شعر زیبا در مورد شب قدر | بهترین شعرهای شب قدر

منبع: سماتک

121

1398/3/11

03:03


شعر زیبا در مورد شب قدر | بهترین شعرهای شب قدر

شعر زیبا در مورد شب قدر

شعرهای شب قدر حضرت علی علیه السلام را در این مقاله گردآوری کرده ایم. شعر زیبا در مورد شب قدر مناسب برای پروفایل است که در این بخش بهترین شعرهای شب قدر تهیه و گردآوری شده است. مجموعه شعرهای زیبا و اشعار شب اول قدر امام علی علیه السلام را در این نوشتار بخوانید و ما را هم در سوگواری هایتان دعا کنید.

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

شعرهای زیبا در مورد شب قدر

رمضان بود و شب قدر نوزدهم

ام كلثوم كنار پدرش

سفره گسترده به افطار على

شیر و نان و نمك آورد برش

میهمان ، مظهر عدل و تقوى

میزبان ، دختر نیكو سیرش

على ان مرد مناجات و نماز

چونكه افتاد به آنها نظرش

چشمه هاى غم او جوشان شد

ریخت زان منظره اشك از بصرش

گفت : در سفره من كى دیدى

دو خورش ، یا كه از ان بیشترین

نمك و شیر، یكى را برگیر

بنه از بهر پدر، ان دگرش

شیر حق ، عاقبت از شیر گذشت

كه بشد نان و نمك ، ماحضرش

حیدر از شوق شهادت ، بیدار

در نظر وعده پیغامبرش

كه شب نوزدهم ، از رمضان

رسد از باغ شهادت ، ثمرش

بى قرار و نگران بود على

چون مسافر كه به آخر سفرش

گاه از خانه برون میامد

تا كى از راه رسد منتظرش

گه به صد شوق ، نظر میفرمود

به سما و به نجوم و قمرش

گاه در جذبه معراج نماز

بیخود از خویش و جهان زیر پرش

چه خبر داشت خدایا آنشب

كه على در هیجان از خبرش

ام كلثوم غمین و نگرآن

كاین شب تار چه دارد سحرش ؟

گشت آماده رفتن حیدر

مضطرب دختر خونین جگرش

چون كه از خانه برون میامد

چفت در، بند گشود از كمرش

كه مرو یا على از خانه برون

تا سحر بگذرد و این خطرش

على آن روح مناجات و نماز

شرح قرآن سخن چون شكرش

گفت با خود كه كمر محكم كن

بهر مردن كه عیان شد اثرش

تا كه نزدیك بشد صبح وصال

مسجد كوفه بشد باز درش

على آن بنده تسلیم خدا

صاحب الامر قضا و قدرش

كعبه زادى كه خدا دعوت كرد

بار دیگر به سراى دگرش

چون كه جا در بر محراب گرفت

من چه گویم كه چه آمد بسرش

كوفه لرزید ز تكبیر على

ناله برخاست ز سنگ و شجرش

فلك افشاند به سر، خاك عزا

چرخ ، واماند ز سیر و گذرش

اه از ان دم كه على غرقه به خون

بود بر دوش شبیر و شبرش

اه از ان دم كه حسانا زینب

چشمش افتاد به فرق پدرش

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

بهترین شعرهای شب قدر

آمدی خانه ام دلم خوش شد

آفتاب یگانه‌ی زینب

چقدر خوب شد سری زده ای

دم افطار خانه‌ی زینب

باز امشب دوباره مثل قدیم

با هم از هر دری سخن گفتیم

دخترانه تو را بغل کردم

پدری دختری سخن گفتیم

گفتی امشب دگر به شمع سحر

پر پروانه تو نزدیک است

از برای وصال فاطمه ام

دخترم خانه‌ی تو نزدیک است

حرف رفتن زدی دلم خون شد

طاقتم را محک بزن باشد

شیر را پس بزن نمک بردار

روی زخمم نمک بزن باشد

گریه ات بی قرار زهرا کرد

آسمان و ستاره هایش را

شب آخر چقدر می‌بویی

تکیه‌ی گوشواره هایش را

خاطرات مدینه تازه شدند

میخ در که گرفت به شالت

یاد آن کوچه‌ی شلوغی که

مادرم میدوید دنبالت

رفتی و آمدی چه آمدنی

حق بده مرا عذاب کند

چه کسی اینچنین دلش آمد

صورتت را به خون خضاب کند

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

اس ام اس شعرهای شب قدر

الهی به این بنده فرصت بده

به توفیق بر نفس رخصت بده

الهی کمیلی ابوحمزه ای

مرا با مناجات عادت بده

شب چارمی بازهم آمدم

خودت روز محشر شهادت بده

عوض کن مزاج مرا با دعا

به من حس سبز عبادت بده

سر سفره ات زاهدان سائلند

به این هم نشینی سعادت بده

اگر اوج انسانیت بندگی ست

به آزادی من اسارت بده

…چه می خواهی از من سر و دست و پا

بهایت چقدر است قیمت بده

تو که هر قدر داشتی داده ای

مرا با خودم آشتی داده ای

مرا عفو کن تا کمیلت شوم

ز خود بگذرم باب میلت شوم

نبینم خودم را خدایی شوم

شب چارمی کربلایی شوم

شبیه مظاهر حبیب آمده

پر از عطر خوش بوی سیب آمده

حسین امشب آمد به بالین من

برای مریضت طبیب آمده

سراغ من خسته انگار که

غریبانه حس غریب آمده

کنون وقت گریه است زینب بیا

به گودال آن نانجیب آمده

گلی را که گم کرده ای روی نیزه

بمیرم که شیب الخضیب آمده

تمام وجودم همین مطلب است

که امشب خدا ضامنم زینب است

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

عکس نوشته شعر شب قدر

شعر زیبا در مورد شب قدر | بهترین شعرهای شب قدر

مسجد كوفه ببین عزم سفر كرد على

با دلى خون ز تو هم قطع نظر كرد على

مسجد كوفه مگر مسجدالاقصایى تو

كه ز محراب تو تا عرش سفر كرد على

رفت آن شب كه به مهمانى امّ كلثوم

دخترش را ز غمى سخت خبر كرد على

خبر از كشتن خود داد به تكبیر و فسوس

هر زمان جانب افلاك نظر كرد على

كس چو او روزه یك ساعته هرگز نگرفت

چون كه افطار به هنگام سفر كرد على

گرچه جانش سفر تیر بلا بود، آخر

پیش شمشیر ستم فرق سپر كرد على

ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او

آنچه اندوخته از خون جگر كرد على

گرچه در هر نفسى بود على را معراج

غوطه در خون زد و معراج دگر كرد على

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

اشعار مدح شب قدر امام علی

شب قدر است و امشب راز دارم
نگه تا صبح امشب باز دارم

شب قدر است و بايد قدر دانم
قدم در پيشگاه قدر دانم

شب قدر است و امشب هجر مولاست
دلم از عشق پر شور و غوغاست

شب قدراست و اخترها غمينند
تو گويى جملگى سر در جبينند

بلى امشب شب بيمارى اوست
شب توديع يار خوب و نيكوست

شب سرخ شهادت بين تو امشب
شب درد سعادت بين تو امشب

چه امشب ديده‏اش خونبار و گريان
نظر افكند او بر شير يزدان

على اى فاتح هم بدر و خيبر
على اى بر يتيمان جمله سرور

سر خونين خود بردار اى دوست
ببين زينب كه طور، رخساره‏ ى اوست

حسن بنگر، حسين و هم ابوالفضل
عنايت كن، كرم بنما، نما بذل

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

شعر زیبا در مورد شب های قدر

در کوفه محشر شد به پا

آه و واویلا آه و واویلا

فرق علی گشته دو تا

آه و واویلا آه و واویلا

واویلا واویلا…

محراب و منبر لاله گون

آه و واویلا آه و واویلا

مسجد شده دریای خون

آه و واویلا آه و واویلا

حاجتش روا شد

مهمان زهرا شد

واویلا واویلا…

او جلوه ی سعادت است

بر خودش سوگند بر خودش سوگند

او کشته ی عدالت است

بر خودش سوگند بر خودش سوگند

گویم با چشم تر

مولانا یا حیدر

واویلا واویلا…

فُزت و ربّ الکعبه اش

آتش دل بود آتش دل بود

شمشیر زهر آلوده در

دست قاتل بود دست قاتل بود

ملائک گریانند

دلخون و نالانند

واویلا واویلا…

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

دوبیتی های شب قدر

در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
محراب پر ز خون دل بوتراب شد

سیمرغ عشق، از قفس آزاد گشت باز
آری قسم به کعبه، علی(ع) کامیاب شد

لرزان اساس خلقت و سرگشته کائنات
جانها ز داغ او، همه در التهاب شد

پیچید در فضای جهان بانگ «قد قُتِل»
روح الامین به سوی زمین با شتاب شد

بر سر زدند جمله مَلَک‏های آسمان
گریان، که پایگاه هدایت خراب شد

گیسوی شب، سپید شد از داغ مرتضی
وقت سحر، که صورتش از خون خضاب شد

کشتند چونکه شیر خدا را به سجده‏گاه
دیگر برای کشتن حق فتح باب شد

جسمی به خاک رفت که جان‏ها فدای اوست
داغی به جای ماند، که دل‏ها کباب شد

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

شعر شب قدر امام علی

فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی

بنده همان بنده ، خدا مثل همیشه

از ما توسل از تو لطف و دست گیری

آقا همان آقا ، گدا مثل همیشه

ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی

مثل همیشه باز هم ستار بودی

چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد

ممنون از اینکه باز با ما یار بودی

با این گناهانی که من انجام دادم

باور نمیکردم که دستم را بگیری

تو آن قدر لطف و کرامت پیشه ای که

روزی هزاران بار توبه میپذیری

جا مانده بودم تو مرا اینجا رساندی

من خواب بودم تو مرا بیدار کردی

وقتی سحر های مناجاتت نبودم

آن شب به جای من ، تو استغفار کردی

آن قدر خوبی ِ مرا گفتی به مردم

آنقدر که حتی خودم هم باورم شد

آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار

این مهربانی های تو دردسرم شد

هر چند از دست خودم دل گیرم اما

احساس دلتنگی در این شب ها نکردم

سوگند بر سجاده خانوم رقیه(س)

من مهربان تر از خودت پیدا نکردم

در را به روی ما گنه کاران نبندید

ما هم دلی داریم گرچه رو سیاهیم

گفتند اینجا بار عصیان میپذیرند

دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

شعر زیبا در مورد شب قدر ماه رمضان را در بالا خواندید شما می توانید برای خواندن سایر مقالات، اشعار و متن در مورد شب قدر روی برچسب زیر کلیک کرده و مجموعه زیباترین شعرها و جملات زیبا و اس ام اس های شب قدر را بخوانید.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو