شعر و متن شهادت امام جواد علیهالسلام
سلام بر تو اى برتر از نقص اوصاف
سلام بر تو اى پسندیده نزد مردم شرافتمند
سلام بر تو اى ستون دین
گواهى مىدهم که تو ولىّ خدا و حجّت او در زمینش هستى
و تو مقرّب خدا و منتخب حق
و سپردگاه علم خدا، و پیامبران و پایه ایمانو ترجمان قرآنى
گواهى مىدهم هرکه از تو پیروى کرد بر حق و هدایت است و هرکه تو را انکار کرد و با تو از در دشمنى درآمد بر گمراهى و هلاکت است.
بخشی از زیارت نامه امام جواد (ع)
متن شهادت امام جواد (ع)
ای مظلوم غریب، رهایی گوارایت؛
ولی، التماس دیدگان ما را در غربت تنهایی خاکدان دنیا بی پاسخ مگذار
و ما را نیز که مدّعیان محبت تواییم، در جوار خویش جایگاهی کرامت فرما،
امام جواد (ع) فرمود: تواضع و فروتنی زینت بخش حسب و شرف، فصاحت زینت بخش كلام، عدالت زینت بخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینت بخش اعمال و عبادات; و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینت بخش نقل روایت و سخن می باشد.
فصل انگور که میشود
روضه خوان تو میشویم
امام محمد تقی (ع): به دل آهنگ خدا داشتن برتر است تا خسته کردن جوارح به عبادت
بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو
وقت دریا شدن و موسم باران شده است
روضهات شکر دوباره به من احسان شده است
هر کسی گریه کند غربت بی مثل تو را
هم نفس با نفس شاه خراسان شده است
شعر شهادت امام جواد (ع)
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضهاش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
ازدعاهای شما،راهیِ مشهد میشوم
میروم مشهد،همانجا وقف مرقد میشوم
ای جواد بن الرّضا باب الجوادت محشرست
زهر جفا اگرچه تو را کرد پرپرت
آتش گرفته بود تمامی پیکرت
گیرم تنت سه شب به روی بام مانده بود
پامال نعل اسب، نشد جسم اطهرت
زِ روضه های کربلا ، غمِ تو را نشانه بود
تنت غریب و بی کفن ، به رویِ بام خانه بود
مقتدای عالمین ، ای شهید کاظمین ، جلوه ی غمِ حسین
کاظمین منتظر است با آغوشی گشوده تا جوانترین ستاره دنبال دار امامت را از خاک تا افلاک دنبال کند و این حالتِ محزون خاک است که ملائک را به زاری نشانده.
مظلوم تر از جواد بغداد نداشت
آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
میخواست که فریاد کند تشنه لبم
از سوز عطش طاقت فریاد نداشت . . .
متن شهادت امام جواد (ع)
نوای رفتنش آوازه میشد
غمی در سینه بی اندازه میشد
همینکه روی نیلی گشته را دید
دوباره زخم کهنه تازه میشد
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
كه سوز نالهاش آتش به ماسوی میزد
شرار زهر ز یک سو و سوز غم یک سو
به جان و پیكرش آتش جدا جدا میزد
نداشت شِكوه زبیگانگان به لب، دم مرگ
و لیک داد زبیداد آشنا میزد
برون حجره همه پایكوب و دست افشان
درون حجره یكی بود دست و پا میزد
اِستاده بود و جوادالائمه جان میداد
به لطف خــدای جوادالائــمّه
گدایم ، گـــدای جوادالائــمّه
غریبم نخوانید یاایهاالنّاس
شدم آشنای جوادالائــمّه
در این آخر ماه ذی القعده باید
بسوزم برای جوادالائـــمّه
مرا بیمهام می كند تا مُحرّم
لباسِ عــزای جوادالائـــمّه