خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

منبع: جدول یاب

1

1402/12/8

23:29


در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است …

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۱۷ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۱۷ سریال ترکی نشاط زندگی

صبح سر میز صبحانه بچه ها بدون گوشی اومدن که نشه با مصطفی استرس میگیرن که اگه بچه‌ها تو این مسابقه ببرن چیکار کنن با جایزه هایی که قرار شده بدن نشه مصطفی زا آروم میگنه و میگه نترس بچه ها از پسش برنمیان نمیتونن تحمل کنن مصطفی میگه مطمئنی؟ او تایید میکنه و میگه آره من بزرگشون کردم مطمئنم. وقتی مصطفی میخواد بچه هارو ببره مدرسه با تورکان روبرو میشه تورکان که امید داره تو این روزها مصطفی رابطه اش با نشه بد بشه ازش میپرسه چطوره زندگی بدون گوشی داداش؟ مصطفی میگه خوبه چطور؟ تورکان میگه پس هنوز خوبه بعدا زنگ میزنم به تلفن مغازه حرف میزنیم سپس بچه ها میان که تورکان از اونا میپرسه حالشون چطوره آنها میگن خیلی کسل کننده ست این مسابقه ولی مجبوریم که تحمل کنیم سپس به طرف مدرسه میرن. مصطفی بهشون تو ماشین میگه که زیادی سخت نگیرین مسابقه رو ول کنین و به فکر من و مادرتونم باشین آنها میگن چرا باید به فکر شما باشیم؟ مصطفی میگه همینجوری مسابقه رو سخت و جدی نگیرین. صالحه وقتی همه رفتن دنبال کار و زندگیشون به خانه نشه میره تا آرد بگیره از زلوف که میبینه روشا مادر نشه رو یه دیوار تمام عکس ها، پوستر ها، لوح تقدیرها و تندیساشو گذاشته که شوکه میشه و بهم میریزه.

وقتی به خونه اش میره به نرمین ماجرارو میگه نرمین میگه تو هم عکساتو برو بزار اونجا صالحه میگه فکر خوبیه و باهمدیگه عکسای خوبو تو قاب عکس میزارن و میبرن خونه نشه و اونجا عکس های روشا را گوشه میزاره و عکس های خودشو اونجا میزنه زلوف جا خورده و به خودش میگه جنگ مادرشوهر و مادرزن و میره. تو بیمارستان نشه با سودا حرف میزنه و او بهش میگه که با مصطفی حرف زدم و او از دانشگاه اومدنت خبر داره ولی فکر نمیکردم که میدونه سپس بعد از کمی حرف زدن از نشه میخواد تا بره به کارش برسه که او با تلفن عمومی به دستیار مادرش زنگ میرنه و میگه به نظرت مصطفی میدونه دانشگاه اومدنمو؟ او میگه نه امکان نداره چون اگه میدونست میگفت بهت سپس به نشه میگن که ما میریم ازش حرف میکشیم تا بفهمیم. تو مغازه مصطفی با سردار میرن به بانک تا کارهای وامو بکنن که روشا و دستیارش میرن به اونجا پیش مهمت. بعد از چند دقیقه تورکان میاد و سراغ مصطفی را میگیره که مصطفی با یه مانکن پزشکی تو دستش میاد. آنها اول فکر میکنن که او میدونه ماجرای دانشگاهو و واسه نشه خریده اما بعد میفهمن که فکر میکنه زینب میخواد پزشکی بخونه و واسه اون خریده روشا و دستیارش میگن این عمرا چیزی بدونه و از اونجا میرن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو