در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.
قسمت ۳۶ سریال ترکی یاقوت کبود
آتش میگه که میخوام یه کارخانه نساجی بخرم اما یامان مخالفت میکنه و میگه الان باید به فکر مشتری باشیم عمر تایید میکنه که آتش میگه من با پول خودم میخرم اما عمر میگه نمیشه باید تو جلسه هیئت مدیره مطرح بشه و رأی بگیریم آتش میگه باشه و میره. اوکان که از کار و فشارهای عمر کلافه شده میره به کافه پیش هازال و بعد از کمی درد و دل کردن میره دوباره به شرکت. وورال به آدم هاش و بشیر میگه که امشب بورا میرسه اینجا نمیخوام کسی بفهمه که اومده چون اگه کسی بفهمه متوجه بشه که بورا حالش خوب شده سعی میکنن قبل از به دست آوردن کامل حافظه اش دوباره بکشنش من اول باید اونارو پیدا کنم آنها اطلعت میکنن. تو دانشگاه یامان میره تا به کارگاه سر بزنه که با فراریه روبرو میشه و سریع میخواد بره که فراریه جلوشو میگیره و میگه این موضوع کارمه باهم دیگه قاطی نکن حتی نمیتونی تو کار تحملم کنی؟ یامان تایید میکنه و میره.
شب بورا به خانه رسیده که وورال با دیدنش خوشحال میشه و به داخل میرن. فرایه در واحد تو حیاط خانه یامان را میبینه که فرایه میره پیشش و میگه این کار منه استادم ازم خواسته دستیارش بشم نمیتونم اول کاری بگم نمیتونم و ازش میخواد تا تو این کار کنار بیاد باهاش موقع رفتن فرایه جمیله رو میبینه و سریعا برمیگرده و یامان را میکشونه پشت پرده و ازش میخواد آروم باشه چون جمیله داره میاد و دستشو میزاره رو لبش تا حرف نزنه. بعد از رفتن جمیله یامان میگه چرا ازش میترسی؟ و در آخر میگه دیگه هیچوقت اینکارو نکن و میره. فرایه میخواد بره خونه که آتش میبینتش و ازش میخواد شبو برن شام بیرون فرایه قبول میکنه.
بشیر به جمیله زنگ میرنه که بره بیرون منتظرشه او وقتی پیشش میره میپرسه اینجا چیکار داره؟ بشیر میگه جونت در خطره اگه میخوای بگم بهت آخر هفته باید باهم بریم یه جای دور باهم باشیم اونجا میگم که او به ناچار قبول میکنه. فرایه و آتش وقتی برمیگردن خونه جلوی در باده به آتش زنگ میزنه و میگه باید حرف بزنیم و باهم قرار میزارن. باده پرونده حساب های مالی شرکتو به آتش نشون میده و او متوجه پول شویی کردن خانواده اش میشه و به شدت جا میخوره. عمر آخر شب قرصاشو نخورده و ذهنش بهم ریخته و خونه را بهم میریزه که همه میرن پیشش تا آرومش کنن. بعد از اینکه همه رفتن بخوابن آتش به وکیل خانوادگی زنگ میزنه و برای فردا قبل از ظهر باهاش قرار میزاره. وقتی همه خوابن هازال آروم میره تو اتاق جمیله و گوشیشو برمیداره سپس شماره شرمین کسی که باعث شد جمیله با محسن ازدواج کنه را از تو گوشیش پیدا میکنه و برمیداره. فردای آن روز هازال به اوکان میگه که شماره رو گیر آوردم اوکان میگه چه سریع آفرین…
