خلاصه داستان قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

منبع: جدول یاب

1

1402/11/24

01:53


در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور …

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران

قسمت ۳۴۰ سریال ترکی خواهران و برادران

آکف به کلانتری پیش ثریا میره و به خاطر کاری که کرده او را سرزنش می‌کنه ثریا بهش میگه خودت باعث شدی همچین کاری کنم تو باعث شدی یامان بیفته تو زندان منم دیگه از کوره در رفتم و اون فیلمو برای نباهت فرستادم تا دست از سر من برداری همان موقع لیدیا به اونجا میاد و سراغ پدرشو می‌گیره ثریا میگه داخله و وکلا دارن رسیدگی می‌کنند، هنوز چیزی معلوم نیست. آکف از اونجا میره و میگه هرچی شد به من خبر بدین نباهت با ناراحتی در حیاط پشتی خانه‌اش در حال سوزاندن لباس‌ها و وسایل آکف هست سوزان به اونجا میاد و نباهت همه ماجرا را برایش تعریف می‌کند سوزان بهش میگه با توجه به بلاهایی که او سر هر دویمان آورده اشتباه تو این بود که دوباره بهش اعتماد کردی و سعی می‌کنه آرومش کنه با حرفاش و او را در سوزاندن وسایل آکف همراهی می‌کنه‌‌. برک در خانه با آیلا درباره ساعت تو جیبی که پدرش بهش داده صحبت می‌کنه الیف می‌شنوه و پیششون می‌رسه سپس به برگ میگه اگه این ساعت واقعاً عتیقه بود تا الان ۱۰۰ بار فروخته بودتش مطمئنم از دست فروشی چیزی خریده تا بهت بده و تحت تاثیرت بذاره و شروع می‌کنه از پدرشون بد گفتن برک میگه شاید اینجوری که تو میگی نباشه شاید واقعاً به خاطر تنگدستی و پول منو فروخته بود!

الیف میگه به پول ربطی نداره اورهان هم تنگ دست و فقیره ولی ببین چه جوری پشت بچه‌هاشه و از جون و دل مایه می‌زاره واسشون! پس به پول ربطی نداره. برک کلافه و ناراحت میشه و میره تو اتاقش آیلا به الیف میگه شاید حرفای تو راست باشه ولی برک تصمیم گرفته پدرشو بشناسه و خودش باید به این موضوع پی ببره‌ آلینا به آسیه زنگ می‌زنه و میگه مدیر کافه عوض شده و اونا از کار بیکار شدن. یامان به کلوب میره که آکف با دیدنش جا می‌خوره و میگه چه جوری آزاد شدی؟ یامان بهش میگه از دوربین مداربسته تو جاده متوجه شدند که وقتی داشتم به یه نفر کمک می‌کردم فردی ناشناس کیفو آورده گذاشته تو ماشین من سپس بهش خبر میده که زودتر میره چون قراره شب با ثریا و لیدیا شام بخوره بعد از رفتنش آکف حرص می‌خوره و میگه من بی‌خانمان شدم زنمو از دست دادم این هنوز خوشحاله‌. شب صرب با ایاس و یاسمین به کلوب میرن یاسمین با طعنه بهش میگه که حسابی به خودت رسیدی و ادکلن جدید زدی صرب انکار می‌کنه و میگه من همیشه خوش تیپم.

وقتی به داخل میرن لیدیا به عنوان گارسون اونجا هستش که یاسمین میگه الان فهمیدم چرا به خودت رسیدی اما تعجب می‌کنه از اینکه تو رستوران خودشون گارسونه صرب میگه به خاطر اون عمره. صرب با دیدن عمر عصبی میشه و از قصد صداش می‌زنه و از تمام غذاها ایراد می‌گیره و می‌خواد که عوضشون کنه سپس با طعنه از چرخ دستی شب گذشته که گم شد حرف می‌زنه عمر متوجه میشه که چرخ دستی کار او بوده عمر عصبی میشه ولی خودشو کنترل می‌کنه اما در آخر آنها با همدیگه بحث و دعوا می‌کنند. یامان از راه می‌رسه و از یاسمین و صرب و ایاس می‌خواد تا از آنجا برن سپس به عمر میگه تا همراهش بره یامان تو اتاق ازش گلگی می‌کنه و در آخر اخراج میشه. اوگولجان و آیبیکه به همراه الیف و برک رفتن به کافه. اوگولجان چند نوع کیک سفارش میده که همه تعجب می‌کنند از ولخرجی که اوگولجان میگه پول تو جیبیامو جمع کردم آیبیکه میگه آخه ما اینقدر پول تو جیبی نمی‌گیریم چه جوری جمع کردی؟ اوگولجان بحثو عوض می‌کنه. عمر به خانه میره و به آسیه خبر میده که از کار بیکار شده آسیه هم ناراحت میشه و میگه من فردا برای نظافت یه خونه میرم امل را هم با خودم می‌برم تا اونجا کمی گرم بشه بیرون. جلوی کلوب یاسمین و ایاس صرب را سرزنش می‌کنن به خاطر رفتارش با عمر اما او حق به جانب عمر را مقصر می‌دونه. گوکان به برک زنگ می‌زنه و بهش میگه اگه دوست داری فردا با هم بریم ماهیگیری برک میگه من بلد نیستم که کوگان میگه خودم بهت یاد میدم…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس (فصل ۱) 

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim (فصل ۲)

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو