و یاور اوست.

ریشه: فارسی

یکتا

معنی: یگانه، بی نظیر، تنها، یکی از نامهای خداوند، بی‌همتا

ریشه: فارسی

یعقوب

معنی: آنکه پاشنه را می‌گیرد، نام پسر اسحاق (ع) و پدر یوسف (ع)، پیامبری که به آزمایشهای سخت مبتلا شد.

ریشه: عبری

یمین الدین

معنی: آن که به منزله دست راست دین است.

ریشه: عربی

یوحنا

معنی: انعام توفیقی خداوند، نام یکی از اجداد مسیح، نام یکی از حواریون مسیح (س)

ریشه: عبری

یوسف

معنی: به معنی خواهد افزود، نام پسر یعقوب (ع)

ریشه: عبری

یوشع

معنی: به معنی خداوند نجات است، نام پسر عمو و پیامبر بعد از حضرت موسی

ریشه: عبری

یونا

معنی: به معنی خداوند می‌دهد، نام دیگر حضرتِ یونس (ع)

ریشه: عبری

یونس

معنی: کبوتر، نام پسر امتای، یکی از پیامبران بنی اسرائیل، نام سوره‌ای در قرآن کریم

ریشه: عبری

یهودا

معنی: حمد، نام پسر یعقوب (ع)

ریشه: عبری

مطلب مشابه: نام دخترانه | نام های خارجی دخترانه اسم های با معنی دخترانه همراه با تلفظ

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو