خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر

منبع: جدول یاب

2

1402/12/11

01:29


در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این …

در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریال‌های جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جاده‌های خطرناک پر از آزمون‌های شور، اشتیاق، انتقام و قلدری می‌پردازد که یک شبه تغییر می‌کند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آک‌گول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال می‌باشند.

قسمت ۳۹ سریال ترکی یاقوت کبود

قسمت ۳۹ سریال ترکی یاقوت کبود

قسمت ۳۹ سریال ترکی یاقوت کبود

شرمین به خانه جمیله رفته که او با دیدنش جا میخوره شرمین به داخل میره که جمیله استرس میگیره و تو یه فرصت ازش میپرسه تو اینجا چیکار میکنی؟ شرمین میگه مثل اینکه اینجا بهت ساخته اومدم یخورده هم من بسازم خودمو. فرایه با بچه تو شکمش حرف میزنه و میگه انگاری بابات نمیاد ما باید بریم پیشش همان موقع یامان سر قرار میاد و میپرسه چیشده؟ فرایه میگه اون پسری که شب تولدم تو بار باهم دعوا کردین اومد پیشم یامان جا میخوره و میگه چی؟ فرایه میگه اومده بود تو مراسم دیروز مو با اسلحه تهدید کرد برد بعدشم اوکان گفت بیاد پیشش یامان جا خورده و میگه اون که تو کما بود! فرایه میگه نه برگشته با من کاری نداشت ولی اوکانو خیلی اذیت کرد نزدیک بود بکشتش یامان عصبی میشه که از فرایه میپرسه چیزی گفت؟ او میگه نه فقط گفت بدون من برگشتم آنها بعد از کمی حرف زدن باهم به طرف عمارت برمیگردن. یامان تو ذهنش با خودش حرف میزن تو میگه اگه اون بچه تو شکمت مال ما بود ارزش جنگیدن داشت آخرش هرچی میشد مهم نبود فرایه تو ذهنش به خودش میگه بدون تو نمیتونم تو هم همینجوری باش. وقتی میرسن آتش از دور تو ماشین اونارو میبینه و غصه میخوره.

یامان میره سراغ اوکان و سرزنشش میکنه که چرا به اون هیچی نگفته و باهم کمی بحث میکنن. سر میز گلفم میگه میخوام برم خیریه کدومتون منو همراهی میکنین؟ سپس به یامان نگاه میکنه که او میگه من حوصله ندارم آتش هم میگه من کار دارم مامان جون آلینا میگه من میام باهات مامان جون اما گلفم میگه ممنون مرسی نمیخواد خودم میرم که آلینا میگه بالاخره به عنوان عروس گلسوی ها باید باهات بیام تنها بری زشته گلفم حرص میخوره و آلینا میره حاضر بشه. هازال وقتی به خونه میره نسرین بهش میگه که بیا کمک کن میزو بچینیم مهمون داریما سپس هازال به شرمین نگاه میکنه که او اول فکر میکنه هازال همان فرایه ست اما وقتی باهم آشنا میشن هازال میفهمه که او شرمینه جا میخوره و سریعا میره پیش اوکان و بهش میگه که شرمین اومده وقتی با یه تلفن اومده حتما چیزهایی هست که ما نمیدونیم. یامان بعد از شام به بورا زنگ میرنه و بورا اول تظاهر میکنه نشناختتش یامان میگه به این زودی منو فراموش کردی؟ سپس یامان بهش میگه که اگه میخوای کار ناتموم، تموم بشه به این آدرسی که میگم بیا منتظرتم. بعد از چند دقیقه دوباره زنگ میزنه و میگه چرا  نیومد بورا میگه موقعش که بشه میام و جونتم میگیرم اونو من تعیین میکنم اینم باشه سزای اعمال تو و تلفنو قطع میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکیه یاقوت کبود + عکس

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو